جدیدترین مطالب

Loading

أحدث المقالات

متهم شدن مقامات کی یف به نداشتن سرعت کافی در تقویت استحکامات دفاعی خود

اپوزیسیون در کی یف معتقد است که نیروهای مسلح اوکراین و مقامات محلی در بحبوحه نگرانی های فزاینده در مورد حمله احتمالی جدید توسط نیروهای روسیه، استحکامات دفاعی خود را به اندازه کافی به سرعت و کارآمد نمی سازند.

ماکرون پیمان مرکوسور را رد کرد

رئیس جمهور فرانسه توافقنامه تجارت آزاد برنامه ریزی شده بین اتحادیه اروپا و ائتلاف اقتصادی آمریکای جنوبی موسوم به مرکوسور را بسیار بد دانسته و آن را رد کرد.

Loading

خروج آمریکا از سوریه به معنای پذیرش شکست

۱۳۹۷/۰۱/۱۵ | گفتگو

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: جعفر قناد باشی در خصوص تحلیل رفتار ترکیه نیز سناریوی خروج آمریکا ار سوریه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی معتقد است که نه ترکیه توان تغییر مرزها وتجزیه سوریه را دارد و نه آمریکا هم حاضر به صرف توان و انرژی جانی و مالی بیشتر در سوریه است، لذا ترامپ تصمیم به خروج ار سوریه گرفته است.

شرایط سوریه در هفتمین سال جنگ داخلی هم چنان محل کشمکش های دیپلماتیک و سیاسی تا تنش ها و درگیری های نظامی است. با رصد اقتضائات کلی بحران در این کشور آن چه مسلم است این است که سوریه به یکی از تراژیک ترین چالش های جهان معاصر بدل شده که گویا پایانی هم بر آن نیست. تصرف شهرهای شمال و شمال غربی سوریه توسط ارتش ترکیه به همراه برخی از گروه های معارض مسلح، تعدد و تکثر گروه های معارض مسلح، حضور برخی کشورهای فرامنطقه ای و بافت ناهمگون دینی و قومی این کشور سبب طولانی شدن و در عین حال پیچیده تر شدن این بحران شده است و به نظر می آید که در سال های پیش رو خاورمیانه باید شاهد تداوم بحران سوریه و فرسایشی شدن این جنگ باشد. از سوی دیگر پیچیدگی در بحران سوریه را شاید بتوان در این امر دانست که طرف های درگیر در این جنگ کمتر فصل و هدف مشترکی را با دیگر گروه ها دارند. به همین لحاظ عجیب نیست که علیرغم برگزاری اجلاس های متعدد صلح تا کنون هیچ یک نتوانسته اند نتیجه ملموسی را برای پایان دادن به این تراژدی به بار آورند. اما بررسی اقتضائات بحران هفت ساله سوریه و تحلیل سناریوی تجزیه این کشور در هفتمین سال جنگ سوریه موضوع گفت وگویی با جعفر قناد باشی، کارشناس مسائل خارمیانه است که در ادامه می خوانید:

بسیاری بر این باور بودند که با پایان یافتن جنگ با داعش شاهد کاهش بحران در سوریه خواهیم بود. اما در ادامه تحولات میدانی خبر از تداوم و پیچیده تر شدن سناریوی بحران سوریه می دهد. از دید شما در سایه اقتضائات جنگ سوریه از شرایط میدانی تا وضعیت دیپلماتیک، عرصه بحران در این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

سوریه بعد از شکست داعش وارد مرحله پایان بحران خود نشد، بلکه به نقطه عطف در تغییر تحولات خود رسید. اکنون بحران سوریه بعد از شکست داعش به مرحله تقابل با گروه های ترورریستی متعددی رسیده است که اهداف متفاوت آنها و نیز دخالت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در تجهیز و حمایت آنان، آوردگاه سوریه را به یک هزار توی تقریبا کم سابقه بدل کرده است. به گونه ای که جنگ سوریه را اکنون می توان یک مدل کوچک از جنگ جهانی تلقی کرد. نکته مهم در شکست داعش رسیدن به این واقعیت بود که می توان بزرگترین و مخوف ترین گروه تروریستی در سوریه و حتی جهان را شکست داد. لذا ارتش سوریه پس از رسیدن به این واقعیت در یک سال منتهی به شکست داعش توانستند اهداف دیگری از دیرالزور تا غوطه شرقی را هم از چنگال گروه های تروریستی درآورند. از سوی دیگر شرایط کلی بحران هفت ساله سوریه هم بعد از سیطره بر غوطه شرقی می تواند تغییری ملموسی برای ارتش سوریه پیدا کند. اول به این دلیل که منطقه مشرف به پایتخت سوریه از گروه های معارض مسلحی مانند جیش الاسلام که مورد حمایت جدی مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی است، باز پس گرفته شود. دوم این با حملات خمپاره ای این گروه های حاضر در غوطه شرقی و ناامن شدن دمشق تزلزل در کل بدنه سیاسی و ارتش سوریه ایجاد می کرد، چرا که ناامن بودن پایتخت به معنای شکننده شدن وضعیت برای دولت سوریه. از سوی دیگر هم سیطره بر غوطه سبب بسته شدن تمامی راه های نفوذ گروه های تروریستی از جنوب سوریه به خصوص مرز مشترک اردن با سوریه خواهد بود. اکنون سوریه با یک روحیه جدید به فکر بازپس گیری سایر مناطق است، به طوری که طبق اخبار ارتش سوریه اکنون ارتش به فکر بازپس گیری قلمون شرقی است.

