جدیدترین مطالب
داعش خراسان؛ چالش مشترک مسکو و واشنگتن
أحدث المقالات
انفعال و سردرگمی اروپا در قبال برجام
از ابتدای خروج ترامپ از توافق هستهای، ایران پیوسته به اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی گوشزد کرده است نمیتوانند درقبال برجام رویکردی منفعلانه داشته باشند و درعینحال مدعی تلاش برای حفظ آن شوند. درمقابل فشار حداکثری غیرقانونی ترامپ، ایران اولتیماتومهای خود را درخصوص کاهش تعهدات برجامیاش به صورت گام به گام و بر اساس حقوق پیش بینی شده در برجام با اعضای باقیمانده در گروه 5+1 مطرح کرده است. بااینحال، پاسخ اروپا بیتوجهی به برهمخوردن الزامات بینالمللی درقبال این توافق، بهویژه بحث رفع تحریمهای اقتصادی علیه ایران بوده است.
ایران برای این انفعال و سردرگمی که اروپاییها آن را «دیپلماسی» میخوانند هزینه بسیاری را متحمل شده است. میانجیگری اروپا نیز بهاندازه انفعال آن به احیای برجام از حیث ابزارها و اهداف جانبخشی به این توافق ضربه زده است. اروپا منافع ایران را از یاد برده و فراموش کرده است که برجام و اعمال محدودیت بر حقوق هستهای ایران طبق معاهده منع گسترش، بهویژه بحث غنیسازی اورانیوم، موجب ایجاد نارضایتی در کشور شده است.
تظاهر اروپا به حفظ برجام با تلاشهای دیپلماتیک، هزینههای بسیار سنگینی را بر ایران تحمیل کرده است. این هزینهها نهفقط بر زندگی مردم ایران اثر گذاشته و سفره اقتصادی آنها را کوچکتر کرده است، بلکه آثار امنیتی مخربی نیز داشته است و بهلحاظ ثبات محیط زیستی منطقه، ثبات تجاری غرب آسیا و تولید و توزیع انرژی و مداخله قدرتهای فرامنطقهایِ بیشتر، از میان موارد بسیار زیاد دیگری اثرگذار بوده است. آنچه اروپا با انفعال خود درمقابل آمریکا و حتی همراهی با رویکرد غیرقانونی واشنگتن به تاریخ آسیا تحمیل کرده است، به سالهای طولانی برای ترمیم نیاز دارد.
بحث اختلافات داخلی اروپا برسر برجام یا اختلافات فراآتلانتیکی بین اروپا و آمریکا نیز از ضرورت فعالتر شدن اروپا نمیکاهد. معنای میانجیگری، درک درست پیششرطهای دو طرف است و حداقل درمورد ایران کاملاً شفاف بیان شده است که رفع تحریمها و نپرداختن به حوزههایی غیر از حوزه هستهای خواسته اصلی ایران است. نادیده گرفته شدن این موارد که در مغایرت با قانون حفظ منافع ملت ایران مصوب مجلس جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، شاهدی بر این واقعیت است که اروپا درک درستی از میانجیگری ندارد. اروپا باید بهخاطر آورد درحالحاضر آمریکا دیگر از امضاکنندگان توافق هستهای نیست و دو بحث در دو چهارچوب متفاوت مطرح است. بحثی مربوط به برجام و احیای توافقی در نظام عدماشاعه و بحثی مربوط به دشمنی آمریکا یا برخی دیگر از همپیمانان آمریکایی با ایران که خلط این مباحث آثار مخرب جبرانناپذیری برجای خواهد گذاشت.
اروپا نمیتواند باتوجهبه اختلافاتی که برسر برجام در داخل اروپا وجود دارد و نزدیکی نمایشی اروپا و آمریکا در دوران بایدن، مسئله هستهای ایران را بهای نزدیکی و یکپارچهسازی غرب قرار دهد. میانجیگری اروپا باید بهمعنای جداسازی اصیل مفهومی و عملی بحثهای چهارچوب هستهای با بحثهای روابط ایران و آمریکا باشد. در دوران ترامپ، اروپا تظاهر میکرد درحال فشار وارد آوردن بر آمریکا برای بازگشت به برجام است، اما عملاً هیچ اهرم کارایی علیه ترامپ نداشت. ضمن آنکه روابط فراآتلانتیکی بهشدت تخریب شده و ناگفته پیدا بود که در نبود گفتمانی یکپارچه ازسوی غرب، انتظار برای شکوفایی و کارایی بیهوده است. در دوران بایدن، شعارهای همگرایی و احیای روابط فراآتلانتیکی بسیار سر داده میشود و علیالقاعده اروپا و آمریکا باید در این دوران به تفاهم بیشتری در راستای تحقق برنامه جامع اقدامات مشترک برسند. باوجود این، در چند ماه گذشته جهان شاهد رجوع آمریکای بایدن و اروپا به تبعیت از آمریکا به رویکرد فشار حداکثری ترامپ و گفتگوهای بینتیجه و حتی تهدید علیه ایران برای صدور قطعنامه بوده است. تردیدی نیست که این بلاتکلیفی و تلاش برای از رمق انداختن ایران نمیتواند برجام را احیا کند و اروپا بهزودی با عواقب رویکرد خود مواجه خواهد شد.
0 Comments