پایان دو دهه همکاری کرملین و کاخ سفید
جعفر قنادباشی/ کارشناس مسائل شمال آفریقا
در حالی که لیبی در آستانه برپایی نشست مهمی با هدف فراهم کردن زمینههای برگزاری یک انتخابات سراسری قرار داشت، ژنرال حفتر عملیات نظامی بزرگ خود را برای سیطره بر طرابلس پایتخت لیبی آغاز کرد. او تحت این عنوان که درصدد قلع و قمع تروریستها و رهایی لیبی از تحرکات آنها است، شهرکها و روستاهای اطراف طرابلس را یکی پس از دیگری تحت تصرف خود درآورد. حرکتی که بنابه تحلیل خبرگزاریها، آغاز یک درگیری جدی و نظامی میان دو دولت مستقر در شرق و غرب لیبی بود و به معنای تصمیم ژنرال حفتر برای برکناری دولت وفاق ملی به ریاست فایز سراج تلقی میشد.
در همین حال خبرگزاریها از حمایت گسترده عربستان و امارات از ژنرال حفتر خبر دادند و از سوی دیگر از وجود فرانسه، مصر و برخی دیگر از کشورهای منطقهای و اروپایی در این کشمکش سخن به میان آمد.
به هر ترتیب عملیات نظامی ژنرال حفتر به وسیله نیروهای مسلحی که او از حدود 3 سال پیش آن را ارتش ملی لیبی میخواند، ادامه پیدا کرد و موجبات کشته شدن نزدیک به 300 نفر و مجروح شدن 1500 نفر از مردم لیبی به خصوص غیرنظامیان را در شهرکهای اطراف و حومه طرابلس فراهم کرد؛ آنهم بدون آنکه وعدههای مخرب ژنرال حفتر مبنی بر تصرف چند روزه و سریع پایتخت لیبی تحقق پیدا کند. جالب آنکه در این فاصله، دولت واشنگتن آشکارا حمایت خود از ژنرال حفتر را اعلام کرد و شخص دونالد ترامپ در گفتگوی تلفنی با ژنرال حفتر حرکت وی را برای حفاظت از منابع نفت لیبی، حرکتی موثر و کارآمد دانست. این در حالی است که همچنان درگیریها در اطراف طرابلس ادامه دارد و هیچ دورنمای روشنی مبنی بر چگونگی ادامه روند کنونی به چشم نمیخورد.
در این باره که به چه دلیل ژنرال حفتر در مقطع کنونی دوباره عملیات نظامی خود را برای اشغال طرابلس آغاز کرده و چه اهدافی را در این خصوص دنبال میکند، پرسشهای زیادی مطرح شده و همزمان چگونگی اهداف دولتهای امارات و عربستان در حمایتهای بیدریغشان از این عملیات نظامی مورد پرسش قرار گرفته است. همچنانکه پرسشهای زیادی در مورد نقش ترکیه و قطر در این صحنه مطرح است و کارشناسان سیاسی و تحلیلگران مسائل منطقه، دیدگاههای متفاوتی را در پاسخ به این سوالات مطرح کردهاند.
عمده پاسخهایی که به این پرسشها داده شده از یک سو مربوط به شرایط کنونی در لیبی و از سوی دیگر مربوط به دغدغهخاطرها و دلنگرانیهایی است که دنیای غرب از شمال آفریقا به دلیل نظارت و حفظ منابع نفتی و خطوط انتقال نفت و گاز دارد. درباره بخش نخست، اغلب کارشناسان بر این اعتقاد هستند که حرکت نظامی حفتر در ارتباط مستقیم با روند برگزاری انتخابات در لیبی و کوششهای قبلی است که با هدف فراهم کردن مقدمات این انتخابات در حال انجام بوده است. درواقع ژنرال حفتر با این ماموریت که “چنین روندی را متوقف کرده و زمینههای روند تازهای را در لیبی ایجاد کند”، عملیات نظامی خود را طراحی و به اجرا گذاشته است. از دیدگاه غرب از یک سو و از نگرش رژیمهای ارتجاعی خلیج فارس از سوی دیگر، برگزاری انتخاباتی که به تشکیل دولتی مردمسالار در لیبی بیانجامد به زیان منافع آنها و الگویی مخرب برای دیگر ملتهای عرب خواهد بود.
به عبارت دیگر ژنرال حفتر در تحرکات نظامی چند هفته گذشته برای اشغال طرابلس به طور مستمر و مبتنی بر منافع شخصی و گروهی تصمیم نگرفته است بلکه علاوه بر واگذاری ماموریتی برای جلوگیری از برپایی مردمسالاری در لیبی، مشوقهایی را نیز از دولتهای فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی دریافت کرده است. این مشوقها به خودی خود بخش دیگر واقعیتهای جاری در لیبی را که مربوط به وجود ذخایر بسیار غنی نفت در این کشور و همچنین ذخایر بسیار قابل ملاحظه نفت و گاز در الجزایر(همسایه لیبی) است، تحلیل و تفسیر میکند و اهداف آمریکا و دولتهای اروپایی را از حمایتهای گسترده از ژنرال حفتر آشکار ساخته و عزم آنها را برای جلوگیری از روی کار آمدن دولتی انتخابی که مانع تسلط شرکتها بر این منابع غنی نفت و گاز باشد برملا میکند.
این در حالی است که ژنرال حفتر به رغم بکارگیری کلیه تلاشهای خود تاکنون نتوانسته است به مراحل قابل قبولی از انجام ماموریت خود دست پیدا کند؛ امری که سبب شده است تا سناریوی مورد نظر او مبنی بر در اختیار گرفتن قدرت و آغاز روندی جدید برای تشکیل دولتی غربگرا در لیبی با شکست روبرو شود.
بنابراین در چنین شرایطی، سناریوهای دیگری درخصوص آینده اوضاع در لیبی مطرح است که از جمله آنها ادامه درگیریهای خونین و زیانبار و اصرار و پافشاری حفتر بر اجرای طرحهای نظامی موردنظرش است.
اما سناریوهای دیگری نیز دررابطه با آینده تحولات جاری در لیبی مطرح است که میتوان به برقراری یک آتشبس میان حفتر و دولت وفاق ملی به ریاست فایز سراج و در پی آن، کوشش مشترک آنها برای قلع و قمع گروههای مسلمانی اشاره کرد که برخی از آنها مورد پشتیبانی ترکیه و قطر قرار دارند و هیچگونه تسلط غرب و یا کشورهای ارتجاعی عرب را بر لیبی تحمل نمیکنند. با این حال سناریوی مداخله غرب و حضور ارتشهای اروپایی در صحنه لیبی نیز از جمله فرضیاتی است که در برخی تحلیلها مطرح میشود؛ چرا که بنا به اعتقاد کارشناسان مسائل شمال آفریقا، چنانچه منابع غنی نفت لیبی در اختیار گروههای مسلمان و سازمانهای مردمی قرار گیرد، دولتهای اروپایی به ناگزیر خود راسا مداخله نظامی در لیبی را آغاز خواهند کرد؛ البته چنین فرضی باتوجه به مشکلاتی که دنیای غرب در حال حاضر با آن دست به گریبان است بسیار غیرمحتمل به نظر میرسد.
0 Comments