جدیدترین مطالب
فرصت راهبردی ایران برای تبدیل شدن به قطب دارویی غرب آسیا
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: تحلیلگر ارشد حوزه بهداشت و درمان گفت: ایران برای تبدیل شدن به قطب دارویی منطقه، باید زمین بازی را به نفع خود تغییر دهد. راهبرد ایران باید بر سه محور سرعت عمل، بهرهگیری از هوش بومی و وابستگی راهبردی مثبت بنا شود تا از یک فروشنده کالا به معمار و ضامن امنیت سلامت منطقهای تبدیل شود.
أحدث المقالات
فرصت راهبردی ایران برای تبدیل شدن به قطب دارویی غرب آسیا
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: تحلیلگر ارشد حوزه بهداشت و درمان گفت: ایران برای تبدیل شدن به قطب دارویی منطقه، باید زمین بازی را به نفع خود تغییر دهد. راهبرد ایران باید بر سه محور سرعت عمل، بهرهگیری از هوش بومی و وابستگی راهبردی مثبت بنا شود تا از یک فروشنده کالا به معمار و ضامن امنیت سلامت منطقهای تبدیل شود.
پیامدهای ارائه کمکهای اطلاعاتی آمریکا به کییف برای حمله به زیرساختهای روسیه

دکتر یوسف مولایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی ادامه داد: از سوی دیگر، اعطای نخستین وام گروه هفت از محل داراییهای بلوکهشده روسیه، مرزهای مناقشه اقتصادی میان غرب و مسکو را شکسته است. در چنین شرایطی، آینده جنگ به سمت «نبردی فرسایشی و زمانبر» پیش میرود و خطوط قرمز بازتعریف میشود.
از کمک اطلاعاتی آمریکا تا تغییر قواعد در میدان نبرد
این تحلیلگر گفت: «ورود مستقیم آمریکا به مرحله اطلاعاتی جنگ، یعنی ارائه دادههای هدفمند به کییف برای حملات به پالایشگاهها، خطوط انتقال انرژی و نیروگاههای روسیه، به معنای عبور از یک خطقرمز سنتی است؛ زیرا تا پیشازاین، واشنگتن سعی داشت نقش غیرمستقیم خود را حفظ کند.»
او خاطرنشان کرد: «هرچند آمریکا از اصطلاح «حمایت اطلاعاتی غیرتهاجمی» استفاده میکند، اما این سطح از همکاری میتواند روسیه را به واکنشهای غیرقابلپیشبینی سوق دهد؛ زیرا مسکو پیشتر هشدار داده بود که هر نوع دخالت اطلاعاتی یا نظامی آمریکا در حملات به عمق خاک روسیه میتواند به تشدید درگیری و حتی گسترش فرامنطقهای جنگ منجر شود. اکنون ما در حال مشاهده تغییر در ماهیت جنگ از کلاسیک نظامی به جنگ ترکیبی با محوریت اطلاعات، انرژی و اقتصاد هستیم.»
این تحلیلگر افزود: «این رویکرد جدید باهدف فشار بر مسکو برای بازگرداندن آن به میز مذاکره طراحی شد؛ اما در عمل نتیجه معکوس داد. روسیه با اتخاذ سیاست پاسخ نامتقارن تلاش دارد نشان دهد که ابزارهای بازدارندگیاش فراتر از جغرافیای اوکراین است. بنابراین، واشنگتن ناخواسته وارد مرحلهای شده است که کنترل آن دشوارتر از گذشته خواهد بود.»
نبرد ارادهها پس از نشستهای بینتیجه آلاسکا و واشنگتن
مولایی تصریح کرد: «در پی گفتوگوهای سیاسی بینتیجه در نشست آلاسکا میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین و ناکامی نشست واشنگتن در ایجاد اجماع میان آمریکا و متحدان اروپایی، جنگ اوکراین از حالت «درگیری تاکتیکی» به «نبرد ارادهها» تبدیل شده است.»
او گفت: «وقتی تلاشهای دیپلماتیک بیاثر میشوند، ارادههای سیاسی جایگزین عقلانیت میشوند. مسکو و کییف با حمایت غرب، دیگر تمایلی به آتشبس ندارند و هر دو به این جمعبندی رسیدهاند که توقف در این مرحله به معنای پذیرش شکست نسبی است. ازاینرو، تداوم جنگ تا رسیدن به اهداف ترسیمشده، بخشی از راهبرد جدید طرفین است.»
او افزود: «جنگ اوکراین دیگر صرفاً در جغرافیای نظامی جریان ندارد، بلکه به رقابت حیثیتی تبدیل شده است. برای روسیه، این جنگ بخشی از بازسازی هویت ژئوپلیتیک در برابر غرب است؛ و برای غرب نیز، حفظ اعتبار نظم لیبرال جهانی در گرو تداوم حمایت از اوکراین است. میدان نبرد نه فقط بر سر خاک، بلکه بر سر معنا و قدرت روایت است.»
