شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: تنش بین اوکراین و روسیه را میتوان در راستای تحلیلهای کلان دوران گذار بینالمللی تفسیر و ارزیابی کرد. روسیه در دوران پوتین، در راستای راهبرد نواوراسیاگرایی که از سوی دوگین برای این کشور تئوریزه شده، تلاش کرده کشورهای استقلالیافته از اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان «خارج نزدیک» در نظر بگیرد و با نگاه تردیدآمیز نسبت به غرب و تلاش جهت مقابله و کاهش نفوذ غرب در ساختارهای امنیتی این منطقه، اقدام و عمل کند.
مهدی خورسند- کارشناس مسائل چین و اوراسیا
با وقوع انقلابهای رنگی در گرجستان (2003) و اوکراین (2004-2005) که با شبکهسازی غربیها در این دو کشور صورت گرفت، رهبران روسگرای این دو کشور، حاکمیت را به رهبران غربگرا تحویل دادند و این موضوع برای مسکو بسیار گران تمام شد. در همین راستا بود که روسیه با وام گرفتن از «مناقشه فریز شده(FROZEN CONFLICT)» با گرجستان بر سر اوستیا و آبخازیا در سال 2008 و با اوکراین در منطقه کریمه و لوگانسک در سال 2014، تنشهای مرزی ایجاد کرد. مسکو که مترصد فرصتی برای دستیابی و تسلط بر مناطق راهبردی پیرامونی خود بود، به بهانه حفظ حقوق شهروندان روستبار و روسزبان شرق اوکراین توانست شبهجزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کند. از سوی دیگر، پس از الحاق کریمه به روسیه، روستباران منطقه لوگانسک اوکراین هم با ایجاد یک خودمختاری، خواهان پیوستن به روسیه شدند. حمایت جدی روسیه از جداییطلبان این منطقه، با اعتراض و هشدار اوکراین روبرو بوده و زمینه تنشها تا سرحد جنگ بین دو کشور را فراهم کرده است.
از سوی دیگر، تنشهای بین اوکراین و روسیه در سالهای 2014 و 2015 در موضوع کریمه و لوگانسک که میرفت زمینه یک جنگ تمامعیار را آغاز کند، با میانجیگری فرانسه و آلمان، به توافق مینسک 2 منجر شد. براساس توافق صلح مینسک 2، جداییطلبان مورد حمایت کرملین با کییف و مسکو بر سر متوقف کردن جنگ توافق کرده و یک نقشه راه پیچیده برای دستیابی به صلح، مورد توافق قرار گرفت. این توافق به کییف، قدرت کنترل همه مرزهایش با روسیه را میداد به این شرط که اوکراین قانون اساسیاش را تغییر داده و به مناطق جداییطلب نزدیک مرز روسیه تا پایان سال2015 “وضعیت ویژه” و “خودمختاری داخلی موقت” بدهد. با این حال هیچ یک از این شرط ها عملی نشدند و حاکمیت کریمه و جداییطلبی لوگانسک همچنان به محل مناقشه اوکراین و روسیه باقی ماند.
غربیها و بهخصوص آمریکا نیز از حفظ مناقشه اوکراین با روسیه، امتیازات بسیاری مدنظر دارند. در راستای تلاشهای روسیه به همراه چین برای افول هژمونی آمریکا در دنیا، موضوع اوکراین میتواند به عنوان «شمشیر داموکلس» بر سر مسکو حفظ شود. با اوجگیری بحرانهای آمریکا و تسریع روند افول اقتصادی و نظامی این کشور در مقابل نظم شرقی در حال خیزش، موضوع تنشها در دریای چینجنوبی و اوکراین در برابر چین و روسیه همواره زنده خواهد ماند تا آمریکا از این طریق بتواند تمرکز دو کشور را در محیط پیرامونی آنها حفظ کرده و از زمینههای اقدام ضدهژمونیکشان در برابر واشنگتن بکاهد. در همین راستا، آمریکاییها در روزهای گذشته مطرح کردند که قصد دارند قطر را مجاب کنند تا گاز مورد نیاز اتحادیه اروپا را تامین کند. از سوی دیگر واشنگتن با بهانه قرار دادن استقرار 127هزار سرباز روسیه در مرز با اوکراین، از آمادهباش 8500 نیروی آمریکایی جهت اعزام به شرق اروپا خبر داده است.
اما سیاست «چماق و هویج» آمریکا در قائله اوکراین علیه روسیه هم به کار گرفته شده است. پس از لشکرکشی و تحرکات در بالاترین سطح نظامی در میدان، واشنگتن لزوم مذاکره برای حل این بحران را مطرح کرده و ذیل این پیشنهاد بود که نشست نرماندی با حضور مقامات روسیه، اوکراین، فرانسه و آلمان که اعضای نشست مینسک هم بودهاند، برگزار شد. علیرغم برگزاری چنین نشستهای دیپلماتیکی که به زعم حاضرین چنان نتیجهمند هم نبوده، نیت دیگری نهفته است. آمریکا با بالا نگه داشتن سطح تنش در مرز روسیه و اوکراین، تمرکز مسکو را از تحرکات دیگر مناطق بهخصوص اتفاقات احتمالی در دریای چینجنوبی بین چین و اعضای پیمان آکوس (آمریکا، انگلیس و استرالیا) برداشته و به پیرامون خود منعطف بدارد.
بالا نگه داشتن سطح تنش در مرز اوکراین و روسیه منافع راهبردی کوتاهمدت برای آمریکا دارد. آمریکا که جایگاه ابرقدرتی اقتصادی خود را در سال 2024 به چین واگذار خواهد کرد، برنامه فوری جهت جلوگیری از قدرتگیری بیشتر پکن را در دستور کار دارد؛ بنابراین باید بازوان احتمالی حامی چین را قطع و یا ناتوان کند. در آغاز دوباره تنش بین روسیه و اوکراین که در اواسط سال2021 رخ داده بود، پوتین و شیجینپینگ در یک دیدار ویدئوکنفرانسی پیمان همسایگی و حمایتی از یکدیگر را به مدت 5 سال و به صورت مجازی تمدید کردند. این تمدید پیمان، پیام آشکاری برای واشنگتن بود که پکن و مسکو علیرغم وجود اختلافات، در برابر آمریکا، ید واحده خواهند بود.
ضمنا، روسیه هم میداند که اگر معطل و مشغول قائله اوکراین شود و آمریکا در این فضا بتواند به کمک همپیمانانش موفق به مهار چین شود، هدف بعدی واشنگتن قطعا روسیه خواهد بود؛ بنابراین در این شرایط است که بهنظر میرسد روسیه در فضای تنش فرسایشی با اوکراین باقی نخواهد ماند و اگر سطح تنشها اندکی افزایش یابد، مسکو ناچار به ورود نظامی به قائله اوکراین شده و از سوی دیگر بدلیل همان دلایل که غرب تماشاچی اتفاقات الحاق کریمه به روسیه بود، اینبار نیز نظارهگر الحاق لوگانسک به روسیه خواهد بود و اسیر دامی خواهد شد که برای روسیه پهن کرده است.
0 Comments