شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: یکی از سوالات اساسی متاثر از تجربه جنگ سرد این است که آیا رقابت آمریکا و چین به عنوان دو قدرت بزرگ جهانی، همه مناطق جهان و از جمله خاورمیانه را در بر میگیرد؟
طهمورث غلامی - کارشناس مسائل آمریکا
روشن است که تفاوتهای مهمی بین رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد با رقابت چین و آمریکا در دوران فعلی وجود دارد و لذا نباید انتظار تکرار تجربه جنگ سرد در دوران جدید را داشت. برای مثال، در دوران جنگ سرد، اروپا عرصه اصلی رقابت شوروی و آمریکا بود، اما به نظر نمیرسد در دوران فعلی اروپا به محلی برای رقابت چین و آمریکا تبدیل شود، زیرا کشورهای اروپایی به دلیل برخورداری از نظامهای سیاسی دموکراتیک، اقتصاد آزاد و عضویت در ناتو، متحد آمریکا به شمار میروند؛ لذا چین هیچ زمینهای برای نفوذ در این منطقه و رقابت با آمریکا ندارد.
از طرفی با توجه به تمایل سیاست خارجی چین برای گسترش نفوذ این کشور در مناطق مختلف دنیا، نمیتوان احتمال رقابتهای آمریکا و چین در برخی مناطق دنیا مانند خاورمیانه را نادیده گرفت. البته باید به این نکته توجه کرد که رقابت احتمالی چین – آمریکا در منطقه خاورمیانه، از شدت و عمق کمتری نسبت به رقابت آمریکا و شوروی در خاورمیانه برخوردار خواهد بود. چین تلاش کرده است که با کشورهای واقع در منطقه خاورمیانه مانند ایران و دنیای عرب تعاملات اقتصادی گسترده برقرار کند.
در واقع، یکی از جلوههای ظهور چین در مقام یک قدرت بزرگ، سیاست خارجی این کشور است که تلاش میکند روابط دو جانبه چین با کشورها در مناطق مختلف را بهویژه در زمینه اقتصادی و تجاری توسعه دهد. چین با بیش از 200 میلیارد دلار، بزرگترین شریک تجاری اتحادیه عرب محسوب میگردد. این کشور سند مشارکت استراتژیک را با اعضاء شورای همکاری خلیجفارس (بهغیراز بحرین) به تصویب رسانده است. در چارچوب طرح راه ابریشم دیجیتال، چین نقشی محوری در اجرای مهمترین پروژههای دیجیتال منطقه همچون «اسمارت دوبی 2012» و «برنامه انتقال ملی عربستان سعودی 2030» داشته است.
از آنجایی که ارتقای جایگاه چین و گسترش تعاملات سیاست خارجی آن در رقابت با جایگاه ایالات متحده است، طبیعی است که مورد حساسیت ایالات متحده باشد. حساسیت ایالات متحده زمانی افزایش پیدا میکند که چین قصد داشته باشد روابط خود را با کشورهایی توسعه دهد که به شکل سنتی متحد آمریکا بودهاند و در مناطقی از دنیا ورود کند که تا پیش از آن، حوزه نفوذ آمریکا به شمار میرفتند. نمونه این موضوع را میتوان در تلاش چین برای گسترش روابط با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس دید.
البته، مقابله با نفوذ چین در سطح جهانی سیاستی مورد حمایت کنگره و کاخ سفید است.
بر مبنای آنچه که گفته شد باید به این نکته توجه کرد وقتی که چین به روابط با کشورهای واقع در غرب آسیا میپردازد، آمریکا بر مبنای ماهیت آن روابط واکنش نشان خواهد داد. اگر روابط متحدان آمریکا با چین حول موضوعات اقتصادی و انرژی باشد آمریکا با آن مخالفتی ندارد، زیرا خود آمریکا یکی از کشورهایی است که بیشترین حجم مبادلات اقتصادی را با چین دارد. مسئله زمانی اهمیت پیدا میکند که روابط متحدان آمریکا با چین وارد عرصههای نظامی – امنیتی شود.
برای مثال به دلیل همکاریهای امارات و چین، کنگره با حمایت دو حزبی مخالف فروش هواپیمای اف 35 شدند. هرچند پس از توافق امارات متحده عربی برای برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل، ترامپ فروش اف 35 به اسرائیل را تایید کرد. همچنین نگرانی از به سرقت رفتن اطلاعات دفاعی آمریکا سبب شده این کشور در فروش پهپاد به امارات تعلل کند به گونهای که امارات تهدید به لغو توافق خرید پهپاد کرده است.
در واقع، ایالات متحده نشان داده است که با متحدان سنتی که به سمت همکاریهای نظامی- امنیتی با رقبای آمریکا حرکت کنند، همکاری نظامی – دفاعی محتاطانهای انجام خواهد داد. برای مثال، تجربه ترکیه در خرید اس-400 روسی سبب شد که آمریکا مشارکت ترکیه در پروژه جنگنده اف-35 را لغو کند.
در واقع، روند سیاست گذاریها، اقدامات قانونی و سیاسی واشنگتن این چشمانداز را در مقابل ناظران قرار میدهد که تقابل آمریکا و چین در سالهای پیش رو افزایش خواهد یافت و لذا کشورها به ناچار یا باید با سیاستهای واشنگتن همراه شوند و یا هزینههای مرتبط با آن را بپذیرند. برای مثال، اگرچه کمپین ضد هواوی واشنگتن از سال 2018 عمدتاً متمرکز بر متحدان اروپایی بود، اما اکنون کاخ سفید پیامهای تهدیدآمیزی به دیگر نقاط جهان نیز ارسال میکند. با توجه به کنار گذاشته شدن هواوی توسط رژیم صهیونیستی، باید منتظر اعمال فشار بر کشورهایی مانند امارات و عربستان برای انجام اقدام مشابه بود.
در جمعبندی میتوان برای جایگاه کشورهای منطقه خاورمیانه در رقابت چین و آمریکا سه سناریو متصور بود: سناریوی نخست متعلق به کشورهایی است که به حمایتهای سیاسی – نظامی آمریکا کاملا وابسته هستند و لذا از آزادی عمل کافی برای توسعه روابط با چین برخوردار نیستند. از جمله این کشورها میتوان به عراق، بحرین، کویت، اردن اشاره کرد. سناریوی دوم شامل آن دسته از کشورها است که تلاش میکنند از رقابت آمریکا و چین به سود خود بهرهبرداری حداکثری کنند و لذا با نزدیکی به سمت یکی از دو قدرت، به دنبال کسب امتیازاتی از قدرت دیگر هستند. البته این شکل از بازی به ظرافت بسیار بالایی نیاز دارد. امارات و عربستان تلاش میکنند چنین نقشی ایفا کنند هرچند تمایل اصلی آنها ماندن زیر چتر حمایتی آمریکا است اما با چرخشهای تاکتیکی به سمت چین سعی دارند که آمریکا را برای اخذ امتیازات بیشتر تحت فشار قرار دهند. سناریوی سوم شامل آن دسته از کشورها است که تمایل اصلی آنها چین است و میتوان به جمهوری اسلامی ایران، سوریه و افغانستان اشاره کرد. البته در مجموع، به نظر میرسد تمایل به داشتن روابط استراتژیک با آمریکا در بین کشورهای منطقه نسبت به داشتن روابط با چین وزن بیشتری داشته باشد.
0 Comments