أحدث المقالات
ریشههای اختلاف در شورای همکاری
سید رضی عمادی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: قطر خواهان برقراری روابط مسالمتآمیز با جمهوری اسلامی ایران است و هرگونه تنش در روابط دو کشور را بر خلاف ثبات و امنیت منطقه و منافع ملی خود قلمداد میکند، به همین دلیل حاضر به پذیرش سیاستهای ضد ایرانی عربستان سعودی در نشست اخیر ریاض نشد و به همراه کویت و عمان قطب جدیدی در شورای همکاری خلیج فارس تشکیل داده و تلاش میکند تا از طریق اقدامات مسالمتآمیز با جمهوری اسلامی ایران تعامل کند.
آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این گفتگوست.
پرسش: ریشههای تقابل اخیر قطر و شورای همکاری خلیج فارس چیست؟
مسئله تقابل قطر با شورای همکاری خلیج فارس که میتوان آن را تقابل قطر با عربستان دانست عوامل متعددی دارد که همگی ریشه در گذشته دارد. یکی از دلایل اصلی تقابل کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با یکدیگر این است که برخی از آنها همچون قطر تلاش میکنند بر خلاف دولتهایی مثل بحرین یا امارات متحده عربی، سیاست خارجی مستقل و خارج از خواستههای عربستان اتخاذ کند. به عنوان نمونه در حالی که در سال 2000 بسیاری از کشورهای عربی به قطر فشار وارد میکردند تا دفتر امور تجاری رژیم صهیونیستی در دوحه را تعطیل کند، اما دوحه با مقاومت در برابر خواسته کشورهای عربی، در نهایت در سال 2008 میلادی و بعد از حمله مجدد رژیم صهیونیستی به غزه، به صورت مستقل اقدام به تعطیلی دفتر تجاری رژیم صهیونیستی در دوحه نمود. مواضع عربستان در خصوص اتفاقات جهان عرب در سال 2011، مثال دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. در اثنای اعتراضات مردمی صورت گرفته در کشورهای عربی، در حالی که عربستان سعودی این اعتراضات را تهدیدی برای جهان عرب تلقی میکرد، نگاه قطر به این اعتراضات مثبت بود و از آن به عنوان فرصت تاریخی یاد میکرد و همین باعث شد تا از اعتراضات مردمی حمایت کند.
دلیل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که قطر با توجه به اینکه کشور سرمایهداری محسوب میشود و از اقتصاد پویایی برخوردار است و درآمدهای هنگفت اقتصادی ناشی از صادرات گاز روانه این کشور میشود، از گذشته به دنبال دست یافتن به جایگاه عربستان بوده و سودای جایگزنی عربستان را در خیال خود میپروراند، لذا چنین تصور میکرد که اعتراضهای عربی در سال 2011 به عربستان سرایت میکند و میتواند زمینهای فراهم کند تا قطر جایگزین عربستان شود. هرچند این اتفاق نیفتاد و دولتمردان قطر، برداشت صحیحی از مسائل درون عربستان نداشتند، اما این برداشت اشتباه مانع از این نشد که قطر از رویا و سودایی که در سر خود پرورانده منصرف شود و فارغ از اینکه این موضوع شدنی هست یا نه؛ همچنان این رویا را در ذهن خودش پیگیری میکند. دلیل سومی که اتفاقاً به تحولات اخیر مربوط میشود این است که نشست ریاض کاملاً تحت تأثیر اهداف و منافع ضد ایرانی عربستان سعودی قرار گرفت و قطریها از آنچه که در ریاض برگزار شده ابراز رضایت نکردند. طی سالهای گذشته دولت قطر تلاش کرده تا روابط خوبی با جمهوری اسلامی ایران بر قرار کند، هر چند حجم روابط تجاری دو کشور در سطح بالایی قرار ندارد، اما در حوزه روابط خارجی به نسبت دیگر کشورهای عرب منطقه، روابط مسالمتآمیزتری داشتهاند و نه تنها درگیریهای کلامی و مجادلههای لفظی در تاریخ روابط دو کشور جایگاهی نداشته، بلکه در بسیاری مسائل منطقهای با یکدیگر همکاری داشتهاند. آنچه در نشست ریاض اتفاق افتاده این است که عربستان سعودی تلاش کرد با دعوت از سران و مقامات حدود 50 کشور عربی-اسلامی، اهداف خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران پیگیری کند که این مسئله به مذاق مقامات قطری خوش نیامد و بعد از نشست ریاض به صراحت اعلام کردند که ایران کشور مهم منطقه به شمار میرود و برقراری رابطه با آن ایران، برای قطر حائز اهمیت است. البته اتخاذ چنین مواضعی از سوی مقامات قطری، ریشه در سیاست خارجی آنان دارد. دوحه به هیچ عنوان تمایل ندارد با تهران، دچار درگیری و تنش منطقهای شود و این مسئله را در راستای منافع و امنیت خود نمی داند.
