أحدث المقالات

ببینید | لحظه وتوی آمریکا برای عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل

در رای گیری پیش نویس قطعنامه عضویت کامل کشور فلسطین در سازمان ملل ۱۲ کشور روسیه، چین، فرانسه، مالت، اسلوونی، اکوادور، گویان، روسیه، ژاپن، موزامبیک، سیرالئون، و الجزایر رای مثبت دادند. دو کشور بریتانیا، سوئیس رای ممتنع دادند اما ایالات متحده آمریکا با رای مخالف این قطعنامه‌ را وتو کرد.

Loading

سیاست دوسویه قطر در قبال برجام

۱۳۹۶/۱۲/۰۵ | یادداشت

شورای راهبردی آنلاین – رسانه ها: قطر به‌خوبی می‌داند اگر بخواهد در مقابل خواسته‌های حداکثری عربستان تسلیم نشود اما بحران هم فروکش کند، تنها راه، میانجی‌گری آمریکاست البته به شرطی که نرمش‌هایی در مقابل ریاض از خود نشان دهد.

* سعید ساسانیان

«رئیس‌جمهور آمریکا تنها کسی است که می‌تواند تنها با یک تماس تلفنی بحران را پایان دهد»؛ این را خالد بن محمد العطیه، وزیر دفاع قطر در سفر اخیرش به آمریکا و در جمع خبرنگاران گفته است. منظور او از بحران، همانی است که هشت ماه قبل در خردادماه 1396 آغاز شد و حالا به نظر می‌رسد نشانه‌های فروکش‌کردن آن، به‌تدریج در حال خودنمایی است.

چهارده روز از سفر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به ریاض در اواخر اردیبهشت‌ماه نگذشته بود که چهار کشور عربی یعنی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر، با قطع روابط دیپلماتیک خود با دوحه تحریم‌های سختی را بر این کشور وضع کردند. استدلال آن‌ها این بود که قطر روابطی مستحکم و حتی پنهانی با ایران دارد، از اخوان المسلمین، حماس، القاعده و داعش حمایت می‌کند و زمینه‌ی بی‌ثباتی در کشورهای عربی را فراهم می‌سازد. تحریم‌ها اما شدید بود؛ قطع تمامی روابط دیپلماتیک، بستن مرزهای آبی، هوایی و خاکی، اخراج اتباع قطر، ممنوعیت صادرات کالا و مواد غذایی به قطر و … . به صورت مشخص، محمد بن سلمان و محمد بن زاید، دو ولیعهد جوان عربستان و امارات در پی همسان‌سازی رفتارهای امیر جوان قطر با مواضع خود بودند. مقابله با ایران و اخوان المسلمین، مهم‌ترین بخش این همسان‌سازی بود که البته قطر آن را نپذیرفت. حمایت‌های سریع و وسیع ایران و ترکیه از قطر، زمینه‌ی مقاومت این کشور در مقابل خواسته‌های چهار کشور عربی را فراهم کرد. دوحه هیچ کدام از شروط طرف مقابل را نپذیرفت و بحران طولانی شد.

آمریکا، پلیس بد، پلیس خوب

اما موضع آمریکا در مقابل قطر دوگانه بود. منافع واشنگتن و نوع روابطش با قطر از یک‌سو و تعاملش با عربستان از سوی دیگر، باعث شد تا آمریکا دو نقش پلیس خوب و بد را توامان برعهده گیرد. این را می‌توان در مواضع ترامپ و وزیر خارجه و حتی وزیر دفاعش مشاهده کرد. «در سفر اخیرم به خاورمیانه اعلام کردم که دیگر نمی‌توان ایدئولوژی‌های افراطی را تامین مالی کرد. رهبران به قطر اشاره کردند»؛ این توئیتی معنادار از سوی ترامپ بود که نشان می‌داد او از طراحی عربستان و یارانش برای قطر مطلع است و علاوه بر آن، دوحه را مشخصا حامی افراطی‌گری می‌داند. او ادامه داده بود: «این‌که می‌بینم سفر به عربستان و دیدار با پادشاه و پنجاه کشور، نتیجه داده بسیار خوب است. گفته بودند موضعی سخت در قبال حمایت از افراط‌گرایی می‌گیرند.» این تلقی از قطر را می‌توان ریشه در نگاه ترامپ به اخوان المسلمین دانست که در هفته‌های آغاز ریاست جمهوری‌اش، به‌دنبال تحریم آن بود.

