جدیدترین مطالب
آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
أحدث المقالات
نگاه گروههای قومی و اجتماعی افغانستان به قدرتگیری مجدد طالبان
سمیه مروتی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی در خصوص رویکرد طالبان به بخشی از جامعه افغانستان که قائل به اجرای سیاستهای سکولار در این کشور هستند و سناریوهایی که میتوان با حضور طالبان دراینباره متصور بود، اظهار داشت: هراس از تکرار حوادث دهه 1990، دومینوی سقوط ولسوالیها و گسترش دوباره ناامنی و آوارگی سبب واکنشهای متفاوت در میان لایههای مختلف قومی و اجتماعی در افغانستان شده است.
بسیج مردمی در مقابل طالبان پیش از فراخوان دولتی
این کارشناس مسائل افغانستان ادامه داد: تجربه زیسته مردم افغانستان از دههها آوارگی و جنگ موجبِ اتخاذِ تصمیم جمعی برای ایستادگی در مقابل طالبان شده است. فتح شهرها بدون درگیری با نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان این گمان را در میان آنها تقویت کرده که بازنده اصلی بار دیگر آنها هستند و باید ازآنچه در دو دهه گذشته ساختهاند، حراست کنند؛ و این مسئله سببساز بسیج مردمی در مقابل طالبان حتی پیش از فراخوان دولتی شد.
مروتی با اشاره به گروههای اثرگذار در تغییر معادلات امروز افغانستان با بیان اینکه سناریوهای مختلفی درباره آینده افغانستان وجود دارد، گفت: با قوت گرفتن برنامه آمریکا برای خروج از افغانستان گزاره «خلأ قدرت»، تحلیلها درباره اینکه چه گروه و یا گروههایی توان و اراده پوشش نظامی و امنیتی در افغانستان را دارند، بسیار زیاد است. در این مرحله، طالبان همواره به دلیل امکانات نظامی و مهارت جنگاوری، نخستین گزینه بود و همین مسئله هراسی از ورود طالبان به شاکله قدرت در افغانستان ایجاد میکرد؛ اما بسیج خودجوش مردمی و نمایش قدرت آنها سناریوهای گذشته را به چالش کشید.
وی ادامه داد: دومین سناریویی که بهواسطه بسیج مردمی علیه طالبان قوت گرفته «اتحاد فراقومی» است. بسیج مردمی گواه آن است که مردم به ناتوانی یا عدم تمایل دولت مرکزی و نیروهای نظامی برای مقابله واقعی در مقابل طالبان به دیده تردید مینگرند و برآنند خود حافظ امنیت منطقه خود باشند.
این تحلیلگر مسائل افغانستان ضمن اشاره به افزایش میزان سواد، بهخصوص در میان اقوام غیرپشتون، حضور اجتماعی زنان و رشد رسانهها در این کشور، یادآور شد: در 20 سال اخیر فارسیزبانان افغانستان رشد بالایی در زمینه سواد و مهارتآموزی داشتهاند و به همین واسطه پس از مذاکرات دوحه و هنگامیکه بحث بر سرِ مشارکت طالبان در قدرت در کابل به میان آمد؛ گزاره مهارت و سواد خود را نشان داد و طالبان دریافتند در این حوزه سنگینی وزنه بهسوی طرف مقابل است. چراکه برخلاف دوران گذشته که نسبت تحصیلکردگان پشتون به نسبت غیرپشتون به شکل محسوسی برتری داشت اما این نسبت در سالهای اخیر تغییر کرده است.
وی با اشاره به یکسانانگاری «پشتونها» در برخی تحلیلها گفت: برابر دانستن پشتون و طالب راه شناخت تحولات افغانستان را برما خواهد بست. اینکه در تحلیلها جمعیت مناطق تحت سلطه طالبان را به معنای طرفداران طالب در نظر میگیرند، اشتباه است و ما جمعیت خاموش بزرگی در میان پشتونها داریم که بهواسطه ترورهای هدفمند در دهه گذشته، تهدید، ضعف دولت مرکزی و نبود گزینهای دیگر در مقابل آنها سکوت اختیار کردهاند. درواقع، این جمعیت تنها روی کاغذ طالب هستند.
