شورای راهبردی آنلاین- یادداشت: در هفتههای اخیر وزرای دفاع ایالات متحده آمریکا و ژاپن برای تقویت اتحاد دوجانبه ذیل موارد امنیتی به توافق رسیدند.
حسین سیاحی- پژوهشگر سیاست بینالملل
ناکاتانی گن، وزیر دفاع ژاپن در اولین گفتگوی تلفنی خود با پیت هگست، وزیر دفاع دولت دونالد ترامپ بر سر افزایش قابلیتهای بازدارنده ائتلاف در منطقه ایندو- پاسیفیک به توافق رسیدند و بنابرگفته طرف ژاپنی، ایالات متحده در این توافق بار دیگر بر ماده پنج پیمان امنیتی فیمابین دو کشور مبنی بر ملزم شدن بر دفاع از سرزمین ژاپن تاکید کرده است. این حمایت از تمامیت ارضی و محدوده سرزمینی به خصوص در رابطه با جزایر مورد مناقشه سنکاکو است؛ جزایری که تحت کنترل ژاپن قرار دارد و چین نیز ادعای مالکیت برآنان را داشته و آنها را با نام دیائویو به رسمیت میشناسد. باید در نظر داشت که چنین توافقی در وهله نخست اهداف خاص خود را دنبال می نماید که ژاپن و واشنگتن در پیگیری آنها، حداقل در رابطه با اشتراکات موجود، مصمم هستند. علاوه براین، تاثیرات این توافق و روند اتخاذ شده از سوی این دو کشور، بدون شک تاثیرات حائز اهمیتی بر پویاییهای منطقه استراتژیک ایندو- پاسیفیک خواهد داشت.
برای توکیو بسیار مهم است که بازدارندگی علیه پکن تقویت و توسعه یابد. علیرغم اختلافات سرزمینی ژاپن با روسیه از زمان پایان جنگ جهانی دوم، چین بالاترین اولویت است. گفته می شود تجاوز به آبهای سرزمینی ژاپن و شکست حریم هوایی این کشور برای مدتهاست که به عادتی برای چین تبدیل گشته است. ارتش آزادیبخش خلق در چین بی توجه به ادعای حاکمیت سرزمینی ژاپن بر مواضع ژئوپلیتیکی و سیاسی خود اصرار دارد. از این رو افزایش سطح تواناییهای بازدارنده در ارتش ژاپن برای این کشور در اولویت بالایی قرار دارد. در گام نخست، برای ایالات متحده نیز این بیشینه سازی ضریب بازدارندگی میتواند بخشی از تلاشهای گسترده این کشور برای مقابله با قدرتنمایی چین در منطقه باشد. در راه نیل به این هدف، احتمالا دولت ترامپ سعی خواهد نمود از نقش گستردهتر ژاپن ذیل استراتژی امنیت ملی این کشور که در سال 2023 اجرایی شده و مبتنی بر اجازه دادن نسبت به قابلیتهای ضربه متقابل است، حمایت کند. در گام دوم، کاخ سفید میخواهد این پیام را به متحدین خویش ارسال کند که در صورتی که نسبت به رویکرد تقسیم بار مطلوب ترامپ روی خوش نشان بدهند، ایالات متحده نیز از آنان حمایت لازم را خواهد داشت. این موضوع بخصوص بعد از وضعیت کنونی جنگ در اوکراین و صحبتهای ترامپ مبنی بر لزوم تغییرات سرزمینی در این کشور و تمایل برای پیوستن به فدراسیون روسیه امری حیاتی به نظر میرسد. در کنار این مورد، خروج از افغانستان نیز به طرز مناقشه برانگیزی شیوه حمایت واشنگتن از متحدین خود را زیر سوال برده و از این جهت نیاز است که دولت جدید آمریکا رویکردی واضح تر و صریح تر اتخاذ نماید. توافق میان ژاپن و آمریکا میتواند نقطهای برای شروع رویکرد “سواری رایگان ممنوع” باشد و ترامپ امیدوار است به الگویی برای اروپا حول روابط فراآتلانتیک تبدیل شود. در این رابطه، ژاپن پذیرفته است سهم خود در هزینه های دفاعی را به 2 درصد از تولید ناخالص ملی برساند. ترامپ نیز اخیرا اعلام نموده است که ژاپن با افزایش هزینه های خود موافقت نموده پس ما نیز تمام توانایی بازدارندگی خود را برای دفاع از سرزمین آنان به کار خواهیم گرفت. وی در این رابطه استراتژیهای مخصوص به خود را در پیش خواهد گرفت. فشار بر چین از طریق اعمال تعرفه، فشار بر متحدین جهانی و منطقهای برای جداکردن خود از زنجیره این کشور و ارسال هشدارهای حساسیت برانگیز در رابطه با تایوان بخشی از این اقدامات خواهد بود.