به گفته مولایی، «نتیجه چنین شرایطی این است که هر طرح آتشبس یا گفتوگوی صلح با بیاعتمادی کامل روبهرو میشود؛ جنگ فرسایشی کنونی حاصل زیرسوال رفتن زبان مشترک میان مسکو و غرب است. این همان نبرد ارادههاست؛ جنگی که در آن منطق سازش جای خود را به منطق حذف داده است».
وام گروه ۷؛ عبور از خطوط قرمز اقتصادی روسیه
همزمان با تحولات میدانی، تصمیم گروه ۷ برای پرداخت ۲۶.۵ میلیارد دلار وام به اوکراین از محل سود داراییهای مسدود روسیه، بعد تازهای به تقابل اقتصادی شرق و غرب داده است. مولایی این اقدام را «احتمالا تحولساز، اما پرمخاطره» دانست و گفت: «برای نخستینبار پس از جنگ جهانی دوم، منابع مالی یک کشور درگیر نهتنها مسدود بلکه به نفع طرف مقابل استفاده میشود؛ تصمیمی که عبور از عرفهای بینالمللی در مالکیت داراییهای حاکمیتی است.»
وی افزود: «روسیه این اقدام را سرقت دولتی توصیف کرده و هشدار داده است که در واکنش، داراییهای کشورهای غربی در داخل خاک خود را توقیف خواهد کرد. بدین ترتیب، نوعی جنگ اقتصادی دوم در حال شکلگیری است که جبهه مالی و انرژی را به بخشی از جنگ اوکراین بدل کرده است.»
به گفته مولایی، «این وام فراتر از تأمین مالی جنگ است و به مسکو پیام میدهد که نظام مالی غرب آماده استفاده از ابزارهای غیرمتعارف برای مهار روسیه است؛ اما در مقابل، بیاعتمادی در نظام مالی جهانی را افزایش میدهد. کشورهایی که ذخایر خود را در بانکهای غربی نگه میدارند، اکنون میپرسند اگر روابطشان با واشنگتن یا بروکسل تیره شود، آیا داراییشان مصون خواهد ماند؟»
وی ادامه داد: «این وام نماد عبور از خطوط قرمز اقتصادی روسیه است و نشان میدهد جنگ از بعد نظامی فراتر رفته و وارد ساختار اقتصاد جهانی شده است؛ وضعیتی که جنگ تجاری و نبرد ارزی را پیچیدهتر خواهد کرد.»
دیپلماسی در نقطه جوش
باوجود تشدید درگیریها و عبور دو طرف از خطوط قرمز سیاسی و نظامی، مولایی معتقد است «هنوز میتوان از دیپلماسی در نقطه جوش سخن گفت؛ وضعیتی که در بحرانیترین مقاطع جنگها پیش میآید.»
او توضیح داد: «وقتی همه طرفها به نقطهای میرسند که ادامه جنگ دستاوردی ندارد و هزینهها از منافع فراتر میرود، مسیر مذاکرات باز میشود؛ همان دیپلماسی در نقطه جوش، زمانی که هیچ خط قرمزی باقی نمانده و عقلانیت برای جلوگیری از فروپاشی وارد میدان میشود.»
مولایی افزود: «جنگ اوکراین نیز در آستانه چنین مرحلهای است؛ روسیه با فشار اقتصادی و تحریمهای انباشته روبهروست و اوکراین به لحاظ زیرساختی و انسانی در وضعیت فرسایشی قرار دارد. حمایت غرب نیز باتوجهبه خستگی افکار عمومی و بحران انرژی در اروپا کاهش یافته است. این شرایط میتواند طرفین را به سمت مذاکره اجباری سوق دهد.»
او تأکید کرد: «بازگشت به دیپلماسی نیازمند میانجیگری معتبر است؛ شاید نقش چین، ترکیه یا هند در این میان تعیینکننده باشد. در غیر این صورت، در نبود سازوکار دیپلماتیک تازه، خطر گسترش جنگ به حوزههای جدید از جمله سایبری، انرژی و فضایی محتمل است.»
مولایی در پایان هشدار داد: «تحولات اخیر را نباید صرفاً در قالب رویارویی آمریکا و روسیه دید، بلکه باید آن را در چارچوب تغییر نظم بینالملل تحلیل کرد. کمک اطلاعاتی آمریکا، وام گروه ۷ و واکنشهای روسیه، نشانههایی از گذار نظام جهانی از «بازدارندگی متقابل» به «فشار متقابل» هستند؛ وضعیتی که آینده جنگ اوکراین و روابط قدرت در قرن بیستویکم را رقم خواهد زد.»
0 Comments