پرسش: این تقابل تا چه سطحی پیش خواهد رفت؟
تقابلی که هم اکنون در سطح منطقه شاهد آن هستیم، در گذشته هم وجود داشته؛ مثلاً در گذشته در حوزه اختلافات مرزی تنشهایی میان قطر و عربستان وجود داشت، اما این دولت قطر بوده که تلاش کرد اختلافات مرزی را رفع کند یا در بحث اخوان المسلمین هم چالشهایی میان کشورهای منطقه وجود داشت و عربستان، بحرین و امارات در پاسخ به حمایت قطر از اخوان المسلمین، با اعمال فشارهای شدید به دوحه، سفرای خود را در سال 2014 از دوحه فرا خواندند. همچنین نقلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه در بهار عربی، تقابل میان کشورهای عربی سبب شد تا با فشار عربستان سعودی و با حمایت ایالات متحده آمریکا، در قطر انتقال قدرت صورت گیرد. بنابراین تقابلی که هم اکنون در میان کشورهای عرب منطقه مشاهده میشود، موضوع تازهای نیست. اما نکتهای که از آن استنباط میشود، این است که دامنه و عمق این اختلافات محدود است و نمی تواند ادامهدار باشد. شواهد هم نشان داده که این دولت قطر است که به دلیل مسائلی که با آن مواجه است از جمله وسعت کم، نداشتن عمق استراتژیک یا مشکل کمی جمعیت، با پادرمیانی آمریکا و برخی کشورهای عربی بارها از مواضع خود در مقابل سعودیها کوتاه آمده است. باید توجه داشت که این کوتاه آمدن به منزله این نیست که مشکلات میان این کشورها به ویژه مشکلات میان عربستان سعودی و قطر حل شده به حساب آید، بلکه همچون آتش زیر خاکستر هر لحظه امکان شعلهور شدن آن وجود دارد.
پرسش: دلیل ناراحتی برخی اعضای شورای همکاری، بیشتر اعتراف به واقعیتهاست یا احتمال نزدیکی قطر به ایران؟
کشورهای عربی از اینکه تحت الشعاع اهداف و منافع عربستان سعودی قرار بگیرند، رضایت ندارند. کشورهای عربی در ائتلاف سعودیها علیه یمن مشارکت کردهاند، اما مشارکت آنها به حد گستردهای نبوده و فقط دولت امارات است که همکاری گستردهای با دولت عربستان دارد و بقیه کشورها مشارکت چندانی با عربستان سعودی ندارند. کشورهای عربی اگر به این سمت پیش بروند که به صورت کورکورانه از تمام راهبردها و سیاستهای عربستان سعودی حمایت کنند و همین راهبردها را اتخاذ کنند، به منزله این است که این کشورها به نوعی تحت الحمایگی عربستان را پذیرفته اند، درحالیکه هر یک از این کشورها داعیه استقلال دارند. اگر بحرین را از بقیه کشورها مستثنی کنیم، میبینیم که بقیه کشورها حاکمیت مستقل و سیاست خارجی مستقل دارند که نمونه آشکار آن قطر و عمان هستند. بنابراین مسئلهای که این کشورها را ناراحت میکند این است که عربستان سعودی همواره تلاش میکند که خود را به عنوان برادر بزرگتر یا حتی فراتر از برادر بزرگتر به این کشورها بقبولاند، درحالیکه این کشورها حاضر به پذیرش این مسئله نیستند.
