أحدث المقالات
افول سلطه غرب و توازن جدید قدرت در جهان
دکتر اردشیر سنائی در توضیح آنچه مکرون پایان هژمونی غرب خوانده، اظهارکرد: غرب امروز با چالشهای بزرگی مواجه است، مسائلی که چه در داخل کشورها، چه در مجموعه روابط بین کشورها و چه در قالب اتحادیهها و پیمانها وجود دارد و هژمونی غرب را به چالش کشیده است.
وی توضیح داد: برای نمونه، ناتو با چالشهای مختلفی به ویژه از زمانی که دونالد ترامپ در آمریکا به قدرت رسیده، مواجه است. در اتحادیه اروپا، آلمان و فرانسه هر کدام با چالشهای خاص خود مواجهند. انگلستان ساز جدایی زده و اگر این جدایی اتفاق بیفتد، چالشهای جدیدی را هم به اروپا تزریق خواهد کرد و هم به بریتانیا. به روابط ایالات متحده با اروپا دقت کنید؛ از زمانی که ترامپ به قدرت رسیده چالشهای گستردهای بینشان به وجود آمده است. گروه هفت هم در این دوره چالشهای قابل توجهی را تجربه میکند. به همین شکل گروه بیست را هم میتوان درگیر این مشکلات دید. اگر هر ائتلافی را در مجموعه غرب ببینید، چالشهای گستردهای چه در داخل، چه در سطح کشوری و چه در سطح قاره مشاهده میکنید.
این کارشناس روابط بینالملل افزود: ریاست جمهوری مکرون با شعارهای جدیدی هم در عرصه داخلی فرانسه و هم در عرصه بینالملل ظاهر شد. مکرون به دنبال ارتقای جایگاه فرانسه در نظام بینالملل و همینطور در سطح قاره اروپا است؛ اما او این را در کنار ارتقای جایگاه اروپا دنبال میکند. به این معنا که هدفش این است که بتواند از طریق ارتقای جایگاه اروپا سهمی هم برای فرانسه به دست بیاورد و به نوعی به دنبال ارتقای جایگاه سنتی و همیشگی فرانسه در نظام بینالملل باشد.
سنائی گفت: مکرون به عنوان یکی از جوانترین روسای جمهور کشور فرانسه میخواهد جایگاه قابل ملاحظهای در نظام بینالملل به دست آورد و در حل و فصل بحرانهای بینالمللی نقش ایفا کند تا بتواند تصویر جدیدی از فرانسه در نظام بینالملل ارائه کند، اما حقیقت این است که او به تنهایی نمیتواند این کار را بکند. فرانسه میتواند در مسائل بینالمللی نقش ایفا و از اعزام نیروی نظامی به نقاط مختلف دنیا حمایت کند و یا به عنوان میانجی در حل و فصل اختلافات بینالمللی ورود پیدا کند. فرانسه به صورت سنتی از گذشته هم این اقدامات را انجام میداده، اعم از اینکه موفق بوده و یا نبوده است. بنابراین چیزی که مکرون به آن اضافه کرده، ارتقای جایگاه اروپا است.
این استاد دانشگاه توضیح داد: بنابراین مکرون به دنبال ارائه تعریف جدیدی است. از همین روست که از نظم نوین صحبت می شود و تاکید دارد که اروپا باید در این نظم نوین جایگاهی داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: قاعدتا اروپا از یک سمت با ایالات متحده و از سوی دیگر روسیه و چین درگیر چالش است، بنابراین وقتی صحبت از این میکند که اروپا دچار مشکل شده و باید یک تعریف جدید و نقش جدیدی برایش تعریف کرد، منظورش این است که به دنبال ترسیم نقاط جدیدی در نظام بینالملل است که در آن اروپا باید حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و سهمی در معادلات بینالمللی برعهده بگیرد. در این رابطه اینکه تقابلش با چین و روسیه باشد یا با ایالات متحده؛ چندان فرقی نمیکند. مهم این است که فرانسه نشان میدهد که اروپا باید از این شرایطی که در آن به سر میبرد، بیرون بیاید و بتواند شرایط جدیدی را در نظام بینالملل رقم بزند.
سنائی در عین حال گفت: البته فرانسه با چالشهای بزرگی هم مواجه شده؛ از جمله مهمترین این چالشها یکی در داخل اروپا و مشکلات آن و دیگری مشکلات داخلی فرانسه است. مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی و شکافهای مختلفی که در جامعه فرانسه وجود دارد و روز به روز باعث تقلیل قدرت فرانسه و توان چانهزنی این کشور در نظام بینالملل میشود؛ بیشک در محاسبات رئیس جمهور این کشور اثر دارد.
سنایی با بیان اینکه مکرون میخواهد به شکلی سرنوشت اروپا را به سرنوشت نظام بینالملل گره بزند و در واقع صحبت از این بکند که با افول قدرت اروپا، غرب نیز شاهد افول قدرت خود خواهد بود، افزود: اینها بیشتر مباحثی است که به دنبال نشان دادن همنوایی بین غرب و اروپا است و تلاش برای اینکه بتواند نشان دهد اگر اروپا دچار مشکل شده، مطمئن باشید که غرب هم دچار مشکل شده و این دو جدای از هم نیستند.
