شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه در پایان سفری که اخیرا به چین داشت، صحبتهای مهمی پیرامون «استقلال راهبردی» اتحادیه اروپا مطرح کرد که قابل توجه است.
حمید خوشآیند - کارشناس مسائل منطقه
مکرون در گفتگو با روزنامه فرانسوی «لزکو» و نشریه آمریکایی «پولیتیکو» گفت: «اروپا باید در برابر فشارها برای تبدیل شدن به دنبالهروی آمریکا، مقاومت کند. بدترین چیز این است که فکر کنیم ما اروپاییها باید در این مسئله (تایوان) دنبالهرو بوده و خود را با ضربآهنگ آمریکا یا واکنش شدید چین وفق دهیم. ما باید مدل خود را «ریسکزدایی» کنیم، نه اینکه به دیگران وابسته باشیم».
پیشینه و ابعاد طرح استقلال راهبردی
استقلال راهبردی، ایدهای است که برای نخستین بار توسط فرانسه در سال 2013 در اسناد اتحادیه اروپا گنجانده شد و سه سال بعد یعنی در ژوئن 2016 ذیل راهبرد جهانی این اتحادیه قرار گرفت. مکرون، در سخنرانی خود در سپتامبر ۲۰۱۷ در دانشگاه سوربن، با اشاره به «قابلیتهای عملیاتی استقلال راهبردی اروپا»، نظر خود را به تفصیل در مورد این مفهوم ارائه کرد و آن را بهعنوان یک گفتمان جدی در عرصه مسائل دفاعی و امنیتی اتحادیه اروپا تثبیت کرد.
این ایده همزمان با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در سال 2020، مجدداً به یکی از موضوعات قابل بحث در بین کشورهای اتحادیه اروپا تبدیل شد.
فرانسه بزرگترین قدرت سیاسی اروپا شناخته میشود. این کشور، در یک سال گذشته و متأثر از تحولات جدیدی که از ناحیه جنگ اوکراین و تنش چین و آمریکا بر سر تایوان شکل گرفته است، مجدداً به دنبال احیا و تقویت ایدهای میباشد که خود مبتکر و طراح آن بوده است.
استقلال راهبردی، بهدنبال بهرهمندی از توانایی کشورهای عضو اتحادیه در راستای تدوین اولویتها، اتخاذ تصمیمهای مستقل در حوزه روابط خارجی، مسائل امنیتی و دفاعی و استفاده از ابزارهای موثر در زمینه اعمال و اجرای سیاستهای اتحادیه در سه حوزه مذکور، به تنهایی یا با شراکت دیگران است.
به عبارتی، استقلال راهبردی به دنبال ارتقاء جایگاه اتحادیه اروپا و توانمندسازی آن بهعنوان یک اتحادیه مستقل در عرصه رقابتهای ژئوپولیتیکی فزاینده در جهان با تأثیرپذیری کمتر و حداقلی از آمریکا است.
موانع و چشمانداز تحقق استقلال راهبردی
اگرچه دولت فرانسه اصرار زیادی بر استقلال کشورهای اتحادیه اروپا از امریکا در عرصه تصمیمگیری پیرامون مسائل منطقهای و رقابتهای ژئوپلیتیک و … دارد، اما تحقق این ایده با موانع و دشواریهایی مواجه است که عمدتا ماهیت ساختاری، سیاسی و امنیتی – نظامی دارند.
نفوذ عمیق آمریکا در اقتصاد، سیاست و ترتیبات امنیتی اتحادیه اروپا که در دوران پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و تاکنون ادامه داشته است، بهآسانی اجازه پیشبرد چنین طرحی را به کشورهای اروپایی نمیدهد. نیازی که کشورهای اروپایی از نظر امنیتی و نظامی به آمریکا و همچنین به ناتو که سازمانی با ماهیت و هویت آمریکایی است، دارند، یک نیاز راهبردی است.