چشمانداز روابط سکولارهای افغانستان و طالبان
وی در خصوص چشمانداز روابط سکولارهای افغانستان و طالبان در شرایط تسلط طالبان اظهار داشت: در حال حاضر، طالبان با افغانستانیهای بسیار متفاوتی نسبت به دهه 1990 مواجه هستند؛ افغانستانیهایی که تجربه مهاجرت، فعالیت اجتماعی، تحصیل و آموزش دارند، بسیار آگاهتر و مطلعتر بوده و بیش از همه تحت تأثیر رسانهها هستند. ازاینرو، نگاهشان به روندهای قدرت و نیز آینده کشور و جامعه بسیار تغییر کرده و همین تفاوت برای نیروهای طالبانی موجبات دردسر را فراهم آورده و خواهد آورد.
مروتی بابیان اینکه دومینوی سقوط ولسوالیها در کنار ناتوانی نیروهای نظامی و حتی فتح شهر بدون مبارزه نیروهای نظامی، دو تصویر را پیش روی آنها قرار میدهد، توضیح داد: گسترش ناامنی، تسلط دوباره طالبان، بازگشت به دوران خفقان و از میان رفتن دستاوردهای مدنی این سالها و در نهایت زندگی ذیل حکومت طالبانی تصویر اولی است که میتوان با وجود تغییرات اجتماعی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان در نظر داشت.
این کارشناس مسائل افغانستان در تشریح دومین چشمانداز پیش روی حکومت طالبان نیز خاطرنشان کرد: نافرمانی از طالبان، مرگ جمعیت غیرنظامی و آوارگی و مهاجرت را میتوان از مهمترین پیامدهای حضور طالبان برای سکولارهای این کشور در نظر گرفت. جمعیتی که برای اخذ ویزا جهت خروج از افغانستان مشاهده میشود گواه این مدعاست؛ درعینحال عدهای از آنها در کنار نیروهای مردمی بوده و حاضر به ترک افغانستان نیستند.
به گفته مروتی؛ گروهی که امکانِ خروج برایشان مهیاست و یا هراس از میان رفتن سرمایه و کسبوکارشان را دارند، تصمیم دارند برای دوره کوتاه یا همیشه افغانستان را ترک کنند؛ چراکه تاریخ به آنها نشان داده آنها که زودتر رفتند، آسیب کمتری را متحمل شدند.
وی تأکید کرد: نکته قابلتأمل خروج جمعیت پشتون از کشور است که کمتر موردتوجه قرارگرفته و این مسئله گواه عدم رضایت آنها نسبت به روندهای پیش روی طالبانی است.
مروتی افزود: با خروج نیروهای نظامی و سقوط ولسوالیها و قدرتنمایی نیروهای طالبان، هراس بزرگی که در دل افغانستانیها ایجاد شده «عادی شدن ناامنی» در اذهان افکار عمومی داخل و خارج افغانستان است. پذیرش جنگ و ناامنی در افغانستان و ناامیدی از به سرانجام رسیدن امور از یکسو، موجبات کاهش توجه کشورهای دیگر به مسئله ناامنی در افغانستان و از سوی دیگر، پذیرش بیسرنوشتی مردم افغانستان از سوی آنها و در نتیجه گسترش ناامیدی و رها کردن مبارزه و تقدیم امور به دست طالبان خواهد شد.
وی از میان رفتن اهمیت مسئله امنیت افغانستان برای کشورهای منطقه و فرا منطقهای را یکی از عمده هراسهای جمعیت غیرپشتون در افغانستان عنوان کرد و ادامه داد: آنها خود را در مقابل نیروی هراسافکن طالبان با بودجه نامحدود و حمایت مالی و نظامی خارجی تنها احساس میکنند.
مروتی تأکید کرد: در این شرایط طی سالهای اخیر بدنه میانی و بالای قدرت بهخصوص بخش نظامی در دست پشتونهاست و فتح شهرها بدون ایستادگی نیروهای نظامی گمانه هماهنگی میان طالبها و پشتونهای پایتختنشین را پررنگ کرده است. درواقع، اگر دومینوی ناامنی در افغانستان تکرار شود، بارقه امید در شهرهایی که تلاش میشد در آنها این باور ایجاد شود که نباید با طالبان کار کنند و دنیای بهتری در انتظار آنها بهواسطه ارتباط با دنیای خارج وجود دارد، فرو خواهد ریخت.
این کارشناس مسائل افغانستان با تأکید بر ضرورت شناخت روندها و روایتها در افغانستان و شناخت تحولات این کشور، تأکید کرد: وجود تحلیلهای غلط، دادههای اشتباه و ادعای شناخت درباره تحولات افغانستان یکی از مهمترین آسیبهایی است که در حوزه پژوهشی و سیاستگذاری در ایران اتفاق میافتد.
0 Comments