شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل اروپا با بیان اینکه اتحادیه اروپا رویکردی انعطافپذیر و عملگرایانه در قبال چین دارد، گفت: اتحادیه اروپا تلاش میکند با برقراری توازنی استراتژیک در روابط با پکن و واشنگتن، اطمینان حاصل کند با یکی از دو قدرت بزرگ جهان آنقدر نزدیک نیست که دیگری را بیگانه فرض کند.
عباس سروستانی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه رابطه اقتصادی اتحادیه اروپا و چین در سالهای اخیر به رابطه ای باثبات و پایدار تبدیل شده، یادآورشد: چین در حال حاضر، پس از ایالات متحده، دومین شریک تجاری اروپاست و اتحادیه نیز تبدیل به بزرگترین شریک تجاری چین شده است. این جایگاه باعث شده دو طرف در سال 2020 دستورکار همکاری استراتژیک را برای گسترش همکاریها امضا کنند که در آن رویکرد اتحادیه اروپا نسبت به چین بر اساس سه واقعیت اساسی بنا شده است.
چین شریک استراتژیک اقتصادی اتحادیه اروپا
این کارشناس مسائل اروپا توضیح داد: در درجه اول؛ چین شریک استراتژیک اقتصادی برای اتحادیه اروپاست؛ دوم اینکه این کشور رقیبی اقتصادی نیز برای اتحادیه اروپا محسوب میشود. تولیدات ناخالص داخلی این کشور از سال 2000، پنج برابر رشد کرده، در حالی که اقتصاد اروپا طی همین دوره مشابه تنها 20 درصد رشد داشته است.
سروستانی واقعیت سوم را رقابت سیستمی اروپا با چین و تفاوتها در ارزشها و مدل حکمرانی عنوان کرد و با تشریح عواملی که باعث واگرایی چین و اروپا میشود، در عین حال گفت: چین شریک استراتژیک برای اتحادیه اروپا در زمینه رسیدگی و حل چالشهای بینالمللی است.
محدودیتهای جدید برای فعالیت شرکتهای چینی در اروپا
این کارشناس مسائل اروپا با اشاره به طرح کمیسیون اتحادیه اروپا که براساس آن امکان جلوگیری از فعالیت و سرمایهگذاری آن دسته از شرکتهای خارجی که از اعتبارات دولتی بهره میبرند، فراهم میشود گفت: شرکتهای اروپایی به نسبت شرکتهای چینی که از دسترسی به وامهای دولتی و اعتبارات صادراتی با شرایط ترجیحی و استفاده از استانداردهای متفاوت شرکتی و کارگری برخوردارند، دارای مزیت رقابتی کمتری هستند.
سروستانی ادامه داد: این امر باعث شده تا اتحادیه اروپا به منظور افزایش توان رقابتی شرکتهای اروپایی در عرصه داخلی و در مرحله بعد در کشورهای ثالث و همچنین استفاده از ابزارهای اقتصادی چه در وجه ایجابی آن یعنی در نظر گرفتن مشوقهای اقتصادی و چه در وجه سلبی آن یعنی تحریمهای اقتصادی به منظور حمایت از حقوق بشر، توسعه سیاسی و دموکراتیک و همچنین حکمرانی خوب در سایر جوامع، قانونی وضع کند که مانع از فعالیت شرکتهای دارای پشتوانه دولتی در اروپا خواهد شد.
راهبرد اتحادیه اروپا برای روابط با چین در دوره بایدن
وی درخصوص راهبرد اتحادیه اروپا برای روابط با چین با وجود روی کارآمدن بایدن و تلاشها برای احیا و تقویت روابط فراآتلانتیکی، تاکید کرد: پایان ماه عسل روابط نوستالژیک اتحادیه اروپا و ایالات متحده در دوره ترامپ و ترس اتحادیه از قربانی شدن توسط او به منظور کسب مزایای تجاری بیشتر، این اتحادیه را نسبت حل مستقل مسائل اقتصادیش با چین سوق داد به نحوی که اتحادیه اروپا تلاش کرد بدون درگیرشدن در رقابتهای استراتژیک ایالات متحده و چین، سیاستهای عملگرایانهای را نسبت به هر دو قدرت جهان در پیش بگیرد.
به گفته این کارشناس مسائل اروپا؛ توافق جامع اتحادیه اروپا و چین در مورد سرمایه گذاری نیز در راستای همین واگرایی بود و ارزیابی بروکسل این بود که در صورت پیروزی ترامپ، چین شریک مطمئنتری برای اتحادیه اروپا خواهد بود. با این حال همگرایی و واگرایی در روابط اتحادیه اروپا و چین را میتوان تا حد زیادی معکوس روابط فراآتلانتیکی دانست.