اما شرایط بحران سوریه با تهدیداتی از قبیل رویکرد ترکیه در قبال مناطقی مانند عفرین وادلب و نیز مهم تر از آن احتمال خروج آمریکا از بحران سوریه به پیچیدگی هایی هم رسیده است؟

علی رغم تغییر شرایط مثبت برای دولت و ارتش سوریه دو خطری که می تواند اکنون به صورت جدی سوریه را تهدید کند، مساله ترکیه و گروه های تروریستی مورد حمایت آنکارا در سوریه و مساله خروج آمریکا است. در خصوص ترکیه اکنون اردوغان خبر از الحاق عفرین به خاک ترکیه را داده و در این راستا مساله حتی به پارلمان ترکیه کشیده شده است. در این صورت عفرین می تواند محل چالش جدید برای ترکیه باشد. یقینا پرونده عفرین با تصرف ارتش ترکیه پایان پیدا نمی کند. اکنون گروه های کردی می توانند چالش جدی را در ادامه برای ترکیه ایجاد کنند و مدل جنگ در ترکیه را پیاده کنند و تنش میان ترکیه را سمت فرسایشی شدن در عفرین پیش ببرند. گذشته از این مسائل خود الحاق عفرین به خاک ترکیه هم به سادگی صورت نخواهد گرفت. امروز دیگر مساله تغییر مرزی و تصرف خاک یک کشور نمی تواند به سادگی از سوی جامعه جهانی پذیرفته شود. شما شاهدید که هنوز روسیه به دلیل تصرف و الحاق شبه جزیره کریمه به خود مورد شدیدترین تحریم های جهانی است و هنوز هم عرصه بین الملل کریمه را جزء خاک اوکراین می داند. از سوی دیگر با حضور ترکیه در کنار ایران و روسیه به عنوان حامیان نجات سوریه و با گذشت نشست های آنتالیا، سوچی، هفت دور مذاکره در آستانه و غیره دیگر کشوری نمی تواند خلاف میل جمعی حرکت کند. علی رغم رفتارهای متجاوزانه ترکیه در عفرین و همراهی های آنکارا با ترامپ برای کاهش تنش در حمایت از کردها و حتی ادعای الحاق عفرین به خاک ترکیه، آنکارا نمی تواند از مسیری دیپلماتیکی که در طول بیش از یک سال گذشته با نشست آستانه 1 شروع شده سر باززند؛ به خصوص که ترکیه اکنون در داخل هم با شرایط مطلوبی از نظر افکار عمومی روبه رو نیست. خود دولت هم می داند که مثل سابق امیدی به حمایت جدی افکار عمومی ترکیه ندارد. به ویژه که مخالفین جدی هم در عرصه سیاسی برای اردوغان وجود دارد. اکنون تمامی رفتار های شبیه به مشت آهنین ارتش ترکیه یا دیدار اردوغان از مرزهای خود با سوریه و حمله به عفرین تنها برای بازدارندگی کردهای ترکیه و سوریه است که در ادامه حتی با تمامی این اقدامات، احتمال واکنش زنجیره ای کردها نسبت به رفتار ترکیه با شدت بیشتر وجود دارد.

