شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: با گذشت هفت سال از اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین در سال 2014 و الحاق شبه جزیره کریمه به سرزمین اصلی روسیه، تجمع نظامی اخیر این کشور در امتداد مرز با اوکراین و برگزاری رزمایشهای متعدد از سوی دو کشور، بار دیگر احتمال اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین را افزایش داده است.
حسین سیاحی-پژوهشگر مسائل بینالملل
با گزارش نهادهای اطلاعاتی غربی از قصد احتمالی روسیه برای حمله نظامی مجدد به همسایه غربی خود، اعضای ناتو نیز در نوامبر گذشته در استونی گرد هم آمده و این موضوع را به بحث و بررسی گذاشتند. علاوه بر وزاری خارجه عضو ناتو، ینس استولتنبرگ، دبیر کل این سازمان نیز ضمن حمایت از اوکراین، تهدید کرد که تهاجم نظامی احتمالی روسیه به اوکراین با واکنش شدید اعضای ناتو روبرو خواهد شد. در مقابل مسکو نیز معتقد است که اوکراین و ناتو با اقدام به انجام رزمایش مشترک در دریای سیاه، حملات پهپادی به مناطق جداییطلب و همچنین ایجاد سامانه موشکی در نزدیکی مرزهای روسیه، امنیت این کشور را به مخاطره انداخته و معاهده مینسک را نیز نقض کردهاند.
روسیه پیگیر بازگشت شکوه گذشته
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام بینالملل شاهد خروج نسبی روسیه از دایره قدرتهای بزرگ و تاثیرگذار بود. اما با آغاز قرن بیست و یکم و همزمان با افول تدریجی نظام بینالملل تک قطبی، ولادیمیر پوتین، هدف بلند مدت احیای نقش و تاثیرگذاری منطقهای و بینالمللی روسیه را در دستور کار خویش قرار داد. دو تجربه تاثیرگذار اقدام نظامی در گرجستان و اوکراین در سالهای 2008 و 2014 میلادی برای کشوری که استفاده از قدرت نظامی را به عنوان ابزاری تعیین کننده در محیط بینالملل تلقی میکند، به عنوان بخشی از این اهداف در نظر گرفته میشوند. اما در مقابل، غرب پیشرفت چندانی در احیای تمامیت ارضی اوکراین نداشته و روسیه توانسته است مواضع خود را در منطقه دریای سیاه تقویت نموده و وجهه و پرستیژ بینالمللی خود را نیز ترمیم کند. از این جهت، روسیه همواره به دنبال بازگشت شکوه و عظمت از دست رفته خود پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است؛ اتفاقی که پوتین از آن به عنوان بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک نام میبرد. حالا روسیه با استفاده از اهرم فشار نظامی، علاوه بر امتیازگیری از غرب، توانسته است بایدن را مجاب نماید که بهصورت مجازی بر سر حل بحران اوکراین با پوتین دیدار کرده و بخشی از هدف خود، یعنی تبدیل شدن به یک رقیب قابل احترام را محقق نماید.
محاسبه هزینه و فایده
بحران روسیه و اوکراین، علاوه بر تحقق اهداف بلندپروازانه روسیه در نظام بینالملل، امکان بالقوه تبدیل شدن به یک جنگ گسترده را داراست. به طور یقین، رئیس جمهور روسیه برای تصمیمگیری جهت آغاز چنین جنگی، دست به محاسبه هزینه و فایده خواهد زد. در این میان، انشقاق در جبهه غرب نظیر مناقشه ایجاد شده میان فرانسه از یکسو و ایالات متحده و بریتانیا از سوی دیگر بر سر فروش زیردریاییهای هستهای به استرالیا، خروج تدریجی ایالات متحده آامریکا از افغانستان و رقابت استراتژیک و نفسگیر این کشور با چین و همچنین ورود جسورانه و کم دردسر روسیه در سوریه علیرغم حضور غرب، عواملی هستند که میتوانند پوتین را برای آغاز یک ماجراجویی پرامتیاز دیگر وسوسه کنند. در صورت عدم واکنش مناسب از سوی غرب به مانند آنچه در مورد گرجستان در سال 2008 و اوکراین و شبه جزیره کریمه در سال 2014 میلادی اتفاق افتاد، روسیه میتواند تسلط و نفوذ خود را بر اوکراین تثبیت نماید. نفوذی که مسکو از ابتدای قرن بیستم به دنبال آن بوده است. در برابر این فواید، هزینههای احتمالی سنگین و جبران ناپذیری برای روسیه وجود خواهد داشت. اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین میتواند سبب مقاومت فزایندهای در این کشور علیه نیروهای مهاجم شود. به دلیل عدم توازن نظامی میان دو کشور با آغاز جنگ، راهبرد اوکراین به احتمال زیاد «مقاومت و فرسایشی کردن» جنگ خواهد بود. علاوه بر این، چنین اقدامی میتواند سبب نزدیک شدن بیش از پیش اوکراین و افکار عمومی این کشور به غرب باشد. همچنین این اقدام نظامی میتواند به یکباره سبب بسیج ناتو علیه یک دشمن مشترک برای تمامی کشورهای عضو آن گردد؛ سازمانی که مدتهاست از بحران هویت رنج میبرد. بهعلاوه فرمانده ارتش انگلستان، نیک کارتر اعلام کرده که روسیه اصلیترین تهدید علیه امنیت این کشور است.
