جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
بررسي و استفاده از تجارب كشورهای تحت تحريم
باشگاه تحریمشدگان
رضا مجیدزاده / پژوهشگر اقتصاد سیاسی توسعه
مهمترین سیگنال این اقدام، استمرار راهبرد ترامپ در جنگ تجاری و تحریمهای مختلف برای پیشبرد سیاست مرکانتیلیستی بازگشت آمریکا به موضع انحصارگری قدرت و ثروت در جهان است. اما در این سوی میدان، کشورهای تحت تحریم یا طرف جنگ تجاری آمریکا نیز رویکرد منفعلی ندارند و مرور تجربه آنها میتواند فرصتهای مقابله و گذار از این موقعیت را آشکارتر کند.
روسیه
تنشهای بین روسیه و اتحادیه اروپا به خاطر قطع جریان صدور گاز این کشور از طریق اوکراین به اروپا در سال 2006، سرآغاز جریانی بود که به تنش سیاسی در داخل اوکراین و تحریم روسیه از سوی اتحادیه اروپا و امریکا انجامید. تجربه روسیه، مشتمل بر چهار راهبرد کلی در مقابله با تحریمهای بینالمللی است: اول، رایزنی با برخی از کشورهای اروپایی مانند مجارستان، ایتالیا و آلمان برای همراهی آنها در عدم استمرار تحریمهای روسیه بر سر مساله اوکراین؛ دوم، گسترش نفوذ روسیه به سمت منطقه خاورمیانه برای افزایش هزینه مقابله یا فشار بیشتر بر روسیه و تقویت قدرت چانهزنی این کشور در عرصه بینالمللی؛ و سوم، گسترش همکاری و روابط تجاری با چین و سازمانهای اقتصادی دارای پایگاه در شرق آسیا؛ چهارم، استفاده از فرصتهای مربوط به فروش نفت خود. نیاز اتحادیه اروپا به تنوع منابع عرضه انرژی، مهمترین اهرم روسیه در انگیزش شرکتهای غرب اروپا برای تلاش در جهت کاهش تحریمها یا حفظ پیوند با روسیه بوده است. راهبرد روسیه در مقابله با تحریمها، ترکیبی از گسترش قلمروی حضور راهبردی در کنار افزایش همبستگی متقابل بوده است؛ حضور فعال در سوریه، نمونهای از راهبرد اولی و پیوند استراتژیک تجاری با برخی افراد ذینفوذ اروپایی و امریکایی (مانند حضور گرهارد شرودر در جمع مدیران شرکت گازپروم روسیه) نمونهای از راهبرد دومی به شمار میرود. راهبرد گسترش پیوندها و تعامل تجاری روسیه تنها به ایجاد وابستگی متقابل روی افراد قدرتمند محدود نمیشود بلکه بینالمللیسازی فعالیتهای اقتصادی در روسیه نیز سهم بالایی دارد و مزایایی برای سرمایهگذاری خارجیها در مراکز صنعتی روسیه از جمله چنین وابستگیهایی است. اما ابتکار عمل مهم دیگر توسط روسیه راهاندازی سامانه مالی بینالمللی مشابه سوئیفت توسط این کشور است که بیش از 90 بانک به آن پیوستهاند.
کشورهای امریکای لاتین
مفهوم وابستگی امریکای لاتین از دهه 50 و 60 و توسط رائول پربیش، اقتصاددان آرژانتینی و مدیر کمیسیون اقتصادی سازمان مل در امریکای جنوبی مطرح شد. مهمترین پیامد طرح این مفهوم مقابله با شرایطی بود که الگوی مرکز-پیرامون نام داشت و باعث تثبیت یک رابطه مبادله بازرگانی ضعیف برای کشورهای امریکای لاتین شده بود. برخی از این کشورها مانند کوبا بعد از پیمان با شوروی، تحت تحریمهای امریکا قرار گرفتند اما همکاریهای درونی در میان کشورهای دارای موضع مشابه در این قاره باعث شد تا با این تحریمها مقابله بکنند.
ترکیه
ترکیه راهبرد مقاله با تحریمها را در دو مجرای مالی و اقتصادی پیش برده است؛ وزارت صنعت و فناوری این کشور با بررسی بیش از دو هزار قلم کالای واسطهای وارداتی، تولید حدود ۳۰ میلیارد دلار از این کالاها در داخل ترکیه را آغازید. افزون بر این آنها سازوکاری طراحی کردند تا ارایه حمایت قیمتی از محصولات تولیدی داخل در مزایدههای عمومی، حمایت و پشتیبانی از طراحی و اجرای پروژههای مشترک صنایع و شرکتهای مختلف، افزایش اقدامات کنترلی در زمینه کیفیت کالاهای وارداتی و جلوگیری از قربانی شدن تولید کنندگان داخلی در بازار رقابتی نابرابر، استفاده از زمین رایگان برای تولید کنندگان داخلی به منظور توسعه کسب و کار در محدوده منطقه ساماندهی شده صنایع و تسریع در عملیاتیشدن زمینه سرمایهگذاری را تضمین کند. در زمینه مالی نیز ترکیه با ایجاد پیمانهای پولی دو یا چندجانبه تلاش کرد تا دلار را از مبادلات خود با ایران یا روسیه حذف کند.
اتحاد منطقهای و فرامنطقهای
تجربه کشورهای مختلف عضو باشگاه تحریمشدگان بینالمللی نشان میدهد که دو راهبرد کلی مقاومسازی درونی و گسترش پیوندهای بیرونی، برای مقابله با تحریمها و افزایش انعطاف ومقاومسازی اقتصاد، نقش تعیینکننده دارند. از نظر درونی، اصلاح محیط کسب و کار با حذف انگیزههای فساد و رانتجویی و موانع تولیدمولد در کنار احتساب پاداش برای فعالیتهای مولد و حذف هر گونه مجرای دستیابی به منابع و منافع بر اساس روشهای رانتی، عوامل کلیدی هستند.
از نظر بینالمللی و بیرونی اما گسترش پیوند با کشورهای دیگر، جذب دانش فنی و خدمات فنی-مهندسی ولو در سطح فردی برای کمک به انتقال دانش روز از طریق شبکه شهروندان ساکن در کشورهای خارجی یا شهروندان خارجی در کنار ایجاد پیمانهای فرامنطقهای و منطقهای باثبات، رویکردی پایدار است. ضمن آنکه باید هزینه افزایش شدت تحریمها یا پیوستن کشورهای دیگر به تحریمها نیز بالاتر رود. البته در زمینه پیمانهای منطقهای، افزایش اهمیت آینده در روابط در پایداری این پیمانها موثر است برای نمونه، جنبش عدم تعهد به دلیل رویکرد تکروی در میان اعضایش و عدم اهمیت آینده، دچار معضل معمای زندانیان شده و نتوانسته است تا پتانسیل خود را محقق سازد.
0 Comments