جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
عوامل بن بست در روابط آمریکا – روسیه
دکتر عبدالرسول دیوسالار – کارشناس مسائل بینالملل
نشست ترامپ و پوتین در هلسینکی همانند نشست ترامپ و رهبر کره شمالی در سنتوزای سنگاپور برخلاف برخی تحلیلها و انتظارات نتایج مشخصی به دنبال نداشت. برای تحلیل چرایی این موضوع به چند مسئله کلی میتوان اشاره کرد؛ نخستین مسئله به ساختار رقابتی سیاست داخلی ایالات متحده آمریکا مربوط میشود که مانعی جدی برای آزادی عمل سیاستگذاری ترامپ ایجاد کرده است. درحقیقت وضعیت سیاست داخلی در آمریکا به گونهای است که تازمانی که حزب دموکرات، منافع مشخصی از تحقیقات رابرت مولر، بازرس ویژه تحقیقات درباره دخالت ادعایی روسیه در انتخابات به دست نیاورد، بعید به نظر میرسد که فشارها را بر روی ترامپ کاهش دهد. لذا انتخابات میان دورهای کنگره نقطه اوج این رقابتها خواهد بود و حزب دموکرات به دنبال این است که با فشار سیاسی بر ترامپ، امتیازات احتمالی که او میتواند از توافق با روسیه یا از توافق با کره شمالی به دست بیاورد را از میان ببرد.
مسئله دیگر که هرچه زمان بیشتری از دوره ریاست جمهوری ترامپ سپری میشود، بیشتر میتوان به آن پی برد، نبود یک دستور کار سیاسی استراتژیک در تیم سیاست خارجی ترامپ است. مثال بارز آن در خصوص روسیه این است که اجماع جدیای میان کارشناسان مسائل استراتژیک در دنیا وجود دارد مبنی بر این که نقطه آغازین حل و فصل مناسبات میان روسیه و آمریکا باید حل و فصل مناسبات مرتبط با تسلیحات استراتژیک، موازنه قوای استراتژیک در اروپا و نگرانیهای ناشی از برهم خوردن موازنه استراتژیک باشد. اما در تیم دونالد ترامپ دیدگاه مشخصی مبنی بر اینکه چطور میشود با روسیه وارد حل و فصل این مسائل شد، وجود ندارد. به این ترتیب ضعف در طراحی یک دستور کار استراتژیک در تیم ترامپ مشهود است. این نقطه ضعف کلیدی در محتوا و روش سیاستگذاری دستگاه سیاست خارجی دولت ترامپ، عامل دومی است که باعث میشود بازی دولت ترامپ با مسکو در سطح مسائل تاکتیکی باقی بماند و قابلیت آن را نداشته باشد که وارد حل و فصل ریشههای تخاصم شود. بنابراین چرخهای از تداوم سیاستهای ضدروسی همچنان در آمریکا پیگیری میشود، در حالیکه اقداماتی تاکتیکی و عمدتا مقطعی برای بهبود رابطه انجام میگیرد. اما از آنجایی که این علائم تاکتیکی هستند به نظر نمیرسد بتوانند تغییرات استراتژیکی را ایجاد کنند.
در نتیجه دو عامل یعنی «رقابتهای درون حزبی میان دموکراتها و جمهوریخواهان» و «ضعف محتوایی سیاست خارجی فعلی آمریکا و نبود یک ایده مشخص برای حل و فصل مناسبات با روسیه»، الگوی عمل سیاست خارجی آمریکا در مقابل روسیه را تاحدود زیادی تحت تاثیر خود قرار داده است و باعث میشود که آینده چندان مشخصی را نتوان برای روابط مسکو- واشنگتن تصور کرد.
اما در خصوص نقش روسیه در تعاملات دو کشور باید توجه داشت از آنجایی که در وضعیت فعلی، ابزارهای ایجاد تغییر جدی در این مناسبات در اختیار آمریکا است، مسکو نقشآفرینی جدی در این رابطه نمیتواند داشته باشد. روسیه یک سری اصول ثابت و ملاحظات جدی در سیاست خارجیاش قائل است و به نظر نمیرسد عقبنشینیهای مشخصی از این اصول داشته باشد. به عنوان مثال تازمانی که به نگرانیهای روسیه در خصوص مسائلی همچون تسلیحاتی شدن فضا، موازنه تسلیحات استراتژیک در شرق اروپا پاسخی داده نشود، بعید است اقدام خاصی را از سمت روسها در تعامل با آمریکا شاهد باشیم. لذا مسکو در وضعیت فعلی در شرایطی نیست که از لحاظ ساختاری قابلیت ابتکار عمل مشخص با هدف تغییر مناسبات داشته باشد. در عوض روسیه در تلاش است که با مانورهای سیاسی- نظامی مانند اقداماتش در سوریه بتوانند حداقلهای منفعت ملی خود را در ساختار نظم موجود تضمین کنند. لذا در شرایط فعلی روسیه فاقد توان ابتکار عمل لازم برای قرار دادن روابط خود با آمریکا در وضعیتی جدید است. با در نظر گرفتن این عوامل نمیتوان متصور بود که در آینده نزدیک شاهد تحول جدی در روابط روسیه و آمریکا باشیم.
0 Comments