جدیدترین مطالب

نگرانی رژیم صهیونیستی از حکم بازداشت نتانیاهو

کابینه رژیم صهیونیستی نشستی اضطراری را برای بررسی احتمال اقدام دیوان بین المللی دادگستری به صدور حکم بازداشت برای نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیل به علت نسل کشی در غزه برگزار کرد.

تاکید ایران و امارات بر توسعه روابط دو جانبه

امیرعبداللهیان و شیخ عبدالله بن زاید درباره آخرین تحولات غزه و تداوم جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و ضرورت توقف این جنایات و نیز دیگر تحولات منطقه‌ای رایزنی و تبادل نظر کردند.

Loading

أحدث المقالات

نماینده روسیه در شورای امنیت : آمریکا با هر قطعنامه آتش بس در غزه مخالفت کرده است  

«واسیلی نبنزیا» نماینده روسیه در سازمان ملل در نشست امروز سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین در شورا تصریح کرد: «اسرائیل کاروان های بشردوستانه در غزه را هدف قرار می دهد و مانع کار آنها می شود.»
 

Loading

چرایی افزایش بودجه نظامی آلمان

۱۴۰۱/۰۱/۱۳ | خبر تاپ, سیاسی, یادداشت

شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: در پی حوادث اوکراین، آلمان بودجه دفاعی خود را افزایش داد. دولت ائتلافی جدید آلمان بودجه نظامی این کشور را که در حدود یک‌و‌نیم درصد از تولید ناخالص داخلی بود، به نرخی نزدیک به دو درصد از تولید ناخالص داخلی و حتی بیش از آن خواهد رساند. عابد اکبری-کارشناس مسائل بین‌الملل

پس از جنگ جهانی دوم، همسایگان آلمان هزینه‌های نظامی این کشور را با احتیاط و بدبینی می‌نگریستند، اما در چند سال اخیر، آنان خواهان تغییر رویکرد برلین در حوزه دفاعی و نظامی بوده‌اند. این رویکرد آلمان از دید شرکای اروپایی‌اش «نوعی بی‌تفاوتی‌ و بی‌مسئولیتی» تعبیر می‌شد که «راه را برای افزایش تهدیدات علیه اروپا هموار می‌ساخت». طبق این دیدگاهِ شرق اروپایی که مدت‌ها است تلاش دارد بر سیاست‌های بروکسل نیز اثرگذار باشد، تهدید روسیه هرگز برای اروپا تمام نخواهد شد و براین‌اساس، ناتو باید حتی با وجود فروپاشی شوروی در زیستی ابدی به حیاتش ادامه دهد. به‌راستی اما، چرا آلمان درصدد ایجاد موازنه تهدید با روسیه برآمده است؟ نخستین پاسخ درک آلمان از تغییر نظام بین‌الملل است، سپس هویت‌یابی آلمان پسامرکل و در درجات بعدی برآورده کردن مطالبه اروپای شرقی.

با خروج آمریکا از افغانستان که مبدأ تاریخی مهمی را برای نظام بین‌الملل تعریف کرد، شاهد اقداماتی هستیم که بازیگران برای ارزیابی جایگاه خود در نظام بین‌الملل و شناسایی تهدیدات پیش روی خود آغاز کرده‌اند. به‌این‌ترتیب، روسیه، ناتو را محک می‌زند؛ آلمان جغرافیای خود را، آمریکا چین را، رژیم صهیونیستی ایران را و …. .

براین‌اساس، افزایش بودجه نظامی آلمان، نه یک واکنش به روسیه که کنش حساب‌شده و مبتنی‌بر شناخت روندهای بین‌المللی است. در این چشم‌انداز، بازیگران به‌جای اهمیت دادن به‌ موازنه قدرت، به موازنه تهدید توجه دارند؛ تهدیدی که ترکیبی از قدرت تهاجمی دولت، توانمندی‌های نظامی، مجاورت جغرافیایی و نیات تجاوزکارانه خصمانه از سوی رقبا است. این تهدید برای آلمان، صرفا روسیه نیست، بلکه جغرافیایی است که هم از او متوقع است و هم او را محدود می‌کند.

برای مواجهه با این جغرافیا، آلمان مدعی همگرایی با همسایگانش می‌شود و می‌تواند روسیه را تهدیدی فوری برای موجودیت اروپا و منافع ملی آلمان بداند. منطق تقویت کننده این دیدگاه، این واقعیت است که اکنون، یارگیری آلمان در اتحادیه اروپا آسان و رهبری بلامنازعی به آن تفویض شده است که پیش‌ازاین، چنین نبود. شاید به‌نظر برسد در دوران مرکل، آلمان فرصت‌های بیشتری برای رهبری اروپایی داشت، اما آن‌زمان، هم فرانسه و بریتانیا مدعی بودند و هم آلمان به این «سرزنش‌ها» برای اجرای سیاست «خودتان خواستید» نیازمند بود.

دومین و مهم‌ترین علت تصمیم آلمان، هویت‌یابی در جهان بدون مرکل است. جهانی که نه‌فقط آلمان، بلکه اروپا در آن، خود را محروم از مادر حمایتگر، زن خردمند، لنگر کشتی، ساحل نجات و دیگر استعاره‌های منتسب به مرکل می‌بیند و به‌دنبال دستاویزی برای تعریف عصر جدیدی بدون حضور اوست.