وی خاطرنشان کرد: این بحث به شکلی به تقابلی اشاره میکند که ایالات متحده چند سالی است با اروپا پیدا کرده. در واقع ایالات متحده در دوره ترامپ به دنبال تضعیف قدرت اروپا است؛ همین که از برگزیت حمایت میکند و اصرار و پافشاری بر خروج بدون توافق دارد، خودش نشان دهنده این است که ایالات متحده در راستای همان دیدگاههایی که ترامپ و ملیگرایان جدید آمریکایی دارند با هر نوع اتحادسازی و ائتلافسازی با غیر از آمریکا مشکل دارند. تضعیف اتحادیه اروپا در واقع به معنای تضعیف اروپا است و این به نفع ترامپ است. اینها همه به این نوع دستهبندیهایی که شکل گرفته، برمیگردد و به عبارتی بخشی از این بحث مکرون به دیدگاههای ترامپ و مشکلاتی بر میگردد که او با اتحادیه اروپا دارد.
این استاد دانشگاه درباره تاکید مکرون بر ضرورت بازنگری در روابط فرانسه با روسیه نیز گفت: هر قدر شاهد قدرت گرفتن روسیه و چین و یا شاید قدرتهای جدیدی مانند هند و امثالهم باشیم، به همان نسبت اروپا و به ویژه فرانسه از این جهت احساس خطر میکند؛ اروپا آن جایگاه قبلی خود را از دست داده و به همین ترتیب تضعیفش هم ادامه پیدا خواهد کرد. به همین دلیل هم هست که اروپاییها تلاش میکنند تا به هر شکل ممکن خود را در این چالشهای جدیدی که ایجاد شده سهیم بدانند و نقش ایفا کنند. آنها تلاش میکنند تا حتی اگر توانستند اتحادیههای جدیدی ایجاد کنند و پیوندهای جدیدی بسازند و بر اساس آن سهم جدیدی مطالبه کنند. بدیهی است که قدرت گرفتن چین، روسیه ، هند و امثالهم به عبارتی قدرت قبلی کشورهای دیگر از جمله فرانسه و انگلستان و چارچوب اتحادیه را تحتالشعاع قرار میدهد، یکی از نگاههای مکرون هم همین است تا بتواند در این شرایطی که قدرتهای جدیدی در حال ظهور هستند، دستکم سهم گذشته فرانسه را در درون اروپا به گونهای زنده کند.
وی در تحلیل اینکه در جهانی که غرب هژمون نباشد با چه جهانی مواجه خواهیم بود نیز گفت: اینکه جهان فاقد هژمون باشد، مقداری بعید به نظر میرسد. به هر حال در ادوار مختلف تاریخ هم اگر نگاهی بکنیم، همواره از دوران باستان و امپراتوریهایی که حضور داشتند تا دورههای بعدی از جمله دوران قدرت اسپانیا، پرتغال و دورههای بعد فرانسه، انگلستان، هلند و ایالات متحده و پس از آن قدرتهای نوظهوری مانند روسیه و چین و … هیچگاه دورهای نداریم که بتوانیم مثال بزنیم که همه کشورها در سطح برابری زندگی میکردند و مناسباتشان کاملا برابر بوده است. بنابراین انتظار اینکه در آینده هم شاهد کشورهای برابری باشیم که بحث هژمونی و سلطه بعضی از آنها وجود نداشته باشد، بعید به نظر میرسد؛ البته نمیشود احتمال بروز آن را نیز نادیده گرفت. شاید اتفاق بیفتد، اما با توجه به تجارب گذشته نمیتوان چنین انتظاری داشت.
سنائی همچنین تاکید کرد: چالشهای هژمونی غرب به معنای این نیست که غرب فاقد قدرت و تاثیرگذاری در نظام بینالملل است، اما چالشهای مختلفی در مقابلش وجود دارد. شاید صحبتهای مکرون را بشود از این زاویه هم تحلیل کرد که چالشها را دیده و هم برای جایگاه فرانسه و هم برای جایگاه غرب احساس خطر کرده و الان به دنبال راه حلی است که بتوانند از این چالشها عبور بکنند.
وی درعین حال هژمون شدن شرق را امری دور از انتظار دانست و گفت: به هیچ وجه سلطه را با شرق نمیبینم. فکر نمیکنم بتوانیم چیزی را به نام غرب کنار بگذاریم و از این پس شاهد هژمونی شرق باشیم، چه از ناحیه روسیه باشد و چه از ناحیه چین. بعید میدانم. نتیجه اینکه با ظهور قدرت های جدید و افول هرچه بیشتر قدرت های غربی، در آینده نه چندان دور شاهد معادلات متفاوت و توازن جدید قدرت در سطح بین المللی خواهیم بود.
0 Comments