بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
داود احمدزاده/ کارشناس مسائل خاورمیانه
نخست، به بحثهای منطقهای و ائتلافسازیهایی که در حال انجام است، مربوط می شود. در این رابطه میتوان به مورد سوریه اشاره کرد؛ درواقع بعد از گذشت 7 سال از ناآرامیهای داخلی این کشور، شرایط و تحولات سوریه به سمت و سویی پیش میرود که عربستان سعودی و در کنار آن رژیم صهیونیستی به رغم پرداخت هزینههای سنگین برای ایجاد تغییرات و به وجود آوردن ساختار جدید سیاسی قدرت در این کشور توفیق چندانی کسب نکردهاند.
در وضعیت موجود، سه بازیگر اصلی منطقه شامل ایران، روسیه و ترکیه به دلیل منافع مشترک، شرایط را برای گفتگوهای سیاسی با ادامه رایزنیها فراهم ساختند. این به مفهوم کوچکتر شدن امکان و ظرفیت عربستان سعودی برای تداوم مداخلات نظامی و سیاسی در سوریه است. در کنار آن، حضور قدرتمند حزبالله لبنان در سوریه و حمایت ایران از بقای حکومت بشار اسد، تهدیدات علنی را علیه منافع رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی ایجاد کرده است. در این شرایط مشاهده میکنیم که حاکمان جدید آلسعود بیپروا از دشمن مشترک و همکاریهای نظامی و سیاسی با رژیم صهیونیستی که بنا به گفته خودشان ایجاد محدودیت رو به افزایش ایران است، صحبت میکنند.
این بحث در ادامه رایزنیهای بنسلمان با لابیهای صهیونیستی در آمریکا صورت میگیرد. شاهزاده سعودی با دادن رشوه و هزینههای گزاف مالی و سیاسی حتی آمریکاییها را ترغیب به ماندن در سوریه و افزایش تنشهای منطقهای کرده است. در هر صورت در روند موجود، شاهد گرایش بیشتر سعودیها به نقشآفرینی رژیم صهیونیستی در منطقه هستیم که دلیل آشکار آن، ایرانستیزی و گسترش هلال شیعی در منطقه است. به گونهای که در نشست اخیر کشورهای غیرمتعهدها نیز اکثریت شرکتکنندگان در محکومیت تجاوزگری و نقض حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی بیانیه مشترک دادند. این در شرایطی است که بنسلمان، ولیعهد سعودی به رغم کشتار جوانان و زنان فلسطینی به خاطر اعتراضات فزاینده فلسطینیان تحت عنوان حق بازگشت به سرزمینهای آبا و اجدادی سخن از حق داشتن سرزمین برای رژیم صهیونیستی میکند و به نوعی در نقض حقوق بشر و جنایت علیه مردم مظلوم فلسطین دست دارد. این یک سیاست فریب و دروغ آشکار در دفاع و حمایت از منافع جهان اسلام است که از سوی رهبران سعودی بارها عنوان شده است.
البته عربستان در این مسیر مشکلات و موانعی نیز دارد که بحث افکار عمومی و افشاگری در حوزه رسانهای در خیانت آلسعود نسبت به آرمان فلسطین یکی از مسائل اصلی است. این موضوع در نشست غیرمتعهدها از سوی وزیر خارجه ایران بارها در رایزنیهای دیپلماتیک مطرح شد، ولی جا دارد که همچنان در دستور کار رسانههای همسو با منافع ملی ایران در منطقه نیز قرار بگیرد. از دیگر سو در نهادهای مستقل حقوق بشر منطقه و نیز کشورهای اروپایی صحبتهایی صورت گیرد و بحث حق مردم فلسطین در رسیدن به حق و حقوقشان و نیز ظلم آشکاری که از طریق حمایتهای عربستان و برخی کشورهای همسو با این رژیم به دلیل موضعگیریهای اخیر صورت گرفته، افشا شود. این راهکار میتواند در سطح نهادهای غیردولتی یا همان مردم نهاد و دانشگاهی میان جهان اسلام شکل مستقلتری به خود بگیرد و اثرگذاری آن در صورت پیگیریها بیشتر خواهد شد.
این رویکرد همچنین ممکن است در صورت تداوم به اختلافات میان شاهزادگان و کسانی که در ساختار قدرت سعودی نقش دارند منجر شود.
به دلیل واکنشی که مردم منطقه نسبت به این موضعگیریها داشتند ملک سلمان، پادشاه سعودی موضع پسرش، بنسلمان در دفاع از رژیم صهیونیستی را تایید نکرد و با هدف آنکه وجهه سیاسی عربستان بیش از این خدشهدار نشود، با سیاست فریب و دروغ بر حمایت ریاض از آرمان فلسطین و حقوق آنها تاکید کرد. این بیانگر آن است که در داخل عربستان نیز به رغم تمام تلاشهای بنسلمان برای یکپارچه کردن قدرت و خفه کردن هرگونه صدای اعتراضی نسبت به مواضع اخیر واکنشهای منفی بسیاری وجود دارد و عدم پاسخگویی به این واکنشها میتواند شکافهای سیاسی و اجتماعی را در این کشور افزایش دهد. علاوه بر این باید در نظر داشت که بسیاری از کشورهای عربی به ظاهر هم که شده همچنان برای ماندن در قدرت و عدم واکنش منفی مردم خویش مجبور هستند به نوعی سیاست حمایت از مردم فلسطین را دنبال کنند زیرا دفاع از تجاوز و وحشیگری رژیم اسرائیل تبعات داخلی منفی بسیاری به همراه خواهد داشت. به همین دلیل در سیاست اعلانی بنسلمان درباره رژیم صهیونیستی شاهد بودیم که هیچ کشور عربی با این سیاستها همراهی نکرد.
0 Comments