شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: در روزها و هفتههای اخیر حملات رژیم اسرائیل به مناطق مختلف در لبنان ادامه داشته و ارتش این رژیم در اطلاعیهای که اخیراً منتشر کرد، اعلام داشت که تنها در یک ماه اخیر به ۵۰ هدف در لبنان حمله کرده است.
محمد خواجویی – پژوهشگر مسائل لبنان
این در شرایطی است که از 27 نوامبر و بعد از جنگ خونینی که بین دو طرف در جریان بود، توافق آتشبسی بین رژیم اسرائیل و لبنان شکل گرفت. منتها این توافق آتش بس عملاً به صورت کامل اجرا نشده است؛ به شکلی که قرار بود بعد از دو ماه رژیم اسرائیل نیروهایش را از جنوب لبنان خارج کند، اما این اتفاق نیفتاد و در حال حاضر نیروهای این رژیم در ۵ نقطه در جنوب لبنان مستقر هستند. از طرف دیگر رژیم اسرائیل در طول این مدت حملات متعددی را علیه مناطق مختلف لبنان، با این توجیه که در این مناطق تسلیحات حزبالله نگهداری میشده است، انجام داده است. همچنین رژیم اسرائیل افرادی را ترور کرده که مدعی بوده آنها جزو نیروها و فرماندهان موثر حزب الله هستند. سه مورد از این حملات بعد از توافق آتشبس در حومه جنوبی بیروت یا همان ضاحیه اتفاق افتاده که پایگاه حزب الله هم در این منطقه واقع شده و به نظر میرسد که رژیم اسرائیل سه هدف مشخص را از این حملات دنبال میکند:
هدف اول این است که معادله امنیتی جدیدی که بعد از جنگ اخیر شکل گرفت و ناشی از ضرباتی بود که حزب الله متحمل شد را بتواند حفظ و تثبیت کند.
درواقع رژیم اسرائیل تلاش دارد که دست برتر خود را از نظر امنیتی در این منطقه تحکیم و تحمیل کند و در هدف قرار دادن هر آنچه که خودش تشخیص میدهد، آزادی عمل داشته باشد. این آزادی عمل داشتن رژیم اسرائیل در اقدامات امنیتی، ترور و حملات، همان معادله امنیتی جدیدی است که در این منطقه شکل گرفته و این رژیم به دنبال تثبیت آن است.
هدف دوم، جلوگیری از احیای قدرت حزبالله و مقابله با شرایط با ثباتی است که حزب الله بتواند از این طریق خود را احیا کند. این حملات متعدد عملاً میتواند حزبالله را در مسیر احیای قدرت دچار چالش کند.
هدف سوم هم فشار به دولت لبنان برای پیشبرد پروژه خلع سلاح کامل حزب الله است. جنگ اخیر به رغم اینکه حزب الله را تضعیف کرد، اما به هدف کلان رژیم اسرائیل یعنی خلع سلاح کامل حزب الله منجر نشد. از آن زمان تا کنون، رژیم اسرائیل با حملات خود به لبنان از یک طرف و فشارهای سیاسی آمریکا به دولت لبنان از طرف دیگر به دنبال این است که شرایط را به سمتی ببرد که حزبالله خلع سلاح کامل شود و به عبارتی آن پروژه نیمه تمامی که تا الان پیش برده شده به طور کامل انجام شود.
به نظر میرسد که این شرایط همچنان ادامه پیدا کند، اما در صورتی که این استراتژی مرگ با هزار ضربه چاقو، حملات متعدد، ترورها و فشارهای سیاسی نتواند حزبالله را به سمتی ببرد که خلع سلاح کامل آن اتفاق بیفتد، احتمال وقوع جنگ دوباره میان رژیم اسرائیل علیه لبنان با چراغ سبز آمریکا وجود دارد. امروز آمریکا در زمینه موضوع امنیت ملی رژیم اسرائیل کاملا دست این رژیم را باز گذاشته است. کما اینکه در حال حاضر نیز واشنگتن هیچ اقدامی برای ممانعت از اقدامات رژیم اسرائیل در لبنان انجام نمیدهد و حتی این احتمال نیز وجود دارد که این رژیم اقداماتش را در آینده تشدید کند تا به پروژه کلان خود برای خلع سلاح حزب الله دست پیدا کند.
اما در خصوص اینکه چه گزینههایی پیش روی لبنان است، باید گفت واقعیت مسئله این است که دولت لبنان در شرایط کنونی توانایی اعمال فشار علیه رژیم اسرائیل را ندارد و تنها هر از چند گاهی رئیس جمهور یا نخستوزیر لبنان اعتراضات سیاسی و رسانهای میکنند و در نهایت از آمریکا و فرانسه به عنوان دو طرف ناظر توافق آتش بس درخواست میکنند که از رژیم اسرائیل بخواهند تا حملات علیه لبنان را متوقف کند.
همچنین ارتش لبنان که در مناطقی که حزب الله از آنها خارج شده در کنار نیروهای سازمان ملل، مستقر گشته، هیچگونه اقدامی را به عنوان یک اقدام بازدارنده انجام نداده تا رژیم اسرائیل حملاتش را متوقف کند. این در شرایطی است که حزب الله هم هیچ گونه اقدامی علیه رژیم اسرائیل بعد از توافق آتش بس انجام نداده و عملاً توپ را در زمین دولت انداخته است. یعنی به عبارتی دولت لبنان که امروز تاکید دارد انحصار سلاح باید در دست دولت باشد، با شرایطی روبرو شده که مسئولیت تامین امنیت هم بر دوشش افتاده است. در این بین وقتی ناتوانی دولت برای تامین امنیت محرز شود، خود به خود منطق حزبالله در ضرورت در اختیار داشتن سلاح توسط مقاومت بیش از گذشته روشن میشود.
به عبارت دیگر حزب الله در این مدت دست به اقدام تحریک آمیزی نزده تا بهانهای به دست طرف دیگر ندهد؛ ولی شاهد هستیم که در این شرایط دولت لبنان و ارتش هم توانایی تامین امنیت را نداشتهاند و این وضعیت، شرایط بغرنجی را ایجاد کرده است. نگاهی تاریخی به تحولات لبنان و تقابلش با رژیم اسرائیل نشان میدهد که در شرایطی که دولت توانایی تامین امنیت را ندارد، در نهایت به نظر میرسد این توانمندی مقاومت است که میتواند به عنوان عاملی برای نجات کشور و مقابله با حملات رژیم اسرائیل و اشغالگری عمل کند.
0 Comments