أحدث المقالات
آینده روابط ترامپ – اروپا
دکتر بهزاد احمدی -کارشناس مسائل اروپا
درواقع دونالد ترامپ زمانی که برای ریاست جمهوری آمریکا اعلام نامزدی کرد از سوی جریان اصلی سیاست در اروپا مورد استقبال قرار نگرفت. منظور از جریان اصلی همان احزاب حاکم است و نه احزاب افراطی راست یا چپ. حتی زمانی که ترامپ در انتخابات به پیروزی رسید، رهبران اروپایی به دلیل موضعگیریهای وی خیلی دیر به او تبریک گفتند.
رئیسجمهوری آمریکا نیز چه قبل از به قدرت رسیدن و چه بعدازآن، مجموعهای از اظهارات علیه اتحادیه اروپا داشت؛ ازجمله میتوان به حمایتهای وی از برگزیت اشاره کرد. صحبتهای ترامپ در این زمینه عملاً از سوی جریان راست در بریتانیا خیلی مورد استقبال قرار گرفت، این در حالی است که اروپاییها موضعگیری ترامپ را نوعی مداخله در امور داخلی خود قلمداد کردند.
همچنین ترامپ بعد از ورود به کاخ سفید اغلب با رهبران و احزاب راست اروپایی چون حزب ملیگرای «فیدز» به رهبری ویکتور اوربان، رهبر لهستان و نخستوزیر فعلی ایتالیا روابط خوبی برقرار کرد. لذا یکی از تأثیرات عمده روی کار آمدن ترامپ بر بدنه سیاست در اروپا است و وی کمک کرده تا جریانهای اروپا ستیز بیشتر موردتوجه قرار بگیرند.
شاهد این ادعا نیز تورهای اروپایی مشاور ترامپ، استیو بنن است؛ او در سفرهایش سخنرانیهای بسیاری علیه همگرایی اروپایی بیان کرده است.
نکته دیگر به بحث امنیت در اروپا مربوط میشود؛ در این خصوص رئیسجمهور آمریکا دست به چند اقدام زده که به ضرر اتحادیه اروپا بوده است؛ نخست آنکه وی از زمانی که به قدرت رسید ازجمله مخالفان سازمان ناتو بوده است و ادعا میکند که ناتو برای آمریکا جز هزینه چیزی ندارد. لذا ترامپ قول تجدیدنظر توافقات درباره ناتو را داده و حتی تهدید به خروج کرده است.
در این زمینه دغدغههای بسیاری وجود داشت و جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا خیلی تلاش کرد که این دغدغهها را رفع کند؛ اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که اروپاییها دو درصد تولید ناخالص داخلیشان را صرف هزینههای ناتو کنند و بخش عمده این هزینه نیز صرف خرید و بهروزرسانی تسلیحات از آمریکا شود؛ اما در این رابطه نیز اختلافات عمیقی میان برخی بازیگران اروپایی بهویژه آلمان و آمریکا بروز کرده است.
اقدام اخیر آمریکا در خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میان برد یا INF و متوقف کردن مذاکرات درباره استارت جدید نیز مسئلهای است که بهشدت امنیت اروپا را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اروپاییها در این حوزه نیز احساس ضعف میکنند.
نوع تعاملات شخص ترامپ با پوتین هم برای کشورهای اروپایی تبدیل به یک مسئله شده است و آنها دقیقاً نمیدانند که سمتوسو و کیفیت این رابطه به چه صورت است.
اما یکی از بحثهای مهم و اختلافنظرهای اساسی میان آمریکا و اروپا به مسائل اقتصادی مربوط میشود. ترامپ مدعی است که آمریکا برای دنیا بهخصوص اروپاییها و اعراب خیلی هزینه کرده و ماحصلی برایشان نداشته است. در این خصوص میان برلین و واشنگتن اختلافات بسیار گسترده است؛ طرفین یازده مورد اختلاف تجاری دارند و آمریکا فشارهای سنگینی بر آلمان وارد آورده است. آلمان چون نمیخواهد وارد جنگ تجاری با آمریکا شود برخی از خواستههای آمریکا را پذیرفته است.
شکاف بر سر حکمرانی بینالمللی نیز جای بحث و بررسی دارد؛ اصولاً ترامپ نقطه قوت اتحادیه اروپا که همان «حکمرانی جهانی مبتنی بر قانون» است را هدف قرار داده است. این نوع حکمرانی مبتنی بر رژیمهای حقوقی و تعهدات و معاهدات است اما ترامپ از زمانی که به قدرت رسیده به بخش اعظمی از این تعهدات بیتوجه بوده یا از آنها خارج شده است. ازجمله میتوان به پیمان اقلیمی پاریس و یا موافقتنامه برجام اشاره کرد.
درعینحال در بحث حقوق بشر نیز رئیسجمهور آمریکا بهشدت سیاستهای اروپاییها را تحت تأثیر قرار داده و از هنجارهای حقوق بشری که اروپا بهعنوان یک قدرت نرم مدافع آنها بوده تا حدی عدول کرده است.
اکنون با توجه به این اختلافنظرها و تلاشهای ترامپ برای ایجاد شکاف در اتحادیه اروپایی این پرسش مطرح میشود که آیا با روی کار آمدن دونالد ترامپ، روابط اروپا و آمریکا دچار چالش اساسی شده است که پاسخ به این سؤال مثبت است اما مسئله اینجا است که این چالش به شکاف در روابط فرا آتلانتیک نینجامیده است.
لذا باوجودی که اروپاییها چالشهای متعددی در روابطشان با آمریکا پیدا کردهاند اما نمیتوان گفت که این چالشها باعث ایجاد شکاف میان طرفین شده است. یکی از تحلیلها در خصوص آینده روابط اروپا و آمریکا این است که کشورهای اروپایی منتظر هستند دوره ریاستجمهوری ترامپ پایان یابد و جریان دیگری روی کار بیاید. تحلیل دیگر نیز این است که تمام اختلافات بروکسل-واشنگتن به شخص ترامپ مربوط نمیشود بلکه در بافت نظام بینالملل تحولاتی در حال رخ دادن است که به نظر میرسد در پی آن دولت در سایه در آمریکا تصمیم خود را گرفته که با هدف حفظ هژمونی آمریکا از عناصر لازم مانند اتحادیه اروپا بیش از گذشته بهره ببرد.
0 Comments