گزینههای ناتو و جبهه غریی
در سوی دیگر باید توجه داشت که ناتو در مواجهه با این بحران اقدام به تهدید بازدارنده روسیه کرده است. اگرچه به نظر نمیرسد در مواجهه با اقدام نظامی احتمالی این کشور علیه اوکراین، اقدام نظامی متقابل را در دستور کار قرار بدهد اما چندین گزینه را پیش روی خود خواهد داشت. از طرفی بایدن ممکن است ضمن مماشات با روسیه، کیف را برای دادن امتیاز به کرملین تحت فشار قرار دهد. چنین اقدامی اگر چه میتواند سبب کاهش تنشها و پایان بحران کنونی گردد اما احتمال دارد که سبب افزایش بلندپروازیهای آتی روسیه، فروپاشی دولت شکننده دموکرات اوکراین به ریاست زلینسکی و اغوای چین برای ارتکاب عمل مشابه در رابطه با تایوان گردد. گزینه دیگر نیز ارائه یک بسته بازدارنده در مواجهه با روسیه است؛ اقداماتی نظیر تهدید به تحریمهای مالی، محدود کردن دسترسی روسیه به سیستم مبادلات بینالمللی و سوئیفت، تحریم افراد و همچنین مسدود کردن داراییهای این کشور در غرب، موضوعی است که رئیس جمهور اوکراین نیز بدان اشاره کرده است. در نهایت این گزینه هم مطرح است که صلح و ثبات حداقلی میان دو کشور به شکل رئالیستی و از طریق موازنه قوا و تقویت گسترده توانایی نظامی اوکراین بوجود آید که با توجه به عدم توازن در قدرت دو کشور، چنین موازنهای به احتمال زیاد شکننده خواهد بود.
انتخابهای روسیه و ناتو در بحران اوکراین
روسیه در مواجهه با اوکراین، برای تکرار دو تجربه گذشته قبلی خویش در سالهای 2008 و 2014، راه مبهمی را در پیش خواهد داشت. روسیه که روزگاری در کنار اوکراین و گرجستان، کشورهای منطقه بالتیک نظیر لتونی، استونی، لیتوانی و لهستان را تهدیدی علیه خود تلقی نمیکرد، در دو دهه گذشته و با رفتار تهاجمی خویش، سبب استقرار نیروهای عضو ناتو تحت عنوان عملیات EFP (Entranced Forward Presence) در این چهار کشور گردیده است؛ مسئلهای که میتواند عاملی امنیتزدا برای مسکو تلقی گردد. علاوه بر این، قدرت نظامی اوکراین به واسطه کمکهای غرب نسبت به سال 2014 بیشتر شده و کمکهای مالی و نظامی ایالات متحده به این کشور نیز نزدیک به چهار برابر افزایش داشته است. بدین ترتیب، روسیه و رئیس جمهور آن ولادیمیر پوتین، ناتو و در راس آن ایالات متحده آمریکا، ضمن بررسی هزینهها و فواید اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین و همچنین گزینههای پیش رو، باید با تصمیمات خود مشخص سازند که اوکراین در نهایت «بخشی از جهان غرب»، «کشوری تحت سلطه روسیه» یا «منطقهای خاکستری به مانند» فنلاند در قرن گذشته باشد؛ کشوری که برژینسکی مشاور امنیت ملی اسبق ایالات متحده معتقد است، روسیه بدون آن هیچگاه امپراطوری نخواهد شد.
0 Comments