هم‌زمان با ایفای نقش پلیس بد از سوی ترامپ، وزیر خارجه او به صورت کاملا رسمی، سعی کرد تا در قامت پلیس خوب ظاهر شود. تیلرسون در همان روزهای آغازین بحران در روابط قطر و چهار کشور عربی، خواستار رفع تحریم‌ها شده و اعلام کرد که اختلافات پدید آمده بین عربستان و کشورهای متحد آن با قطر می‌تواند تاثیری منفی بر مبارزه با داعش به همراه داشته باشد. تیلرسون حتی نسبت به شروط سیزده‌گانه برای قطر از سوی عربستان هم گفته بود که برخی از این شروط برای قطر قابل اجرا نیست که این موضعی میانه با گرایش به سوی قطر تلقی می‌شد. اما دوحه از فرصت استفاده کرده و با استناد به این موضع تیلرسون گفته بود که شروط باید عقلانی باشد. در تیرماه 96 یعنی چند هفته پس از بحران به‌وجود آمده نیز محمد بن ‌عبدالرحمان آل ثانی، وزیر خارجه قطر در کنفرانس خبری مشترکی که با رکس تیلرسون داشت، گفت دو کشور در خصوص عدم حمایت مالی از تروریسم تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند. این تفاهم‌نامه در شرایطی که عربستان و امارات به صورت مکرر قطر را متهم به حمایت از تروریسم می‌کردند، بسیار معنادار بود. در بهمن‌ماه 96 هم در نشست «گفت‌وگوی راهبردی آمریکا و قطر» که با حضور وزرای دفاع و خارجه دو کشور برگزار شد، از قطری‌ها به دلیل پایبندیشان به تعهدات امنیتی در زمینه مقابله با تروریسم تقدیر و تشکر به‌عمل آمد.

آیا تیلرسون در اتخاذ مواضع، با ترامپ هماهنگی کافی را نداشت؟ آیا ترامپ در اتخاذ موضع، به نظرات کارشناسی وزارت خارجه خود رجوع نمی‌کرد؟ آیا دوگانگی در قبال یک مساله‌ی خارجی و البته راهبردی برای آمریکا، با الزامات آن‌چه آمریکا ضروریات پرستیژ ابرقدرتی می‌داند، هم‌خوانی داشت؟ به نظر می‌رسد برای فهم چرایی ایفای دو نقش پلیس خوب و بد توسط تیلرسون و ترامپ، باید به خاص و چندوجهی بودن منافع آمریکا در کشورهای عربی خلیج فارس توجه کرد.

آمریکا از یک‌سو به دلیل حضور نظامی و دارا بودن پایگاه نظامی در قطر، آن را با همین وضعیت کنونی، متحد راهبردی خود می‌داند. از سوی دیگر اما حمایت قطر از اخوان المسلمین و گروه‌های اسلام‌گرای جهادیِ که همواره با شدت‌های متفاوت، مشی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی دارا هستند، می‌تواند منافع آمریکا و دیگر متحدانش در منطقه را تهدید کند. این‌که آمریکا تا چه میزان سعی کرده تا از این گروه‌ها استفاده ابزاری نماید، بحثی دیگر است. تلاش برای کسب منافع مالی از قطر، دیگر مساله‌ای است که می‌تواند در تنظیم روابط آمریکا با قطر در این بحران موثر باشد. البته عمق و اهمیت این مساله چندان نیست اما واقعیت این است که با قرارداد 12 میلیارد دلاری قطر با آمریکا برای خرید تسلیحات، واشنگتن به بخشی از منافع خود دست‌ یافت. برخی این قرارداد را باج دوحه به واشنگتن قلمداد کرده‌اند. اتحاد راهبردی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مقابل ایران دیگر هدفی است که آمریکا به‌دنبال آن می‌باشد. این امر بارها در اظهارات مقامات آمریکایی و سعودی مطرح شده است. قطرِ مطلوب از نظر آمریکا باید چنین ویژگی‌ای را دارا باشد.

