جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
پیامدهای الحاق مناطق شرقی اوکراین به روسیه
در معاهده ذکر شده که براساس یک رفراندوم محلی و البته پرسروصدا برگزار شد، چهار منطقه شرقی اوکراین یعنی، خرسون، زاپوروژیا، لوهانسک و دونتسک به روسیه ملحق شدند.
پوتین اعلام کرد که روسیه از این سرزمینها با تمام ابزار و وسایل ممکن دفاع خواهد کرد؛ دیدگاهی که میتواند به برداشتی از تهدید به استفاده از سلاح هستهای در صورت لزوم منجر شود.
رئیس جمهور زلینسکی اعلام کرد که درخواست عضویت فوری اوکراین در ناتو را در دستور کار قرار خواهد داد که البته تا حد زیادی نمادین است. از طرفی غرب و در راس آن ایالات متحده صریحا اعلام نمودند که چنین الحاقی را هرگز به رسمیت نخواهند شناخت. در عرصه سازمانهای بینالمللی، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز اعلام نمود که چنین اقدامی فاقد هرگونه ارزش قانونی خواهد بود. در شورای امنیت هم اگرچه قطعنامه محکوم نمودن الحاق توسط روسیه وتو شد، اما رای ممتنع چین برای برخی چنین برداشتی را بوجود آورد که هشدارهای پکن به مسکو مبنی بر کاهش سطح تنش و نزاع در کارزار اوکراین خلاف واقعیت نبوده است.
فارغ از اقدامات کنشی و واکنشی در موضوع الحاق، آنچه در حال حاضر در قامت یک معما اذهان را مشغول مینماید، میدان جنگ و تحولات در مواضع دو طرف درگیر و حامیان آنان خواهد بود. آنچه اقدام روسیه را خلق کرده است، تغییر در چهره و نمای جنگ در سطح داخلی، جهانی و بخصوص افکارعمومی است و آنچه میآفریند، تضعیف دیپلماسی، افزایش دامنه و شدت جنگ و مشکلات فزاینده در داخل این کشور خواهد بود.
چهره امروز جنگ
هفتههاست که کارزار اوکراین بر وفق مراد روسیه پیش نمیرود. کمکهای تسلیحاتی غرب از یک طرف و همچنین فشار رسانهای پرشدت متحدان کیف، آستانه تحمل مسکو را کاهش داده است. از این جهت تا حدی، میتوان چنین استنباط نمود که اقداماتی نظیر الحاق یا افزایش حملات موشکی به ایستهای بازرسی و خروجی مناطق مورد مناقشه، تحت تاثیر این اقدامات و لزوم واکنش اقناعی صورت میپذیرند.
پیشرویهای اوکراین در خرسون، خارکف و لوهانسک ادامه دارد. بدون شک کمکهای تسلیحاتی غرب مهمترین عامل پیروزیهای اخیر اوکراین است. اگر هدف و تقلای غرب افزایش هزینههای روسیه به سبب حمله این کشور به اوکراین باشد، حداقل در ماههای گذشته تا حدودی موثر واقع شده است. فارغ از امر پشتیبانی تسلیحاتی، رسانههای غربی نیز هر روز پر شدتتر از دیروز روسیه را در تنگنا قرار میدهند. باید اعتراف کرد که افکار عمومی داخلی و بینالمللی از تلاش رسانهای جهانی تاثیر زیادی پذیرفته و روسیه را تحت فشار قرار داده است. رسانهها روزانه از فرار سربازان روسی، موفقیتهای اوکراین و همچنین ناکامی طرحهای کرملین میگویند و تمامی این موارد چه در عرصه عمل و چه در رسانه سبب تغییر چهره جنگ شدهاند؛ چیزی که روسیه را به سمت رفتار خشنتر و قابل تأمل لازم نظیر معاهده الحاق اخیر سوق داده است.
تضعیف دیپلماسی و تشدید درگیری ها
هرچه سطح تنشها و درگیریها بیشتر میشود، طرفین درگیر از دیپلماسی فاصله بیشتری میگیرند. در کنار این معادله، باید موضوع افزایش اعتماد به نفس طرفین پس از هر پیروزی را در نظر گرفت. زلینسکی پس از فتوحات اخیر، از آزادسازی کریمه سخن گفت و این به معنی عزم و تصمیم وی بر ادامه درگیریهاست. در حال حاضر اقدام روسیه در موضوع الحاق نیز اوضاع را پیچیده تر کرده است. رئیس جمهور اوکراین پس از امضای الحاق اعلام نمود که تا زمانی که پوتین کرسی ریاست جمهوری روسیه را در اختیار داشته باشد مذاکرات صلحی در کار نخواهد بود. از طرفی روسیه نیز اقدام به اعزام نیروهای رزرو خود به میدان نبرد کرده که اگر ضدحملههای سریع اوکراین اثرپذیری آن را کاهش ندهد، میتواند سبب تغییر در موازنه میادین نبرد در اوکراین شود. بدین ترتیب مواردی نظیر ادامه جنگ چه در جهت اشغال چه آزادسازی، اعزام نیروها و تسلیحات بیشتر به کارزار و هر نوع اقدامات تنش زای بیشتر، علاوه بر تضعیف شانس دیپلماسی، رویاروییها را نیز تشدید خواهد کرد.
اوضاع داخلی روسیه
از زمان ناکامی روسیه در پیش روی به سمت کییف، تمرکز درگیریها به سمت منطقه دونباس تغییر یافت. حالا روسیه معاهده الحاقی را به امضا میرساند که نمایشی از موفقیت نسبی این کشور است. اگر افکار عمومی روسیه، ناکامل بودن تسخیر این مناطق، ضدحمله ها، بازپسگیری و پیشروی ارتش اوکراین در برخی از مناطق را نادیده بگیرند، به احتمال زیاد با پوتین همراهی خواهند کرد. هر چند میتوان اقدام روسیه را بخشی از تلاش کرملین در جهت تسکین شرایط بد روسیه در داخل کشور حول موضوع جنگ اوکراین دانست. علاوه بر ناسیونالیستهای مخالف جنگ، حالا رئیس جمهور پوتین در حال هماهنگ سازی حامیان داخلی خود نظیر کهنه سربازان و همچنین سیلوویکیها نظیر چچنها و رهبرشان قدیروف و گروه واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین و در نهایت مطبوعات و بلاگرهای جنگ (Millblogger) هاست. دسته اول به دلیل انتقاد از شیوه بسیج عمومی و عدم اعلان جنگ رسمی با اوکراین، دسته دوم با مخالفتشان با وزیر دفاع شویکو و ژنرال لاپین، فرمانده جبهه اوکراین و همچنین سایر نظامیان و دسته سوم با نقش آفرینی و جهت دهی نامتقارن در مسائل جنگ و افزودن بر آتش چند دستگی ها، ولادیمیر پوتین را تحت فشار قرار دادهاند.
در نهایت میتوان چنین استنباط کرد که جنگ اوکراین صحنه نمایش یک تئاتر پیچیده است. هر بازیگر به هر شکلی که در آن نقش آفرینی میکند هرلحظه بیشتر این حس را به مخاطب القا میکند که گویا این نمایش خشن فعلا تمام شدنی نیست.
0 Comments