درباره رابطه با جمهوری اسلامی ایران، میان این کشورها اختلاف نظر وجود دارد. از طرفی کشوری مثل عمان رابطه بسیار خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارد یا کشوری مثل قطر و کویت معتقدند که باید رابطه مسالمتآمیزی با جمهوری اسلامی ایران داشته باشند، چون این رابطه مسالمتآمیز ضامن ثبات و امنیت منطقه خاورمیانه است، اما عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی، اعتقادی به روابط مسالمتآمیز با جمهوری اسلامی ایران ندارند، لذا میتوان چنین اظهار کرد که شورای همکاری خلیج فارس در روابط با ایران دچار دو دستگی آشکار شده است. یک قطب شامل قطر، کویت و عمان است که خواهان روابط گسترده و مسالمت آمیز با جمهوری اسلامی ایران هستند و قطب دیگر عربستان، امارات و بحرین که چنین دیدگاهی درباره ایران ندارند. آنچه که امروز به طور واضح و مشخص بروز پیدا کرده این است که قطبی که موافق رابطه با جمهوری اسلامی است، بر این باور است که منطقه خاورمیانه نیازمند تعامل بیشتر با جمهوری اسلامی ایران است و کشورهای عربی از جمله شورای همکاری خلیج فارس باید تعامل بیشتری با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد تا تنشهایی که خاورمیانه را درگیر خود کرده، کاهش پیدا کند. این تنشها بیش از هر چیز ناشی از ناسازگاری اعراب با جمهوری اسلامی ایران است. امروز این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که تداوم این رابطه، چیزی جز خسارت برای کشورهای عربی نخواهد داشت و به خود این کشورها از جمله قطر و حتی عمان و کویت آسیب خواهد زد، لذا قطب مسالمتجو در شورای همکاری خلیج فارس به دنبال این است که هر چه سریعتر به وضعیتی که منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی همسایه دچار هستند، پایان دهند. یک راه پایان دادن به این وضعیت این است که با جمهوری اسلامی ایران گفتگو و تعامل کنند، ولی قطب مخالف آنها که سعودیها هستند موافق این مسئله نیستند و حاضر به پذیرش آن نیستند.
باید پذیرفت که خاورمیانه بیش از این ظرفیت بیثباتی و هرج و مرج ندارد. این منطقه نیازمند این است که قدرتهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با یکدیگر گفتگو کنند تا بیثباتی که امروز در منطقه خاورمیانه فراگیر شده است، کاهش پیدا کند. چالشی که هم اکنون گریبان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و عربستان سعودی را گرفته است و روابط آنان را دچار تنش کرده است، ناشی از سطح ادراک آنان از وضعیت منطقه است. اعضای شورای همکاری خلیج فارس به این درک رسیدهاند که این منطقه بیش از این پتانسیل آنارشی و هرج و مرج را ندارد و لازم است که میان این کشورهای منطقه گفتگو و تعامل صورت بگیرد. این امیدواری وجود دارد که این نوع رویکرد در قطب مسالمتجو، سبب اعمال فشار بر ریاض، بحرین و حتی امارات شود تا به نوعی این گفتگو میان قدرتهای منطقهای شکل بگیرد و سطح تنش در منطقه به حداقل کاهش پیدا کند.
0 Comments