بحران در شهر ادلب هم می تواند به اندازه عفرین جدی باشد. آیا برنامه ای از جانب ترکیه برای اتصال ادلب به عفرین وجود ندارد؟

در سایه رصد تحولات میدانی فعلا توان اتصال ادلب با عفرین وجود ندارد، چرا که  ادلب اکنون به محل تجمیع گروه های تروریستی بدل شده است که توان ادامه تنش را با ارتش سوریه نداشته اند. بر اساس آخرین اخبار چیزی نزدیک به 99 گروه تروریستی در این منطقه حضور دارند. هر چند که برخی از این گروه ها از چند نفر هم تجاوز نمی کنند و جریان اصلی در ادلب توسط چهار گروه تروریستی اداره می شود، اما تنش ها و تضادها میان این گروه های حاضر در این منطقه، خود ادلب را هم به شدت متزلزل کرده است. حتی در نقاطی هم کار به جنگ مسلحانه میان این گروه ها کشیده شده است. این مساله به معنای خنثی شدن گروه های تروریستی مسلح در سوریه است. چرا که در این راستا در افق پیش روی تحولات سوریه چیزی به معنای گروه های معارض مسلح جدی وجود ندارد. از سوی دیگر هم خود این گروه ها هم به دلیل طولانی شدن و فرسایشی شدن جنگ دیگر توانی برای ادامه تنش نظامی را ندارند. به خصوص که احتمال قطع شدن کمک های مالی و تسلیحانی کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای هم وجود دارد. گروه های چریکی مسلح زمانی مورد حمایت قرار می گیرند که بتوانند توان نظامی و یا حداق سیاسی و دیپلماتیکی از خود نشان دهند. اکنون در سایه انفعال و تکثر بی نتیجه این گروه ها احتمال فاصله گذاری معنادار کشورهای حامی این گروه ها وجود دارد. لذا در حال حاضر ادلب به محل جمع شدن گروه هایی بدل شده که توان و قدرت ادامه تنش ها را ندارند. تنها امید گروه های حاضر در ادلب داشتن یک با ند نماینده در مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک است تا بتواند در عرصه سیاسی به نقش خود ادامه دهند. پس با تحلیل این شرایط ادلب توان نظامی چندانی را ندارد وبه یک منطقه متشتت بدل شده است.

اما تصمیم ترکیه در خصوص حمایت از گروه های معارض سوری در ادلب چیست؛ در این راستا بعد از خروج نیروهای جیش الاسلام از غوطه شرقی به درخواست ترکیه در ادلب حضور یافته اند. از سوی دیگر تنش های جدی جیش الاسلام و جبهه النصره می تواند چه پیامدی را برای ادلب و ترکیه داشته باشد؟

مساله از دید دیگری باید مطرح شود. این که گروه های تروریستی در ادلب جمع می شوند به درخواست ترکیه نیست، بلکه به میل دولت دمشق است. تمرکز این گروه های کار را برای جنگیدن با آنها توسط ارتش سوریه آسان می کند. در صورتی که اگر این گروه های مسلح پراکنده باشند کار مبارزه با آنها به مراتب سخت تر خواهد شد. دوم این که چون این گروه ها از نظر فکری هم با هم مشکلات جدی دارند و حتی کار به جنگ مسلحانه کشیده شده است، یقینا این امر سبب اتمام و یا حداقل کاهش توان این گروه های به دلیل تنش با همدیگر خواد شد. لذا کار جنگیدن با این گروه ها آسانتر خواهد بود. به عبارت دیگر اکنون ادلب به زندان بزرگی برای گروه های تروریستی بدل شده است. حضور گروه های تروریستی حاضر در اداب به معنای پذیرش شکست در مناطق تحت اشغال آنان بوده و به عقب نشینی و حضور در ادلب تن در داده اند.

اما یکی از تحولات مهم در بحران سوریه تصمیم ترامپ به خروج نیروهای آمریکایی از سوریه است. این اقدام در راستای حمایت از ترکیه برای تجزیه سوریه تلقی نمی شود؟

 خیر. آمریکا اکنون با رصد تحولات به این نتیجه رسیده است که توان ادامه بازی در سوریه را ندارد. به خصوص که اکنون روسیه به عنوان بازی ساز اصلی در سوریه نقش آفرینی می کند. از سوی دیگر هم ترامپ در دوران انتخابات ریاست جمهوری هم وعده عدم دخالت را داده بود. اکنون با این تصمیم کاخ سفید به نظر می رسد که واشنگتن واقعیات و به نوعی شکست در سوریه را علی رغم میل باطنی اش پذیرفته است. اکنون آمریکا می داند با ماندن در سوریه تنها هزینه های مالی و جانی خود را افزایش می دهد. لذا رفتن از سوریه را به ماندن در سوریه ترجیح می دهد. البته این مساله به معنای پاپس کشیدن کامل آمریکا از پرونده سوریه نیست و در حوزه های حمایتی از کشورهای مسلح به نقش خود ادامه می دهد و با دخالت های سیاسی تنش در سوریه را ادامه می دهد.

منبع: دیپلماسی ایرانی 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *