شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: جنگ نیابتی زمانی است که دو کشور به طور غیرمستقیم و با حمایت از شرکت کنندگان در حال جنگ، با یکدیگر میجنگند. نمونههای کلاسیک دوران جنگ سرد عبارتند از بحران کنگو در دهه 1960 و بحران آنگولا در دهه 1970، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده هر یک از جناحهای متخاصم در یک جنگ داخلی با پول، اسلحه و گاهی اوقات سربازان از کشورهای دیگر حمایت کردند، اما خود هرگز مستقیماً درگیر جنگ نشدند. براین اساس، رویکرد آمریکا و اروپا در قالب ناتو و در حمایت همه جانبه از اوکراین همه نشانههای جنگ نیابتی آنها علیه روسیه را دارد.
مرتضی مکی- کارشناس مسائل اروپا
پس از نزدیک به سه سال از حمله نظامی روسیه به اوکراین، چشمانداز سیاسی و میدانی این جنگ در هالهای از ابهام قرار دارد. همانطور که اشاره شد حمله روسیه به اوکراین در عمل یک جنگ نیابتی است که میان ناتو و روسیه در حال انجام است. اوکراین بدون حمایت سیاسی، نظامی و مالی کشورهای عضو ناتو توان ایستادگی در برابر ارتش مجهز روسیه را نداشته و ندارد. به همین دلیل تحولات سیاسی جنگ اوکراین را باید خارج از این کشور مورد بحث و بررسی قرار داد و دیدگاههای آمریکا و دولتهای اروپایی است که دورنمای جنگ اوکراین را مشخص میکند.
پس از گذشت نزدیک به سه سال از جنگ اوکراین، اکنون دیدگاهها و مواضع دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا است که تعیین میکند روند این جنگ، ادامه آن یا آتشبس چگونه تحقق پیدا کند. حمله روسیه به اوکراین که با تحریک دولتهای اروپایی و آمریکا برای جذب اوکراین در پیمان ناتو آغاز شد، موجب یک همگرایی میان آمریکا و اروپا در چگونگی مواجهه با روسیه شد.
دولتهای اروپایی پیش از حمله روسیه به اوکراین تلاش میکردند با استفاده از قدرت نرم و تقویت وابستگی اقتصادی روسیه به اروپا، در روند تحولات داخلی روسیه و نفوذ این کشور در جمهوریهای شوروی سابق اثر بگذارند. آمریکا برعکس به دنبال این بود که با گسترش چتر ناتو و پذیرش اوکراین در این پیمان، سیاست مهار روسیه در مرزهایش را پیگیری کند. حمله روسیه به اوکراین، دولتهای اروپایی را در وضعیتی اجتنابناپذیر در همگرایی با آمریکا و جنگ نیابتی با روسیه در اوکراین واداشت.
از طرف دیگر، جناح روسی نیز کوشید با گسترش روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی با کشورهای مختلف از چین، کرهشمالی، هند و کشورهای عربی گرفته تا کشورهای آفریقایی، تحریمهای گسترده اتحادیه اروپا و آمریکا را تضعیف کرده و بازارهای جدیدی برای صادرات نفت و گاز خود پیدا کند. نفت روسیه با تخفیفهای بسیار به چین و هند وارد میشد تا روسیه بتواند همچنان صادرات خود را حفظ کرده و هزینههای جنگ در اوکراین را تامین کند. از بعد نظامی و اقتصادی، روابط روسیه با چین بیش از کشورهای دیگر در جهت خنثیسازی تحریمهای غرب علیه روسیه پیش رفته است. به همین دلیل اروپا و آمریکا صفآرایی سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی را در قبال چین در پیش گرفتند. اعزام 10 هزار سرباز کره شمالی به روسیه برای جنگ با اوکراین بدون چراغ سبز چین امکانپذیر نبوده است و این موضوع نشان میدهد ما شاهد یک صفآرایی نظامی و سیاسی غیررسمی از سوی چین و روسیه و همبستگی گسترده میان دولتهای اروپایی با آمریکا در قبال مسکو و پکن هستیم. حتی اگر جنگ اوکراین امروز پایان یابد، حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 تاثیر خود را بر معادلات سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی جهان بر جا گذاشته و به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا، تنش میان کشورهای غربی و متحدان روسیه در بریکس و شانگهای را بیشتر خواهد کرد. همچنانکه اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه اگر کشورهای بریکس به دنبال مقابله با دلار به عنوان ارز جهانی باشند، تعرفه آمریکا در برابر کالاهای آنها صد در صد افزایش خواهد یافت، کشورهای عضو بریکس، به خصوص چین و روسیه را در موقعیت دشواری برای مقابله با آمریکا و اروپا قرار خواهد داد. اعضای بریکس قبلا گفته بودند که این گروه به دنبال تشکیل بک بلوک مقابل کشورهای غربی نیستند، اما آمریکا و مواضع ترامپ نشان میدهد که این کشور و حتی اروپاییها تا جایی که بتوانند، اجازه نمیدهند در خارج از مدار دولتهای غربی بلوکبندیهای جدیدی شکل بگیرد که در بلندمدت جایگاه و موقعیت آمریکا و دولتهای اروپایی را به مخاطره بیاندازد. در چنین شرایطی بعید به نظر میرسد کشورهای عضو بریکس با توجه به تهدیدهای آمریکا، دلار را از مبادلات خود با توجه به حجم گسترده مبادلات کالایی و مالی با آمریکا حذف کنند.
0 Comments