عبدالرضا فرجی راد / استاد دانشگاه
استراتژی آمریکا در مقابل چین، استراتژی بلندمدت است و باید این مساله را مدنظر داشت و با این فرض، دست به تحلیل زد. آمریکا، امروز چین را بزرگترین رقیب و همچنین بزرگترین خطر بلندمدت تعریف کرده و بنابراین باید انتظار شکل گیری برخوردهایی در عرصههای تجاری و سیاسی را میان دو کشور داشت که یکی از متاخرین این برخوردها را میتوان در بازداشت یکی از مدیران ارشد شرکت هوآوی به اتهام دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران دانست که در بازداشت دولت کانادا به سر میبرد و امکان تحویل او به آمریکا بسیار زیاد است. این در حالی است که روسای جمهور چین و آمریکا در بوینسآیرس با یکدیگر دیدار و توافق کردند که برای سه ماه مساله جنگ تجاری را متوقف کرده و پس از آن در این راستا مذاکراتی را با یکدیگر آغاز کنند.
باید توجه کرد که در عرصه سیاسی، برخی اوقات لازم است تا تاکتیکهایی انتخاب شود تا از بسط جنگ و نزاع از عرصه تجاری به عرصه سیاسی و سپس نظامی جلوگیری شود و این توافق بوینسآیرس نیز در همین راستا شکل گرفته است. امروز و با بازداشت این مدیر ارشد چینی، این تاکتیک تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و باعث خواهد شد تا چین و آمریکا دوباره به حالت پیش از این توافق بازگردند اما ذکر این نکته ضروری است که چینیها نیز دست آمریکا را خواندهاند و صبر زیادی نیز دارند و بنابراین اجازه نخواهند داد تا این مساله باعث شکلگیری بحران جدیدی با آمریکا شود. ایالات متحده آمریکا بالاخص در دوره ترامپ، مصمم است تا با چین مقابله کرده و اجازه ندهد این کشور از بستر امکانات جهانی برای رشد خود استفاده کند چراکه امروز مسابقه میان این دو کشور، مسابقه بر سر جایگاه اول و دوم در جهان است و بنابراین آمریکا و ترامپ در تلاش هستند تا هر کاری را برای مقابله با رشد چین و ایجاد شکاف بیشتر میان رشد اقتصادی چین و آمریکا انجام دهند. دستگیری این مدیر ارشد شرکت هوآوی نیز بخشی از مبارزه استراتژیک آمریکا و برخی دیگر از متحدان این کشور – آنان نیز چین را به مثابه خطر تعریف کردهاند- است. این موضع آمریکا اما دارای بخشی فرعیای نیز بود چراکه در این میان نامی نیز از ایران و مساله تحریمها زده شد. آمریکا مصمم است با ایران برخورد کرده و با افزایش فشارها، ایران را پای میز مذاکره بکشاند و طرف ایرانی نیز در حال مقاومت است اما هنوز کشورهایی هستند که با این وضع و علیرغم علم به خطرات گوش ندادن به آمریکا تلاش میکنند چه به صورت نیمه آشکار و چه به صورت پنهانی رابطه خود را با ایران حفظ کنند. ترامپ مخالف این مساله است و با توجه به این موضوع که سال آخر ریاست جمهوری همواره سالی شلوغ برای دولت خواهد بود –رییس جمهور درگیر انتخابات خواهد شد و به تبع آن فشار خارجی، کاهش پیدا خواهد کرد- بنابراین آمریکا درپی آن است تا پیش از ورود به سال آخر ریاست جمهوری، فشارهای خود را افزایش دهد فلذا با ارسال چنین سیگنالهایی به دنبال آن است که باقی کشورها را از تلاش برای دور زدن تحریمهای آمریکا و ادامه کار با ایران منع کند. آمریکاییها حس میکنند که چین بیشترین فعالیت اقتصادی را با ایران دارد و اگر به این کشور ضربه بزند، دیگر کشورها نیز حساب کار دستشان خواهد آمد. به هر حال روابط تنش آمیز با چین در آینده نیز ادامه خواهد داشت. این مساله چه ترامپ رئیسجمهور دور بعد باشد یا نباشد ادامه خواهد داشت و تنها شدت و حدت آن متفاوت خواهد بود اما در رابطه با روابط چین با ایران باید عنوان کرد که با توجه به فشارهای آمریکا، چین سعی دارد تا بی سروصدا ارتباط خود با ایران را حفظ کند که نمونه بارز آن را در راهاندازی مجدد بانک میان چین و ایران باید مشاهده کرد.
روابط چین و ایران بستگی زیادی به ایجاد مکانیزم مالی ویژه اروپا برای ایران دارد. اگر این سازو کار شکل گیرد، چین و روسیه راحتتر با ایران کار خواهند کرد چراکه با تشکیل این مکانیزم، به نوعی اجماع جهانی برای کار با ایران شکل خواهد گرفت و روابط چین با ایران نیز راحتتر خواهد شد اما اگر این سازو کار به نحوی ایجاد نشود، کار چین برای ادامه ارتباط با ایران سختتر شده و سطح روابط میان دو کشور پائینتر خواهد آمد.
0 Comments