از طرف دیگر این کنش بدون واکنش چین و بدون تاثیر بر پویاییهای منطقهای نخواهد ماند. اقدامات ژاپن و حضور پررنگتر ایالات متحده در معادلات بازدارندگی در منطقه ایندو- پاسیفیک، زمینهساز تقویت مواضع پکن خواهد شد و در گام نخست به توسعه رقابت تسلیحاتی منجر میگردد. شی جین پینگ نشان داده است که در پیگیری خط مشی “از ثروت به قدرت” ذره ای تردید نخواهد کرد و آماده است در شرایط مقتضی توسعه نظامی را در دستور کار خویش قرار بدهد. ادامه روند فعلی سبب خواهد شد که چین تمرکز بیشتری بر توسعه تواناییهای هسته ای خود داشته باشد. برای سال هاست که چین بر روی موشک های DF-41 خود تمرکز نموده است که با قابلیت چند کلاهکی خود (MIRV)، بردی در محدوده 12 تا 15 هزار کیلومتری دارند. توسعه جنگندههای نسل پنجم J-20 و تکمیل طرحهای نسل ششمی نظیر جنگنده J-36 و بمب افکنی موسوم به JH-XX،، که صرفا نام پروژه ای آن است، می تواند بخش دیگری از برنامه های چین در بخش هوا و فضای این کشور باشد. در دریا نیز در کنار دو ناو هواپیمابر کلاس کوزنتسوف یعنی لیائونینگ و شاندونگ، ناوهواپیمابر تمام چینی کلاس فوئیجان، آزمایشهای دریایی خود را طی میکند و به احتمال زیاد با تایپ 003، به زودی به سومین ناوهواپیما بر فعال اژدهای سرخ مبدل خواهد شد. ناوهای جنگی کلاس 55 نیز با سرعت بالایی در حال گسترش هستند و چین در تلاش است دریای چین جنوبی و شرقی را به محلی برای جولان آنها تبدیل نماید. در مقابل ژاپن در تلاش است در کنار اقدامات بازدارنده یعنی توسعه توان موشکی و نیروی هوایی این کشور، در زمینه فنآوری نیز در موقعیت مناسبی قرار بگیرد تا رقیبی درخور برای رقیب پرتوان خود یعنی چین باشد. توکیو در ابتکار AUKUS فعال است و برای همکاری در زمینه هوش مصنوعی و تکنولوژی کوانتوم با غرب همکاری تنگانگی را در پیش گرفته است.
در گام دوم، رژیمهای منطقهای نیز تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. این احتمال وجود دارد که با دوقطبی شدن فضای منطقهای میان چین و بلوک وابسته به ایالات متحده، سازمانهای منطقهای نظیر ASEAN نیز قطبیت بیشتری را تجربه نمایند. در این رابطه بیشترین تاثیر متوجه کشورهای محافظه کار این سازمان منطقهای خواهد شد. کشوری نظیر ویتنام که همواره تلاش نموده با دوطرف رابطهای سازنده داشته باشد بیشتر برای انتخاب و اتخاذ موضع صریح تحت فشار قرار خواهد گرفت. چین و بلوک ایالات متحده تلاش خواهند نمود طرفین را به سوی خود جذب نموده و قطب خویش را تقویت نمایند. پکن در این راه تلاش خواهد کرد از مشوق های مبتنی بر ابتکار کمربند و جاده (BRI) برای ایجاد انشقاق در ASEAN استفاده کند.
در رابطه با چشم انداز منطقهای نیز سه چشم انداز کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت قابل تصور است. در کوتاه مدت به احتمال زیاد منطقه شاهد افزایش سطح تنش و رویارویی خواهد بود. برنامه ترامپ در کنار ادراکات تهدید محور ژاپن، احتمال حصول یک توافق با چین را به طرز قابل توجهی کاهش داده است. از این رو دریای چین و تنگه تایوان احتمالا در چهار سال آینده محل برخی مناقشات ریز و درشت خواهد شد. در میان مدت اما یک ضرورت بیش از باقی موارد خودنمایی میکند. طی یک دهه آینده ژاپن لاجرم به سوی عادیسازی وضعیت دفاعی خود خواهد رفت و در کنار قابلیتهای ضربه متقابل، قابلیتهای تهاجمی را در سند استراتژی امنیت ملی خود میگنجاند. ترامپ نیز به این موضوع بیعلاقه نخواهد بود و اگرچه استراتژی ایالات متحده حضور فزاینده در این منطقه استراتژیک و نقطه ثقل اقتصاد جهانی است اما رئیس جمهور جمهوری خواه ایالات متحده تمایل ندارد با ژاپن بسان یک وابسته صرف در برابر چین قرار بگیرد. در بلند مدت اما منطقه بیشتر از همیشه دوقطبی خواهد شد و احتمالا وابستگی متقابل حکمفرما در جنوب شرقی آسیا حتی میان ژاپن و چین نیز آن را تعدیل نخواهد کرد. در وضعیت مورد نظر یک معماری امنیتی و فناوری دو-چند قطبی شکل خواهد گرفت که از یک طرف بلوکی به رهبری ایالات متحده در کنار ژاپن قرار دارد و از طرف دیگر چین و طرحهایی نظیر راه ابریشم دیجیتال، ابتکار کمربند و جاده و مشارکت اوراسیا قرار دارند.
0 Comments