این موارد را می‌توان در دو دسته‌ی کلی «حفظ وضع موجود» و «تغییر وضع موجود» جای داد؛ قطر از نگاه آمریکا باید دچار تغییر رفتار شود لذا نیاز به پلیس بدی چون ترامپ بود و از سوی دیگر باید رفتارهای قطر در مواجهه با تحریم‌ها و تهدیدهای عربی، مدیریت شود تا تغییری ساختارشکنانه به سود ایران رخ ندهد و لذا تیلرسون می‌کوشد پلیس خوب این بحران برای قطر باشد. هر دو پلیس در حال تلاش برای کسب منافع راهبردی آمریکا هستند اما با دو نقش متفاوت. احتمالا قطر هم به‌خوبی این بازی را درک کرده است.

برجام و امکان تغییر رویکرد آمریکا

به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، آمریکا خواهد کوشید تا این بحران را از میان برده یا حداقل آن را به یک مساله‌ی پر تنش فروکاهد. از منظر تحلیلی، چنین تلاشی از سوی آمریکا منطقی می‌آید.

اساسی‌ترین دلیلی که منجر به رفتار تند عربستان سعودی و امارات متحده عربی با قطر شد، هم‌گرایی نسبی دوحه با تهران بود. اکنون اما نه‌ تنها رفتار دوحه تغییر نکرده که این هم‌گرایی شدیدتر نیز شده است. طی این هشت‌ ماه، بسیاری از پروازهای هواپیماهای قطری از آسمان ایران صورت گرفت، مواد غذایی که بسیار مورد نیاز قطر بود با شدت از ایران وارد شد، رویکرد الجزیره در مقابل ایران اگرچه هم‌چنان گزنده بود اما از شدت آن به طور ملموسی کاسته شد، روابط نیروهای نظامی و امنیتی ایران و قطر توسعه یافت و … . حداقل این است که قطر اگر نفعی به ایران نمی‌رساند، زیانی نیز به منافع ایران در منطقه وارد نمی‌سازد.

به نظر می‌رسد ادامه‌ی بحران در روابط قطر و چهار کشور عربی، همان‌گونه که در ابتدا نیز مشخص بود، تماماً به سود ایران است. شاید چنین امری در ابتدا برای آمریکا کم اهمیت‌ بود اما اکنون و با مشخص‌تر شدن راهبرد ترامپ علیه ایران از یک سو و تعیین ضرب‌الاجل برای خروج از برجام از سوی دیگر، اهمیت حل بحران برای واشنگتن را بسیار بیشتر از قبل کرده است. رفتار ترامپ در اردی‌بهشت 1397 در قبال برجام هرچه باشد، او و یارانش در پی افزایش فشار منطقه‌ای بر ایران خواهند بود. آن‌ها اکنون هم به‌دنبال چنین امری هستند اما به نظر می‌رسد با توجه به تلاش ترامپ برای برقراری رابطه میان برجام، پرونده موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، این فشارها طی ماه‌های آتی افزایش خواهد یافت.

مطلوب آمریکا این است که انسجام شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران در بیشترین سطح خود باشد. چنین مطلوبیتی در روزهایی که ترامپ باید نسبت به وعده‌ی خود مبنی بر خروج از برجام تصمیم بگیرد، اهمیت بیشتری خواهد یافت. لذا به نظر می‌رسد آمریکا طی ماه‌های آتی خواهد کوشید تا معادلات قطر و همسایگانش را به‌ گونه‌ای رقم زند که نفع ایران از این بحران اگر پایان نمی‌یابد، به صورت ملموسی کاهش یابد.

