شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل ترکیه گفت: خلاء قدرت در منطقه بعد از خروج نظامی آمریکا از عراق و تشدید آن بعد از خروج از افغانستان، فضا را برای مانور قدرتهای منطقهای بهویژه ترکیه باز کرد و در این میان، آنکارا با تکیه بر قدرت ملی، سیاست خارجی فعال و همراهی با بلوکهای اصلی قدرت در نظام بینالملل به سمت بلندپروازی و نقشآفرینی در امور کشورها و موضوعات منطقهای روی آورد که مهمترین مصداق آن را امروز در سوریه شاهد هستیم.
جعفر حقپناه در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی درباره مواضع و نقش ترکیه در روند فروپاشی نظام سوریه اظهار داشت: ترکیه در گذشته به عنوان یک قدرت منطقهای شناخته میشد، اما بهتدریج در حال دستیابی به جایگاهی از یک قدرت نوظهور است که همچون کره جنوبی، آفریقای جنوبی و برزیل کارکردشان این است که در بیش از یک منطقه میتوانند فعال باشند و کارکرد سیاسی، امنیتی و نظامی داشته باشند، بهنحویکه قدرتهای بزرگ و جهانی را وا دارند که ملاحظات امنیتی آنها را در نظر بگیرند و در بازیهای بزرگ با آنها بعضا یک مشارکت موازی پیدا کنند. این امر صرفا به حوزه روابط خارجی کشورها برنمیگردد، بلکه برخاسته از مولفههای قدرت ملی، توان اقتصادی و قدرت نرم و تحرک نخبگانی است که بتوانند ضمن ایجاد انسجام و تقویت پایگاه اجتماعی در داخل، درک صحیحی از منطق قدرت داشته باشند و با آن، ضرب آهنگ خود را تنظیم کنند و پیش روند.
وی ادامه داد: ترکیه در 25 سال گذشته، توانست مراتب قدرتیابی را علیرغم برخی ناکامیها ازجمله در سوریه در ده سال گذشته حفظ کند و در حوزه اقتصادی، فناوری و صنعتی، علیرغم مواجهه با مشکلات زیاد، دستاوردهای بزرگی نیز کسب نماید. همچنین با وجود همه گسستهای داخلی که داشته است، توانسته در بین نخبگان سیاسی، انسجام ایجاد کند و البته رقابت درونی به تقویت قدرت این کشور انجامید. در واقع، تحولی که در سیاست خارجی ترکیه در این سالها شکل گرفت، ناشی از تغییرات شگرفی است که در ترکیه اتفاق افتاد و با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک این کشور، قدرت ملی اشافزایش یافت و طبیعی است که مشی سیاست خارجیاش هم بر همین اساس تغییر کند.
این کارشناس مسائل ترکیه اظهار داشت: درگذشته، سیاست خارجی ترکیه تجارتپیشه بود و از مداخله خارجی پرهیز داشت، اما وقتی به مراتب بالای اقتصادی، قدرت نرم و همراهی با بلوکهای اصلی قدرت در نظام بینالملل رسید، طبیعی است که سیاست خارجیاش فعالتر شود و و با ماجراجویی و مداخلهگری همراه شود.
وی با بیان اینکه برخی از رویکرد ترکیه به غلط تحت عنوان نوعثمانیگری یاد میکنند، اما این رویکرد بیشتر بیانگر همان تحولی است که در این کشور به خوبی مشاهده میکنیم، افزود: البته این روند پر افتوخیز بوده است، اما ترکیه در مناطق پیرامونی خود نقشآفرینی فعالی را به کار گرفت و کاملا متناسب با وضعیتی بود که در منطقه داشت. نکته مهم اینکه واقعگرایی در سیاست خارجی ترکیه همراه با در نظر داشتن مولفههای قدرت این کشور است. البته پیگیری این سیاست بعضا به شکست منجر میشد.
حقپناه گفت: آنچه باعث شد ترکیه از سال 2011 به بعد به تحولات خاورمیانه توجه ویژه داشته باشد، خلاء قدرت در منطقه بعد از خروج نظامیان آمریکایی از عراق و کمتوجهیهایی بود که آمریکا به منطقه داشت. در این فضا ایران مدعی قدرت در منطقه شد که این مساله به مذاق ترکیه خوش نمیآمد.
وی درباره واکنش ترکیه به تحولات منطقه در ده سال گذشته اظهار داشت: مداخله ترکیه در بحرانهای منطقه از جمله در سوریه با ناکامی مواجه شد، چون در فرهنگ راهبردی این کشور، این نوع از مداخلهگرایی را تجربه نکرده بود، اما این وضعیت موقتی بود و در فاصله هفت، هشت سال گذشته ترکیه خود را در سیاست خارجی بازسازی کرد و الان نقشآفرینی میدانی را در سوریه به عهده دارد. چنانکه گروههای اصلی اپوزیسیون سوریه تحت نظارتش میباشند و همزمان با قدرتهای منطقه و نظام بینالملل نیز ارتباط برقرار کرده است، به نحوی که با ایران و روسیه از یک طرف و با رژیم اسرائیل و کشورهای عربی منطقه از طرف دیگر بهعنوان یک میانجیگر و همزمان مطالبهگر رفتار میکند.
این کارشناس مسائل ترکیه با تاکید بر اینکه ترکیه پیروز قطعی در میدان کنونی سوریه است، تصریح کرد: در عین حال، ترکیه باید بداند در منطقهای است که ذات تناقضگونهای دارد، یعنی در خاورمیانه وضعیت دوست و دشمن چندان مشخص نیست و این موضوع، وضعیت پیچیدهای را ایجاد میکند. در حال حاضر، در سوریه، تحریرالشام و گروههای سلطان مراد وابسته به ترکیه هستند، اما درباره ارتش آزاد سوریه و معارضان سوری کرد و جریانهای افراطی اهل سنت اموی و جریانهای زیرپوستی سلفی و داعشی این کنترل وجود ندارد و تضمینی نیست که بتوانند همه امور را سامان دهند. به هر حال، سوریه سرزمین ورشکسته است و مثل عراق نیست که منابع طبیعی گسترده داشته باشد. بعد از ماه عسلی که احتمالا به دنبال فروپاشی نظام اسد ظاهر خواهد شد، مشکلات شروع خواهد شد و قدرتهای رقیب به میدان میآیند و این شرایط، ائتلافسازی را سخت و پیچیده میکند. از طرفی، دغدغههای امنیتی ترکیه بهویژه در رابطه با کردها بیشتر میشود و شاید یکی از دلایل رایزنیهایش با ایران و روسیه همین مسائل امنیتی است. از این رو، احتمالا ترکیه به سمت قطر، عربستان و دیگر کشورهای منطقه برود و در فرایند دولت – ملتسازی و مدیریت گروههای رقیب از آنها کمک بگیرد. به هر حال دوره پرچالش و مشکلی را در سوریه در پیش دارد.
حقپناه در پاسخ به اینکه ترکیه در موضوع سوریه چه پیروزی بدست آورد؟ اظهار داشت: ترکیه نشان داد که میتواند از ناکامیهای خود در سیاست خارجی درس بگیرد و آنها را جبران کند.
وی در پاسخ به اینکه ترکیه در معادلات مرزی چه خطری را با رفتن اسد از خود دور کرده است؟ گفت: در این رابطه، ترکیه هنوز وضعیت شکنندهای دارد. آینده کردهای سوری و آوارگان و فعالیت گروههای ریز و درشتی که ممکن است از سوی یک قدرت رقیب حمایت شوند، ازجمله چالشهای پیشروی ترکیه است. از این رو، چالشهای امنیتی ترکیه خیلی جدی است و ممکن است بالفعل شود. شاید یک بشار اسد ضعیف شده، دغدغههای امنیتی ترکیه را بهتر میتوانست پاسخ دهد، اما ترکیه، جاهطلبیها و اهداف بزرگتری در رقابت با سایر قدرتها از جمله با ایران، مصر، روسیه و حتی رژیم اسرائیل دارد. آنها الان خود را یک پله بالاتر از تمامی این قدرتها در منطقه میبینند و این مساله را در تحلیلها نباید از نظر دور داشت.
وی افزود: ویژگی اصلی ترکیه این است که اهل معامله است، برخلاف ایران که نتوانست دستاوردهای خود در منطقه را در تمام این سالها تثبیت کند و دیگران را به شناسایی این دستاوردها وادار نماید، ترکیه همین الان حاضر است با ایران و روسیه مذاکره کند و از آن پرهیز نمیکند و این نکته قابل توجهی است که باید در خصوص سیاست این کشور مدنظر داشت.
حقپناه درباره اظهارات رجب طیب اردوغان مبنی بر اینکه بشار اسد دست همکاری را نپذیرفت، گفت: شاید اشاره او به فرصت از دست رفتهای است که بشار اسد در تمام سالهایی که ابتکار “آستانه” شکل گرفت، آن را از دست داد و آن، ناتوانی از فهم تحولات خاورمیانه و نظام بینالملل و مسائل داخلی سوریه بود که شرایط کنونی را رقم زد. درواقع، به همان میزان که پیروزی در میدان نبرد مهم است، سرنوشت همان جنگ درنهایت در تالارهای مذاکره و چانه زنی مشخص میشود.
0 Comments