بنابراین، با اروپایی نوجوان مواجه هستیم که هراس از استقلال و تهدیدات همراه با آن در رویارویی با جهان بیرونی، در اولویت افکارش جای می‌گیرد. صف‌آرایی علیه روسیه، مبدأ عصر پسامرکل است. این تصمیم ممکن است به‌اشتباه تغییری بنیادین به‌لحاظ سیاسی در داخل آلمان تلقی شود و این‌که ائتلاف جدید آلمان راه نوینی برخلاف سبک‌وسیاق گذشته مرکل درپیش گرفته است؛ درحالی‌که هیچ راه دیگری برای برخورد با واقعیت‌های موجود نیست.

سیاست آلمان پیوستگی و استمرار سیاست مرکل است و اگر به‌اشتباه افزایش بودجه نظامی را تغییری بنیادین در سیاست آلمان تلقی کنیم، در مرحله‌ای حساس از گذار نظم بین‌المللی دچار خطایی فاحش خواهیم شد. ترکیب «افزایش بودجه نظامی» و «تغییر بنیادین در سیاست آلمان»، یعنی ظهور هیتلری جدید که این با واقعیت کنونی انگیزه رهبران آلمان و اروپا بسیار متفاوت است. لذا انگیزه اروپا خروج از بن‌بست وضعیت گذار نظم بین‌الملل است که به‌زعم آن‌ها با استقلال اروپایی و تشکیل ارتش مستقل اروپایی حاصل می‌شود.

برای ایجاد انسجام، آلمان همیشه توان جذب دنباله‌روی‌های اروپایی و تعیین مسیر برای اروپا و شناخت مجراهای خروج از بحران را داشته است. درعین‌حال، اروپای شرقی برای تبعیت از آلمان، مابه‌ازایی امنیتی-دفاعی می‌طلبد.

گزینه‌های اروپا برای آلمان در یک دست، نورداستریم‌2 و روابط مطلوب با روسیه و در دست دیگر رهبری اروپا است؛ آن‌هم در شرایطی که بریتانیا دیگر در اتحادیه نیست و فرانسه به‌لحاظ سخت‌افزاری و مالی باید همراهی آلمان را داشته باشد. آلمان درصورت انتخاب روسیه برنده بود، بدون افتخار؛ درصورت انتخاب رهبری اروپا بازهم برنده است، ولی با افتخار.

این زیرکی آلمانی است که پس از جنگ جهانی دوم تا این تاریخ برای به‌دست آوردن یک «رهبری اروپاییِ» منسجم و مورد توافق جمعی صبور بوده است. اولاف شولتس دقیقا آن چهره‌ای است که هیچ اروپایی‌ای او را تهدید و فرصت‌طلب و … نمی‌بیند. امروز رسانه‌های اروپایی می‌نویسند آلمان مسئولیت‌پذیر شده و از منافع ملی خود و طرح‌های اقتصادی با روسیه گذشته است. پس درحالی‌که جبهه غرب به آلمان فشار می‌آورد، واقعیت این است که آلمان در گذار نظم بین‌المللی اندیشه مهم‌تری از اوکراین دارد.

پس از گذار از این مرحله و در ماه‌های آتی، آلمان سوار بر مرکب اندیشه‌های لیبرالیستی، یعنی حفاظت از آزادی و دموکراسی، همچنین برداشت محاسباتی واقع‌گرایانه، یعنی امنیت کشورش و اروپا، در اولین قدم تجهیزات دفاعی خود را مدرن‌سازی و جایگزین خواهد کرد و به‌ویژه بر پرنده‌های هوایی تمرکز خواهد داشت. در صنایع دفاعی اروپایی وارد خواهد شد و در شرکت‌های تسلیحاتی سراسر اروپا، «دانش روش ساخت» را جستجو خواهد کرد.

هم‌اکنون اروپا از این آلمان استقبال کرده است. خط لوله گازی نورداستریم2 فقط متوقف، نه ملغی می‌شود. شاهد قوانین جدیدی در اروپا در حوزه انرژی‌های نو و انرژی هسته‌ای خواهیم بود. برلین، پاریس را ناگزیر می‌کند از وتوی شورای امنیت عبور کند، تسلیحات هسته‌ای را پاس دهد یا رأی خاصی در شورای امنیت برای اتحادیه اروپا لحاظ کند. فشارها بر فرانسه افزایش خواهد یافت و این مهم، به‌شکل نارضایتی مردمی فرانسه علیه دولت ظاهر خواهد شد. وزارت دفاع آلمان، گزارش‌هایی از وضعیت صنایع دفاعی، تدارکات دفاعی و آمادگی و توانمندی‌ نیروهای مسلح آلمان و اروپا آماده خواهد کرد. برخی پروژه‌های دفاعی لغو، برخی سرمایه‌گذاری‌ها لحاظ و جستجویی بی‌وقفه برای «کارایی» دفاعی آلمان آغاز خواهد شد. آلمان از اعضای ناتو، به‌ویژه آمریکا متوقع خواهد بود؛ کارخانه‌هایی را با همکاری فرانسه تأسیس خواهد کرد؛ و دیگر اعضای اتحادیه اروپا هم «باید» از آلمان حمایت کنند. این رویکرد دفاعی یا امنیت ملی، بال پرنده‌ای است که بال دیگرش، ثبات اقتصادی و اجتماعی است. رأی‌دهندگان آلمانی، مواجه با موج‌های پناهجویی، مالیات و هزینه‌های دفاعی بالاتر، با تصمیم دولت موافق هستند. درعین‌حال، تصمیم آلمان حرکت به‌سوی اقتصاد تسلیحاتی است. باید گفت با خروج آمریکا از افغانستان، در این مرحله از گذار نظم بین‌المللی، تحلیلگران باید در واکاوی سیاست خارجی کشورها، بیشتر به نیات درونی درمقایسه ‌با واقعیت و فشار بیرونی توجه کنند. ما امروز با بیداری ققنوس آلمانی مواجهیم.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *