جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
طراحی فاجعه 11 سپتامبر؛ زمینهسازی برای قدرتنمایی نظامی آمریکا در جهان
جعفر قنادباشی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: «بر اساس برخی فرضیات این گروه طراح انفجار برجهای دوقلوی آمریکا بود و به بهانه همین انفجار یک سلسله عملیات نظامی که میتوانست قدرت نظامی آمریکا را به رخ جهان بکشد به اجرا درآوردند.»
قنادباشی افزود: «لذا این جریان بر این اساس و با محوریت رهبری آمریکا، تلاش کردند هم رقبای واشنگتن را در جهان سرمایهداری و هم جریانهای جهانی و منطقهای را که درصدد قدرتگیری در دوران پس از جنگ سرد بودند در مرتبه پایینتر قدرت و تحت هژمونی آمریکا قرار دهند.»
این کارشناس درباره توجیه آمریکا برای آغاز عملیات نظامیاش در بسیاری از کشورها ازجمله افغانستان و عراق گفت: «بوش پسر پس از واقعه ۱۱ سپتامبر علناً اصل ضرورت همسویی همه کشورهای جهان با آمریکا را اعلام کرد و با این جمله که هر کس باسیاستهای آمریکا همراه نیست علیه آمریکا است و در ردیف دشمنان آن قرار میگیرد سیاستهای نظامی را تحت عنوان مقابله با تروریسم یا به عبارت بهتر تحت پوشش مقابله با تروریسم به اجرا گذاشت.»
به گفته قنادباشی در آن مقطع بوش اعلام کرد که بر اساس یافتههای آمریکا، تحرکات تروریستی در ۶۶ کشور جهان گسترشیافته و ایالاتمتحده برای مقابله با این تروریسم برنامههای ویژهای را به اجرا خواهد گذاشت.
کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: «درعینحال بحث از نقشآفرینی شخص بنلادن رهبر و بنیانگذار گروه القاعده به میان آمد و او بهعنوان طراح اصلی انفجار برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک معرفی شد.»
وی تأکید کرد به این صورت بود که حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و سپس تهاجم نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ بر اساس سیاست کلی محافظهکاران و با توجه به اتهام مستقیمی که متوجه گروه القاعده مستقر در افغانستان بود صورت گرفت.
این کارشناس ادامه داد: «بهاینترتیب بخشی از سیاست جهانی آمریکا برای تثبیت و تقویت سلطه بر منطقه غرب آسیا و آغاز سیاستهای خاورمیانهای این کشور رقم خورد.»
قناد باشی با اشاره به اینکه آمریکا به این بهانه و با اتکا به تهاجم نظامی به افغانستان، به حکومت طالبان در این کشور پایان داد، افزود: «بهاینترتیب افغانستان به اشغال نظامی آمریکا و برخی از متحدان این کشور در ناتو درآمد.»
این کارشناس گفت: «نظیر این سیاست در عراق نیز به اجرا درآمد؛ به بهانه نقش صدام حسین در تولید و انباشت سلاح کشتارجمعی، عملیات نظامی ایالاتمتحده در عراق که به جنگ نفت مشهور است زمینه اشغال عراق را فراهم کرد.»
به گفته کارشناس مسائل خاورمیانه، واشنگتن حضور نظامی خود در افغانستان و حضور نظامیانش در عراق را به بهانه ضرورت مقابله با تروریسم و خشکاندن ریشههای آن و همچنین از میان بردن سلاحهای کشتارجمعی رژیم بعث استمرار بخشید. آنهم با این تصور که برتری نظامیاش را از یکسو و سیطره نظامیاش بر منطقه نفتخیز خاورمیانه را از سوی دیگر به رخ جهان بکشد و بدین طریق چرخهای اقتصاد آمریکا را پس از دوران جنگ سرد و در سالهای ابتدایی هزاره سوم به حرکت درآورد.
وی افزود: «این سیاست تنها به منطقه خاورمیانه منحصر نماند و در نقاط مختلف جهان زمینههای تبلیغاتی و سیاسی لازم را برای تحرکات نظامی ایالاتمتحده و تقویت پایگاههای نظامی این کشور در سراسر جهان به وجود آورد.»
11 سپتامبر و ناکارآمدی سیاستهای نظامی آمریکا
قنادباشی در خصوص ناکارآمدی سیاستهای نظامی آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر گفت: «باگذشت ۲۰ سال از حضور نظامی آمریکا در منطقه و مواجهشدن این کشور با واقعیتهای موجود در جهان امروز بهخصوص با در نظر گرفتن شرایط ویژه خاورمیانه و منطقه غرب آسیا، ناکارآمدی این سیاست بهتدریج آشکار شد و مرحلهبهمرحله آمریکا را در باتلاقی از مشکلات سیاسی، نظامی و اقتصادی فروبرد.»
وی توضیح داد: «باگذشت زمان، فرماندهان نظامی آمریکا مستقر در افغانستان یکی پس از دیگری از بیثمری حضور نظامیشان در این کشور و حتی زیانبخش بودن این حضور نظامی سخن گفتند و بعضاً به دلیل تشریح زیانهایی که آمریکا به دلیل اشغال نظامی افغانستان متحمل شده، موجبات برکناری خود را فراهم کردند. لذا افغانستان همچون عراق به باتلاقی برای نیروهای آمریکایی تبدیل شد.»
این کارشناس با اشاره به تلفات فراوان، روبرو شدن با مخالفتهای شدید مردمی و عدم کارآیی در اداره امور افغانستان گفت: «این مسائل بهصورت مشکلی بزرگ برای دولتمردان آمریکایی و همچنین نظامیان این کشور تبدیل شد.»
وی به موقعیت آمریکا در عراق نیز اشاره کرد و گفت: «در عراق بهرغم بهرهبرداری آمریکا از گروهک تروریستی داعش، این کشور در یک موقعیت بسیار متزلزلی قرار گرفت.»
قناد باشی با تأکید بر اشتباهاتی که آمریکا در منطقه مرتکب شده ادامه داد: «آمریکا برخلاف شعارهایش مبنی بر برقراری امنیت در افغانستان و مقابله با تروریسم، با شرایطی مواجه شد که هیچیک از این شعارها نهتنها تحقق پیدا نکرد بلکه ناامنیهای گسترده از یکسو و انواع تحرکات جدید تروریستی نظیر تحرکات داعش از سوی دیگر حضور این کشور را در افغانستان به چالش کشید. بهگونهای که اصلیترین شعار دوران ریاستجمهوری ۴ ساله دونالد ترامپ ضرورت پایان دادن به حضور نظامی در افغانستان و دیگر کشورهای منطقه چون سوریه و عراق بود.»
وی به نقش رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع منطقه نیز اشاره کرد و ادامه داد: «لابیهای صهیونیستی و لابیهای مرتبط با ارتجاع منطقه بهوسیله اهرمهای تبلیغاتی و مالی پیوسته آمریکا را به استمرار حضور نظامیاش در منطقه تشویق میکردند.»
کارشناس مسائل خاورمیانه تأکید کرد: «بااینحال شرایط در افغانستان با گذشت زمان آنچنان به وخامت گرایید که مقامات آمریکا سرانجام بهضرورت خروج از این کشور رأی دادند و آن را طبق آنچه طی هفتههای اخیر شاهد هستیم در قالب یک خروج خفتبار به اجرا درآوردند.»
وی افزود: «این همان سناریویی است که گفته میشود احتمال وقوع آن در عراق نیز بسیار زیاد است چراکه علاوه بر گرفتاریها و دیگر مشکلاتی که آمریکا در عراق دارد مجلس این کشور نیز قانونی را مبنی بر ضرورت خروج کامل نیروهای آمریکایی از این کشور به تصویب رسانده است.»
قنادباشی درنهایت گفت: «آنچه اینک بهصورت انتقادات شدید در داخل آمریکا و همچنین دنیای غرب علیه سیاست اشغالگرایانه کاخ سفید مطرح است، تنها به ناکارآمدیهای نظامی یا ناکارآمدی در مقابله با تروریسم محدود و منحصر نیست بلکه حیثیت و پرستیژ آمریکاییها را در ایجاد ساختارهای سیاسی و اجرای یک پروژه موفق دولت سازی در این کشورها زیر سؤال برده است.»
0 Comments