جدیدترین مطالب
تداوم سیاستی بیتاریخ
أحدث المقالات
علل خویشتنداری چین در جنگ تجاری آمریکا
دکتر نوذر شفیعی درباره علل تصمیم جدید آمریکا در خصوص وضع تعرفههای مضاعف بر کالاهای وارداتی از چین گفت: حجم مبادلات چین و آمریکا تقریبا حدود 700 میلیارد دلار در سال است که از این میزان حدود150میلیارد دلار سهم صادرات آمریکا به چین و حدود 550 میلیارد دلار سهم صادرات کالای چین به آمریکا است. در نظر بگیرید اگر روابط دو کشور به کلی به لحاظ تجاری قطع شود، بیشتر به زیان کدام کشور خواهد بود؟
وی توضیح داد: در مباحث تجاری دو سطح بررسی میشود. یکی سطح افقی که مربوط به تعداد و میزان کالاهای مبادله شده میان دو کشور است و دیگری سطح عمودی است که بررسی میکند در این تجارت کدام کشور بیشتر نفع میبرد. وقتی به عدد و رقم نگاه میکنیم خواهیم دید با اینکه بازی باخت – باخت است، اما چینیها بیشتر از آمریکاییها متضرر میشوند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: نکته اینجاست که باید مشخص کرد اتفاقی که از آن با عنوان جنگ تجاری یا جنگ تعرفهها یاد میشود، ماهیتی اقتصادی دارد یا سیاسی؟ در نگاه اول ماهیت اقتصادی دارد به خصوص اینکه ترامپ فردی اقتصادی است و معمولا سطح تحلیل و نگرشش، سطح خُرد است؛ اما در اصل موضوع جنبه سیاسی دارد و باید آن را از منظر سیاست بینالملل تحلیل کرد، نه از منظر اقتصاد بینالملل و دوجانبه.
وی با بیان اینکه در حقیقت رقابت بین چین و آمریکا روز به روز برای تبدیل به قدرت برتر شدن تشدید میشود، افزود: تحلیلگران این مسئله را در چارچوب چند نظریه تجزیه و تحلیل میکنند: از جمله نظریههای «موازنه قدرت» و «سیکل قدرت» و «رئالیسم تهاجمی». همه این سه نظریه از خانواده «نو رئالیسم» هستند.
شفیعی یادآورشد: مسئله این است که قدرت چین روز به روز در حال افزایش است و عرصه را به همان نسبت بر آمریکاییها تنگ میکند. آمریکاییها میدانند که منبع رشد توانمندی نظامی چین، توانمندی اقتصادیاش است. اگر قرار باشد توانمندی نظامی چین محدود شود، باید توانمندی اقتصادیاش را محدود کرد. بنابراین وقتی آمریکاییها بر کالاهای چینی تعرفه میبندند و مانع از این میشوند که 550 میلیارد دلار به سود چین رقم بخورد، در عمل توانایی نظامی چین را کاهش میدهند. چون یک اقتصاد قوی چینی پشتیبان توانمندی نظامی قوی چینی خواهد بود و این یعنی روزبهروز آمریکا را زیر فشار قرار دادن و آن کشور را از موقعیت هژمون انداختن.
این استاد روابط بینالملل با بیان اینکه درگیری دو کشور بسیار عمیقتر و راهبردیتر از آن است که در ظاهر به نظر میرسد، در خصوص اقداماتی که چین میتواند در واکنش به آمریکا دنبال کند، این طور توضیح داد: ابتدا باید در نظر بگیریم آمریکا میتواند چند رویکرد در قبال چین داشته باشد؛ میتواند درگیری نظامی ایجاد کند و یا «سد بندی» و «سیاست مهار» را به صورت شکلدهی اتحادها و ائتلافهای مختلف علیه چین دنبال کند که البته روی این موضوع بسیار کار میکند. همچنین میتواند شریک کردن چین در رهبری جهان را دنبال کند که اصطلاحا به آن «تئوری مسئولیت» میگویند. یعنی به چین مسئولیت بدهد و چین هم این مسئولیتها را قبول داشته باشد.
شفیعی گفت: چین نیز میتواند در چند حوزه واکنش نشان دهد. میتواند روی آن 150 میلیارد دلاری که از آمریکا خرید میکند اقدام متقابلی انجام دهد و بر روی آنها تعرفه وضع کند. همچنین میتواند منافع آمریکا را در جاهای دیگر به شکلهای مختلف تحت تاثیر قرار دهد؛ مثلا چینیها میتوانند در اختلافاتی که در خلیج فارس میان ایران و آمریکا حادث میشود، از فرصت استفاده کنند و استفاده هم میکنند، یعنی با حرفهایی که میزنند سیاستشان را اعمال کنند.
وی توضیح داد: آنها احساس میکنند با افزایش تنش در منطقه خلیج فارس فشار بر آمریکاییها بیشتر میشود و این فشار مضاعف سبب میشود آمریکا در جاهای دیگر فشار را روی خود کم کند. چینیها بیمیل نیستند که ایران و آمریکا در این منطقه مشغلههایی داشته باشند به خصوص اینکه تمایل دارند برای آمریکا دغدغهای ایجاد شود که آمریکاییها کمتر به شرق آسیا بپردازند.
این استاد دانشگاه پرداختن به مسائل شرق آسیا و همچنین استفاده از کارت کره شمالی را از دیگر ابزار فشارهای چین در قبال آمریکا دانست و افزود: به همان میزانی که آمریکا در صدد مهار چین است، کره شمالی نیز نیرویی است که میتوان از طریق آن این مهار را آسیب پذیر کرد؛ اینکه شما میبینید کره شمالی موشکهایی را آزمایش میکند و مجددا تهدیدهایش از سرگرفته شده، برای تحت تاثیر قرار دادن این مهاری است که اطراف چین به وجود میآید. به هر حال رفتار کره شمالی تاثیرات پیچیدهای روی امنیت منطقه گذاشته است.
وی افزود: مسئله دیگر، سازمان تجارت جهانی است. یعنی شیوههای حقوقی که چین میتواند با روشهای حقوقی منافعش را دنبال کند و به نتیجه برساند که البته این راه دشواری است. نکته دیگر نزدیکی بیشتر به روسیه است. آمریکا منافعی دارد که از طریق روسیه قابل تهدید است و گسترش نفوذ روسها در اروپای شرقی یکی از این موارد است. بنابراین روسیه در این زمینه میتواند فعال باشد یا حتی رقابتهای راهبردی که در حوزه موشکهای بالستیک است، در آنجا هم روسیه میتواند موثر عمل کند.
این تحلیلگر روابط بینالملل خاطرنشان کرد: به هر میزان که عنصر قدرت در مناطق مختلف به سود چین به حرکت درآید، به همان نسبت واکنشی علیه آمریکا قلمداد میشود. بنابراین واکنش چین را باید پهنه وسیعی خارج از تعرفههای گمرگی صرف ببینیم.
شفیعی درباره موضع چین مبنی بر اینکه هراسی از جنگ تجاری با آمریکا ندارد، نیز گفت: چینیها با درک اینکه چرا این فشارها وارد میشود، تمایل دارند خیلی صبور باشند و دراین مسیر شیوه مسالمتآمیز را در پیش بگیرند.
وی افزود: آنها میدانند هر گونه ناامنی چه در شکل جنگ تجاری یا نظامی و تنش و اصطکاکهای نظامی به زیان چین تمام خواهد شد. چین نیازمند محیط آرام و صلح آمیز برای رشد خود و تبدیل شدن به قدرت بزرگ است. آنها سعی میکنند سیاست صبر و شکیبایی را در پیش بگیرند و تلاش کنند موضوع به شکلی حل شود تا آنچه آمریکاییها در قالب توقف روند رشد چین میخواهند، محقق نشود.
0 Comments