شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: از اظهارات دونالد ترامپ چنین برمیآید که برای رئیسجمهور آمریکا، ایده کنترل منطقه گرینلند نه تصوری رؤیایی بلکه احتمالی جدی و راهبردی میباشد.
مجید محمدشریفی – استادیار گروه روابط بینالملل دانشگاه خورازمی
ترامپ پس از چندینبار تکرار این امکان که آمریکا باید کنترل منطقه گرینلند را در اختیار بگیرد، اکنون برای عملیکردن این طرح کوششهایی را آغاز کرده و حتی در اینباره با مته فریدریکسن نخستوزیر دانمارک گفتگویی داشته است. گفتگویی که بر اساس گزارشها پرتنش بوده و در آن نخستوزیر دانمارک بر غیرقابلفروش بودن گرینلند تأکید کرده است. پیش از این، دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری خود نیز ایده خرید منطقه گرینلند را مطرح و انجام آن را ضرورتی اجتنابناپذیر برای تأمین امنیت بینالمللی آمریکا توصیف کرده بود. از نظر ترامپ، کنترل منطقه گرینلند آنچنان برای آمریکا اهمیت دارد که در صورت عدم انجام آن از مسیرهای دیپلماتیک و مصالحهجویانه ممکن است آمریکا به اقداماتی غیردوستانه متوسل شود؛ گرچه وی هیچگاه ماهیت این اقدامات غیردوستانه را به روشنی تبیین نکرده است. وی در اظهارنظری جنجالی با صراحت مدعی شد که آمریکا در نهایت منطقه گرینلند را به دست خواهد آورد، چرا که برای امنیت جهان این اقدام ضروری است.
با در نظر داشت این اظهارات و تکرار آن از سوی ترامپ و برخی از اعضای کابینه وی، پرسش مهم این است که چرا منطقه گرینلند تا بدین حد برای ترامپ اهمیت دارد و وی از تلاش برای خرید یا کنترل این منطقه به هر روش ممکن چه اهدافی را دنبال میکند؟ به نظر میرسد علاقه ترامپ به کنترل منطقه گرینلند را باید در اهمیت این منطقه از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داد. نخست اینکه، گرینلند در کوتاهترین مسیر دسترسی آمریکا به اروپا قرار گرفته است و کنترل این منطقه این امکان را برای آمریکا فراهم میکند که مسیر دسترسی به اروپا را کوتاهتر و کمهزینهتر سازد. چنین تحولی از منظر استراتژیک برای آمریکا دارای اهمیت است. دوم، وجود منابع معدنی کمیاب بهویژه اورانیوم است که بر اهمیت گرینلند افزوده است. نیاز آمریکا در کنار نگرانیها از امکان دسترسی چین به این منابع سبب شده است تا ترامپ در اختیار گرفتن گرینلند را پیروزی استراتژیک برای آمریکا تصور کند. اهمیت منابع موجود در گرینلند بدان سبب است که در هیچ نقطه دیگر جهان امکان دسترسی به چنین منابعی با چنین حجم فراوانی وجود ندارد. بیتردید کنترل این منابع میتواند امتیاز استراتژیک مهمی برای آمریکا تلقی شود. به گفته تحلیلگران و کارشناسان، ذخایر معدنی ارزشمند گرینلند، از جمله فلزات کمیاب و همچنین فرصتهای اقتصادی ناشی از ذوب شدن یخها و دسترسی به منابع انرژی جدید، این منطقه را به کانونی برای رقابت قدرتهای جهانی تبدیل کرده است.
افزون بر این، آمریکا اکنون بر سر منابع طبیعی قطب شمال و دسترسی به ذخایر استراتژیکی همچون لیتیوم، کبالت و گرافیت، رقابت فزایندهای را با چین و روسیه دارد و همین امر سبب شده تا منطقه گرینلند در رقابت قدرتهای بزرگ اهمیت بیشتری بدست آورد. آمریکا، چین و روسیه سالهای متمادی است که برای دسترسی به قطب شمال با یکدیگر رقابت دارند و هرکدام از این سه کشور کشتیهای اکتشافی را به منطقه اعزام کردهاند. آمریکا در برخی از مواد معدنی وابستگی زیادی به چین دارد، این مواد به میزان فراوانی در قطب شمال یافت میشوند. استفاده از این مواد در فناوریهای ارتباطی و همچنین تسلیحات نظامی، رقابت آمریکا و چین را در این منطقه تشدید کرده است. با در نظر داشت افزایش تقاضای جهانی برای استفاده از خودروهای الکتریکی و انرژیهای تجدیدپذیر، ترامپ دسترسی به منابع منطقه گرینلند را برای حفظ جایگاه آمریکا و توان رقابت با چین استراتژیک تلقی میکند. برخی تحلیلگران بر این باورند که مواد معدنی موجود در منطقه گرینلند در بسیاری از عرصهها، بهویژه امور دفاعی و نظامی مورد استفاده قرار میگیرند و بدینسبب آمریکا کنترل بر آنها را برای امنیت ملی خود حیاتی میداند. به نظر میرسد آمریکا در دسترسی به این منابع از رقبای خود بهویژه چین عقب افتاده و همین امر سبب شتاب ترامپ برای کنترل منطقه گرینلند شده است.
در مجموع میتوان چنین دریافت که ایده کنترل و یا خرید منطقه گرینلند از سوی ترامپ از رقابت استراتژیک قدرتهای بزرگ ناشی میشود. کوشش ترامپ برای عملیاتیکردن این ایده را باید از الزامات رقابت با چین دانست. ترامپ نگران دسترسی چین و حتی روسیه به منابع ارزشمند این منطقه و قطب شمال است و کنترل گرینلند را کلید تفوق و برتری آمریکا میداند. گرچه هنوز ابعاد دقیق طرح ترامپ به روشنی تبیین نشده است اما افزایش تنشها برای اجراییشدن این طرح را میتوان انتظار داشت؛ امری که میتواند مناسبات آمریکا با دانمارک و اروپا را تحت تأثیر قرار دهد.
0 Comments