اقتصاد اروپا نیز بیشتر از هر جای دیگر به آمریکا متکی است. منابع و امکاناتی که آمریکا در تمام عرصهها، به طور بالقوه و بالفعل برای اعمال فشار بر کشورهای اروپایی دارد، یک مزیت راهبردی برای ایالات متحده است. این درحالی است که در نهادهای مختلف اروپایی از جمله پارلمان اروپا و برخی مجالس کشورهای عضو، نمایندگان و چهرههایی حضور دارند که مدافع سرسخت سیاستهای آمریکا هستند که موجب از بین رفتن توازن در ارائه دیدگاهها و تدوین و تصویب برخی مقررات به نفع اروپا میشود.
ازهمینرو، برخی مسئولان اروپایی به موضوع استقلال راهبردی نگاه بدبینانه دارند و آن را از نظر امنیتی و سیاسی به ضرر اتحادیه اروپا ارزیابی میکنند. در این زمینه، «نوربرت راتگن»، نماینده پارلمان آلمان و عضو کمیته روابط خارجی در مجلس، در واکنش به صحبتهای مکرون در توییتی نوشته است «مکرون بهدنبال ایجاد فاجعه سیاسی برای اروپاست».
بنابراین استقلال راهبردی اروپا از آمریکا در شرایطی که کشورهای اروپایی بیش از هر زمان دیگری برای تأمین و تضمین امنیت خود به آمریکا متکی هستند در آینده نزدیک و در میان مدت قابل تحقق نیست؛ همچنانکه این موضوع در جنگ اوکراین و حتی در مذاکرات برجام نیز به خوبی مشهود است.
اینکه رئیس جمهور فرانسه بر استقلال راهبردی اشاره میکند، در واقع تاکیدی بر عمق وابستگی اتحادیه اروپا به آمریکاست که رهایی از آن به این سادگی امکانپذیر نبوده و تحقق آن، هزینهبرو زمانبر خواهد بود. آمریکا هنوز هم پیشنهادهای اغواکنندهتری به کشورهای ضعیف اروپایی میدهد تا آنها را در حلقه شرکای وابسته به خود نگه دارد.
پیامدها
امروز بخش مهمی از کشورهای اروپایی، بهدنبال استقلال سیاسی، اقتصادی و امنیتی از آمریکا هستند. استقلال راهبردی فارغ از اینکه چگونه و چه زمانی تحقق مییابد و آیا به شکلی که فرانسه روی آن مانور میدهد قابل تحقق است یا نه، یک موضوع جدی میباشد که در صدد است تا اتحادیه اروپا را از روند دنبالهروی و تبعیت از سیاستهای راهبردی آمریکا، خارج کند.
در واقع، این مفهوم بهدنبال تحقق اتحادیهای مستقل از آمریکا در تصمیمگیری و عمل است؛ اتحادیهای که در طول آمریکا قرار نداشته و همعرض آن باشد. قطعاً تحقق چنین ایدهای آنهم در شرایطی که دنیا در حال پذیرش تعدد قطبهای قدرت است، باعث تضعیف آمریکا در نظام بینالملل میشود. علاوهبراین، استقلال راهبردی اتحادیه اروپا، در مراحل اولیه تحقق خود، در ابعاد امنیتی، نظامی و اقتصادی به خاطر عمق وابستگی این اتحادیه به آمریکا، موجب افزایش آسیبپذیری کشورهای اروپایی میشود، مگر اینکه این آسیبها و خلاءها از سوی قطبهای دیگر قدرت از جمله چین و … جبران شود.
سخن پایانی
وابستگی عمیق اروپا به آمریکا، پاشنهآشیل کشورهای اروپایی در عرصه استقلال در تصمیمگیری و عمل است که آینده سیاسی اتحادیه را نیز در معرض خطر قرار داده است. اروپا چارهای جز استقلال راهبردی ندارد. اگرچه طرح این ایده در داخل اروپا، مخالفانی دارد، اما اگر کشورهای اروپایی راهی برای استقلال و انسجام بیشتر در سیاست خارجی و امنیتی پیدا نکنند، در بهترین حالت به یک اتحادیه خنثی و در بدترین حالت، به کم رنگ و محو شدن در عرصه رقابت ژئوپلیتیک محکوم خواهند شد.
0 Comments