أحدث المقالات
اهداف و پیامدهای احیای روابط حماس و سوریه
اقدام حماس در برقراری روابط مجدد با سوریه از سوی گروههای مقاومت فلسطینی و حزبالله لبنان با واکنش مثبت مواجه شده است.
پیشینه موضوع
حماس در سال 2012 و مدتی پس از آغاز بحران سوریه، روابط خود را با دمشق قطع کرد. اما اینکه چه عواملی باعث قطع روابط حماس با سوریه شد، به خاستگاه نظری و اندیشهای حماس مربوط میشود که متأثر از دیدگاههای اخوانی است. علاوهبراین، تحلیل نادرست و برآورد غیرواقعبینانه حماس از تحولات و چشمانداز پیشروی بحرانی که در سال 2011 در سوریه آغاز شد، دو «متغیر مؤثر» در قطع رابطه حماس با دمشق و حمایت این جنبش از گروههای معارض علیه دولت سوریه بود.
حماس از سال 2017 و بعد از برگزاری انتخابات و بازگشت مجدد «اسماعیل هنیه» به دفتر سیاسی، در پی تعامل با سوریه و آشتی با دمشق برآمد.
در خرداد 1401، دفتر سیاسی حماس به اتفاق آرا تصویب کرد که روابط این جنبش با سوریه از سر گرفته شود. البته در این خصوص تلاشهای میانجیگرانه تهران و حزبالله لبنان هم بیتأثیر نبوده است.
«سید حسن نصرالله» جزو نخستین افرادی بود که در هفتههای گذشته به صورت جدی و رسمی، آشتی حماس با دولت سوریه را مطرح کرد. وی در 3 مرداد 1401 در گفتگو با شبکه المیادین تأکید نمود «برادران ما در حماس اذعان میکنند هیچ کشور عربی مانند سوریه به این جنبش و بهطورکلی مقاومت فلسطین کمک نکرده است».
علل و عوامل مؤثر
در ازسرگیری روابط جنبش حماس با دولت سوریه، برخی علل و عوامل مطرح است که به سه مورد از مهمترین آنها اشاره میشود:
یک؛ نابودی داعش و «عبور سوریه از شرایط بحران» که در سالهای گذشته با آن مواجه بوده و همچنین بازیابی جایگاه این کشور در میان امت عربی و اسلامی، در رأس عوامل اصلی سیاست آشتی حماس با سوریه است. سوریه امروز در یک وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارد که حتی کشورهایی که پیش از این از مخالفان و معارضان و تروریستها در سوریه حمایت میکردند از جمله امارات، درحال از سرگیری روابط با دمشق و بازگشایی مراکز دیپلماتیکشان در این کشور هستند. حتی دولت ترکیه نیز که بهنوعی در حال جنگ با سوریه است، اخیراً گفتگوهای امنیتی با دمشق را شروع کرده است.
وقتی مقاومت و ایستادگی دولت سوریه، قدرتهای بزرگ نظامی و سیاسی در منطقه و جهان از جمله عربستان و آمریکا را وادار به بازنگری در مواضع ضدسوریشان میکند، ادامه قطع رابطه حماس با سوریه، دیگر توجیهی ندارد.
دو؛ از سال 2012، حماس برای دریافت کمکهای سیاسی و اقتصادی، اتکاء بیشتری به ترکیه و قطر داشت، اما این دو کشور در سالهای اخیر دچار تحولاتی شدهاند که حماس را به این جمعبندی رسانده که بیش از این نباید و نمیتوان به این دو کشور تکیه کرد.
تشدید مشکلات اقتصادی ترکیه، سیاستهای سازشکارانه آنکارا با تلآویو، طرح برخی پیششرطها از سوی تلآویو درباره تعطیلی دفاتر و اخراج رهبران حماس در ترکیه، عدم اطمینان نسبت به تداوم حمایتهای سیاسی و مالی قطر که ممکن است با روی کار آمدن مجدد جمهوریخواهان در آمریکا و تشدید فشارها علیه دوحه در این زمینه پایان یابد، از جمله این تحولات هستند.
سه؛ «ضرورت اتحاد راهبردی» گروههای مقاومت برای تشدید و تداوم مبارزه با رژیمصهیونیستی که امروز در شرایط ملتهبی قرار دارد، متغیر بعدی در این زمینه است. مطرح شدن چنین عواملی باعث شد که در سالهای گذشته علاوه بر اراده رهبران حماس، حزبالله و جمهوری اسلامی ایران نیز در خصوص بهبود روابط دو طرف گامهای مهمی بردارند.
پیامدهای راهبردی
قطع مناسبات حماس با سوریه در 10 سال گذشته به نفع حماس، سوریه و فلسطین نبود. بنابراین، ازسرگیری مجدد روابط دو طرف را باید یک اقدام مهم و دارای «پیامدهای راهبردی» ارزیابی کرد که خبر خوبی برای رژیمصهیونیستی و دولتهای سازشکار عربی نیست؛ بهخصوص در شرایطی که این رژیم در داخل با بنبستهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی مهمی روبروست. در این خصوص، توجه به پیامدهای زیر حائز اهمیت است:
یک؛ حماس بر نوار غزه و قویترین سازمان فلسطینی تسلط دارد. از این جهت، ازسرگیری روابط با دولت سوریه، باعث کمک به «تقویت انسجام و اتحاد مقاومت اسلامی» از ناحیه سوریه و حماس علیه رژیمصهیونیستی خواهد شد.
دو؛ در شرایطی که رژیمصهیونیستی در پی شکستهای دنبالهدار از گروههای فلسطینی، به اتخاذ راهبرد فشار حداکثری در ابعاد امنیتی، سیاسی، نظامی و حتی عملیات روانی در سطح بینالملل، منطقه و داخل سرزمینهای اشغالی علیه گروههای مقاومت فلسطینی و مقاومت اسلامی روی آورده است، احیای روابط حماس با سوریه و حل اختلافات آنها، موجب «اتخاذ مواضع سیاسی و میدانی همسو» در حوزه تحولات فلسطین اشغالی خواهد شد که آثار و نتایج آن را به زودی میتوان در عمق سرزمینهای اشغالی مشاهده کرد.
سه؛ پایان اختلافات سوریه و حماس و متعاقب آن، «تسهیل و تسریع در روند انتقال کمکهای نظامی و تجهیزاتی» جبهه مقاومت از طریق سوریه به نوار غزه با توجه به حضور حماس در این منطقه که یک امر پنهان و پوشیده ای نیست، پیامد بعدی در این زمینه است که حائز اهمیت می باشد.
نکته پایانی
اختلاف حماس با سوریه و قطع روابط دو طرف در تمام این سالها نتوانسته است خللی در دیدگاههای این جنبش نسبت به رژیمصهیونیستی و آرمان ملت فلسطین ایجاد کند. در قبال مسئله فلسطین، حماس همچنان با جبهه مقاومت اسلامی و ایران همسو است و نمیتوان در آن تردید کرد. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی ایران با وجود ناخرسندی از قطع روابط حماس با سوریه، در یک دهه گذشته حمایتش از این جنبش را کاهش نداد و در راستای «سیاستهای کلان» خود در خصوص حفظ و تقویت جبهه مقاومت اسلامی، با وجود برخی اختلافنظرها همچنان به پشتیبانی از آن ادامه داد.
0 Comments