وی در عین حال تاکید کرد: دو طرف آتلانتیک برخلاف دوره ترامپ، چین را بیشتر به عنوان یک رقیب میدانند تا یک دشمن که همکاری بیشتر ایالات متحده و اتحادیه اروپا میتواند رفتارهای بدخیم آن را در حوزههای امنیتی، اقتصادی و حقوق بشر تعدیل نماید.
سروستانی با بیان اینکه تغییر موضع اتحادیه اروپا را نمیتوان سردرگمی راهبردی تعبیر کرد، توضیح داد: مواضع سخت کنونی اتحادیه اروپا نسبت به چین، بیش از آنکه تحت تأثیر مواضع ایالات متحده باشد بیشتر ناشی از عملکرد چین در زمینه بازکردن بازارهای فناوری دیجیتال، محصولات کشاورزی و کنترل یارانههای صنعتی و حمایتهای ترجیحی از شرکتهای دولتی است.
وی افزود: اتحادیه اروپا در راستای سیاست چندجانبه گرایی و استقلال راهبردی خود، تلاش میکند با ترسیم راه سوم و برقراری توازنی استراتژیک در روابط خود با پکن و واشنگتن، اطمینان حاصل کند اتحادیه با یکی از دو قدرت بزرگ جهان آنقدر نزدیک نیست که دیگری را بیگانه فرض کند.
چشم انداز و آینده روابط اروپا و چین
سروستانی درخصوص چشم اندازه و آینده روابط اتحادیه اروپا و چین، تصریح کرد: به لحاظ تئوریک شاید به نظر برسد که ظهور چین فرصتهای قابل توجهی را برای اتحادیه اروپا فراهم کند، چرا که چین در واقع بازار مهمی برای صادرات و واردات کم هزینه برای مصرف کنندگان و شرکتها ارائه میدهد، اما در واقع اوضاع پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میشود.
وی یادآورشد: سال 2004 اتحادیه اروپا به بزرگترین شریک تجاری چین، و چین به عنوان دومین شریک تجاری اتحادیه اروپا پشت سر ایالات متحده قرار گرفت. اما واردات اروپا از چین سریعتر از صادرات به چین رشد کرده است. این امر منجر به کسری فزاینده ای شد که به دلیل رونق بازار آمریکا در سالهای اخیر، تا حد زیادی با رشد مازاد اروپا با ایالات متحده جبران شد. با این وجود به نظر میرسد به دلیل تهدید رکود اقتصادی آمریکا، آینده اروپا از این لحاظ بسیار شکننده تر باشد.
به اعتقاد این تحلیلگر مسائل اروپا، اتحادیه اروپا علیرغم کسری تجاری قابل توجه نسبت به چین، فاقد یک رویکرد متحد و منسجم نسبت به مناسبات اقتصادی با چین است و کشورهای عضو این اتحادیه نیز منافع متعارضی در تعامل با چین دارند، به ویژه برخی از کشورهای عضو مانند آلمان برای سالیان طولانی از روابط تجاری خود با چین سود میبرند.
سروستانی یکی از نگرانیهای مهم اتحادیه اروپا در مورد چین را اصل عدم مداخله در رویکردها و مسائل داخلی کشورها از سوی چین عنوان کرد و ادامه داد: متغیر ایالات متحده و رابطه مثلثی بین اتحادیه اروپا، ایالات متحده و چین نیز تأثیر بسزایی بر آینده روابط یورو- چین دارد. اتحادیه، برخلاف آمریکا، هیچ منافع استراتژیک امنیتی قابل توجهی در مناطق تحت نفوذ چین ندارد و روابط خود با چین را بدون مسئولیتهای استراتژیک و امنیتی که ایالات متحده دارد، توسعه داده است.
وی در پایان تصریح کرد: اتحادیه اروپا تلاش میکند با اتخاذ سیاستی عملگرایانه اقتصادی و بر اساس جدایی منافع اقتصادی از سیاسی و درک صحیح از چین، فرصتهای اقتصادی را به حداکثر برساند و با حذف موانع غیرتعرفهای، به ویژه در کالاهای استراتژیک و بخش خدمات و استانداردهای داخلی، الزام شرکتهای چینی به حفظ حقوق مالکیت معنوی و حذف حمایتهای ترجیحی شرکتهای دولتی چینی، خطرات شرکتهای اروپایی را به حداقل برساند و در عین حال به چین در روند انتقال و اصلاحات کمک کند.
0 Comments