بازی قطر

در این میان، قطر با ملاحظاتی خواهد کوشید در زمین آمریکا بازی کند. به عبارت دیگر، تلاش آمریکا مطلوب قطر خواهد بود. روابط ایران با قطر هر قدر هم که مطلوب باشد، دوحه عضوی از خانواده اعراب و به صورت خاص‌تر اعراب خلیج فارس است و نمی‌تواند به صورت بلندمدت با سایر اعضای این خانواده در قهر به سر برد. حتی تصور این‌که آمریکا از برجام خارج شده و دوباره ایران در مسیر تحریم‌ قرار گیرد و یا به هر نحو دیگری تهران تحت فشارهای شدیدتری باشد، قطر را ناچار خواهد ساخت تا به رویکردی جدید بیاندیشد. به نظر می‌رسد این ملاحظات دوحه را به این فکر وامی‌دارد که چگونه می‌تواند روابط راهبردی‌اش با واشنگتن را ادامه داده و نیازهای راهبردی‌اش را در حالی که مرزهایش با اعراب بسته است، از ایران تامین کند؟ این تنظیم رفتاری با این ملاحظه همراه است که قطر نمی‌خواهد خواسته‌های مداخله‌جویانه‌ی چهار کشور عربی و به خصوص عربستان را بپذیرد. اما آیا این به معنای عدم هرگونه نرمش در مقابل عربستان است؟ به نظر می‌رسد پاسخ منفی باشد.

بر این اساس می‌توان گفت قطر مختصات شرایط جدید را فهم کرده و بیشتر از قبل در پی کاهش بحران در روابطش با چهار کشور عربی است. نشانه‌هایی وجود دارد که این ادعا را تا حدی اثبات می‌کند. به‌عنوان نمونه شبکه الجزیره سراغ سفیر آمریکا در کویت رفته است تا این جمله او را برجسته سازد: «موضع دولت آمریکا روشن است و ما خواهان حل بحران به وجود آمده در شورای همکاری خلیج‌فارس هستیم و این نیازمند وحدت است.» خالد بن محمد العطیه وزیر دفاع قطر هم در حالی که در آمریکا به سر می‌برد گفت تنها کسی که می‌تواند بحران در روابط قطر و کشورهای عربی را فقط با یک تماس تلفنی حل کند، دونالد ترامپ است. این جمله که طی ماه‌های اخیر کم‌نظیر است، در بطن خود یک درخواست مشخص از آمریکا دارد. قطر به‌خوبی می‌داند اگر بخواهد در مقابل خواسته‌های حداکثری عربستان تسلیم نشود اما بحران هم فروکش کند، تنها راه، میانجی‌گری آمریکاست البته به شرطی که نرمش‌هایی در مقابل ریاض از خود نشان دهد.

نتیجه‌گیری

هشت ماه از آغاز بحران در روابط قطر با چهار کشور عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و مصر می‌گذرد. قطر متهم به هم‌گرایی با ایران و زدن ساز مخالف در شورای همکاری خلیج فارس است. طی این مدت، مرزهای زمینی، هوایی و دریایی قطر با این چهار کشور بسته شد و فشارهای سنگینی به دوحه وارد آمد. اگرچه ترکیه در این بحران، متحدانه در کنار قطر ماند اما مجاورت جغرافیایی باعث شد تا نقش ایران در حفظ بقای دولت قطر و تامین نیازهای اساسی او پررنگ‌تر باشد. طبیعی است که روابط بحرانی قطر و چهار کشور عربی نمی‌تواند به صورت بلندمدت ادامه یابد. ترامپ درپی تشدید فشارها بر ایران است و برجام مهم‌ترین مهره‌ی بازی اوست. فارغ از این‌که تهدید ترامپ برای خروج از برجام چقدر برای تهران جدی است و پیامدهای آن چیست، تصور دوحه از تهدیدات ترامپ علیه ایران و نسبت این تهدیدات با بحران در روابطش با چهار کشور عربی، احتمالا زمینه‌ساز تغییر رویکردِ البته آبرومندانه‌ی دوحه در مقابل عربستان خواهد شد. این تغییر رویکرد، یک‌طرفه و شدید نخواهد بود به شرط آن‌که آمریکا –همان‌طور که وزیر دفاع قطر گفت – برای حل بحران جدیت به خرج دهد. واشنگتن اما حتما برای تحمیل فشارهای بیشتر بر ایران، به انسجام متحدان خود در منطقه می‌اندیشد.

دانشجوی دکتری مطالعات خاورمیانه دانشگاه امام حسین(ع)

منبع: شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *