جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
پیامدهای بینالمللی ریاست آتی چین بر بریکس
رقابت ادامهدار بین ایالاتمتحده و چین اخیراً شامل تمام بحثهای استراتژیک، شامل، سیاسی، نظامی و اقتصادی شده است. از منظر چین، ایالاتمتحده هرگز بهطور داوطلبانه نفوذ بینالمللی قابلتوجهی را به چین واگذار نخواهد کرد. یکی از موضوعاتی که به نظر میرسد در داخل چین همگرایی دیدگاهها درباره آن وجود دارد، این انتظار است که از ترامپ تا بایدن، جهتگیری استراتژیک آمریکا نسبت به چین بدون هیچگونه تغییر خاصی، تداوم داشته باشد. حتی باوجوداینکه کارشناسان چینی اذعان دارند که دولت بایدن لحن ظریفتر و رویکرد نرمتری برای برخورد با مشکلات اتخاذ میکند، اما آنها انتظار دارند که ایالاتمتحده و غرب با روشهای مختلف، مثلاً استفاده از اهرم حقوق بشر برای مداخله در امور داخلی چین، تشدید تحریم و زیر سؤال بردن حق حاکمیت این کشور در هنگکنگ و تایوان، به دنبال ضربه به چین باشند و علل ریشهای خصومت آمریکا با چین بدون تغییر باقی بماند. لذا، به نظر میرسد پکن در حال آماده شدن برای یک مبارزه طولانیمدت با ایالاتمتحده در حال افول اما همچنان قدرتمند و خطرناک است که باهدف ایستادگی در برابر راهبرد غرب و ایالاتمتحده شکل میگیرد. آمریکا نیز چین را یک کنشگر تجدیدنظرطلب (revisionist actor) میداند که هدف بلندمدت آن برتری جهانی است. این موضوع در ایالاتمتحده، در میان هر دو حزب اصلی بهعنوان یک اصل، مورد اجماع است.
رقابت اقتصادی و تنشها بر سر سیاستهای تجاری، اقتصادی و مالی با در نظر گرفتن ریاست آتی چین بر بریکس و نقش راهبردی آن در اقتصاد جهانی، ابعاد واقعی رقابت را تشکیل خواهند داد. همچنین، بعد فنّاورانه رقابت عمیقتر خواهد شد که با پرسشهای ژئوپلیتیکی به معنای سنتی آن نیز مرتبط است، درواقع همان حوزههای نفوذ سیاسی این بار تبدیل به حوزههای نفوذ فنی بر روی محصولات و خدمات دیجیتال نیز خواهند شد. در این رابطه، مسائل مربوط به توسعه و استفاده از فناوریها بهطور فزایندهای با جنبههای سیاسی و ایدئولوژیک مرتبط میشوند و آنها بخشی از یک مخالفت یا رقابت سیستمی میشوند: مثلاً نوع رابطه بین دولت و جامعه و یا رقابت جهانی بین پارادایمهای لیبرال و دموکراتیک از یکسو و اقتدارگرا از سوی دیگر.
ریاست آتی چین بر بریکس در ایجاد یک جبهه قوی بینالمللی جهت ارتقاء سطح و گستره همکاریهای راهبردی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی در راستای اهداف چین و برای گسترش نفوذ خود از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود که در نهایت میتواند منجر به تضعیف جهان تکقطبی تحت سلطه ایالاتمتحده در غرب و اساس یکجانبهگرایی شود که نقش مؤثری نیز در متوازنسازی تعاملات چندجانبه و اراده جهانی برای حاکم شدن روابط برابر مبتنی بر صلح و توسعه میان کشورها خواهد داشت. همکاریهای امنیتی، فرهنگی، فنّاورانه و ضد تروریسم در بریکس تحت ریاست چین، مکمل تعاملات اقتصادی خواهند بود.
تشخیص و تفکیک اهداف استراتژیک میانمدت و بلندمدت پکن که به یکی از داغترین بحثها در گفتمان غربی درباره چین و تحلیلهای فراوان در سطح آکادمیک تبدیلشده است، چندان نیز آسان نیست. بااینحال، بدیهی است که پکن خود را در حال پیشرفت در مسیری میبیند که منجر به شکوفایی همکاریهای راهبردی در شرق، بازسازی چین بهعنوان یک بازیگر مرکزی در آسیا و یک قدرت پیشرو درصحنه جهانی میشود، کشوری با توانایی بیشتر در شکل دادن به قوانین، هنجارها و نهادهای بینالملل در راستای ترجیحات خود. رهبران چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، آنهم در شرایطی که آمریکا همچنان با یکجانبهگرایی فعالیت میکند، معتقد هستند که سیاست خارجی و روابط خارجی این کشور باید از اهداف ملی بهویژه توسعه پایدار آن حمایت کند. لذا پکن با اشراف به معضلات جهان، تلاش میکند تا برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود ابتدا بر موانع کوتاهمدت غلبه کند.
همکاری گسترده در بریکس تحت ریاست چین تنها محدود به امور اقتصادی نمیشود، چراکه از یکسو راه را برای افزایش نفوذ چین هموار میسازد و از سوی دیگر، در بستر تحولات منطقهای و بینالمللی، موازنه راهبردی را به نفع کشورهای مستقل که داری دغدغهها، فرصتها و تهدیدات مشترک هستند، تغییر خواهند داد تا محوری اثرگذار برای همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورهای منطقه نیز باشد.
درمجموع، الگوی همکاریهای در بریکس تحت ریاست چین، میتواند نمادی از همکاری بینالمللی مبتنی بر احترام و اراده سیاسی مستقل باشد که میتواند همافزایی مؤثری را در ایجاد ظرفیتهای همکاری دوجانبه و چندجانبه بین کشورهای درحالتوسعه و قدرتهای منطقهای را فراهم نماید. درعینحال، رهبری چین بر تعدادی از اقتصادهای نوظهور عضو بریکس میتواند به تقویت ابعاد مختلف اقتصاد چین منجر شده و درنتیجه توان این کشور برای رقابت اقتصادی با آمریکا را تقویت نماید.
0 Comments