شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل در گفتگویی با نشریه تایمز مدعی شده است که مدل مواجهه او با ایران، طرح جنگ ستارگان در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در دهه 1980 است، البته اينكه امكان تحقق ادعاي تقليد اين مدل چقدر است بحث ديگريست.
دکتر طهمورث غلامی-کارشناس مسائل بینالملل
به باور بسیاری از مورخان و تحلیلگران سیاسی، طرح یاد شده در تسریع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نقش بسیار مهمی داشت. با توجه به اظهارات و خود بزرگ بینی بنت، بازخوانی طرح جنگ ستارگان و مقایسه ایران با شوروی و رژیم صهیونیستی با آمریکا با در نظر گرفتن ملاحظات زمانی و مکانی و اینکه اساسا رژیم صهیونیستی با بهرهگیری از چه روشهایی مدعی اجرایی کردن جنگ ستارگان علیه ایران است، میتواند مهم باشد.
واقعیت این است که مقدمه جنگ ستارگان آمریکا علیه شوروی یک برنامه سیاسی بود. طبق سند امنیت ملی آمریکا در اوایل دولت ریگان، بر این نکته تاکید شده است که میبایست در حوزههای مهم با شوروی گفتگو کرد و به توافق رسید اما اجازه نداد دشمن ایدئولوژیک آمریکا به صورت کامل از منافع اقتصادی آن بهره گیرد. این سند همچنین باتوجه به نارضایتی جوامع اروپای شرقی از حاکمیت کمونیسم بر خود، خواهان تقویت پویاییهای درونی جوامع اروپای شرقی میشود. در واقع، مواجهه سخت شوروی با حرکتهای اعتراضی در اروپای شرقی سبب کاهش نفوذ شوروی در این بخش از اروپا شده بود. از طرفی، ترس از اعتراضات داخلی در جوامع اروپای شرقی، دولتها و احزاب کمونیستی حاکم در اروپای شرقی را بیش از پیش مجبور میکرد که به سمت امنیتی کردن فضای داخلی حرکت کنند و امنیتی کردن فضای داخلی به صورت مداوم سبب کاهش نفوذ شوروی شد. بدین ترتیب یک دور باطل شکل گرفته بود که امکان بهرهبرداری آمریکا را فراهم میکرد.
رهبران شوروی و شخص گورباچف به ناکارآمدیهای سیاسی و اقتصادی خود آگاهی پیدا کرده بودند و به این خاطر جهت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی طرح گلاسنوست و پروستریکا را در دستور کار قرار داده بودند تا بدین طریق هم اقتصاد شوروی بهبود پیدا کند و هم با باز شدن فضای سیاسی، از امنیتی شدن فضای جوامع به ویژه در اروپای شرقی جلوگیری شود. اصلاحات شوروی که با تاخیر آغاز شده بود، با موانع داخلی و فشارهای بیرونی مواجه بود. در این بین فشار بیرونی که از طرف آمریکا بود کار را برای شوروی سختتر کرد.
اولا اینکه آمریکا مانع از بهرهبرداری شوروی از منافع اقتصادی توافق با غرب میشد خود سبب تشدید شرایط بد اقتصادی در شوروی شد. ثانیا ریگان در کنار طرح سیاسی یاد شده، طرح جدیدی علیه شوروی آغاز کرد که به جنگ ستارگان معروف است. رونالد ریگان با تعبیری مذهبی، شوروی را شر و شیطان نامید که ایالات متحده آمریکا نباید به دنبال توافق و جلب رضایت آن باشد. تا پیش از ریگان، تمام روئسای جمهور آمریکا بر این باور بودند که باید در مقابل شوروی توازن قدرت حفظ شود تا جنگ هستهای رخ ندهد. توازن قوا بدین معنی بود که آمریکا از یک سو نباید ضعیفتر از شوروی باشد که سبب تحریک مسکو برای حمله به آمریکا شود و از سوی دیگر آمریکا در عرصه نظامی نباید چنان قدرتمندتر از شوروی باشد که سبب حس ناامنی در رهبران شوروی شود و آنها را به جنگ پیشدستانه علیه آمریکا تشویق کند.
رونالد ریگان این باور را قبول نداشت و گفت نباید امنیت شهروندان آمریکایی در اختیار تصمیمگیران در مسکو باشد. در واقع امنیت مطلق آمریکا باید صرفا تابعی از تصمیمات مقامات این کشور باشد. از این رو مدعی شد باید به سمتی رفت که آمریکا دارای چنان سلاحهای باشد که از یک سو بتواند در صورت نیاز شوروی را مورد حمله قرار دهد و از سوی دیگر با تقویت سامانههای دفاعی خود اجازه توان حمله را به شوروی ندهد.
ثالثا آمریکا با بالا بردن هزینههای شوروی در بحرانهایی مانند جنگ افغانستان از یک سو و حمایت از جوامع کشورهای تحت کنترل شوروی به ویژه در اروپای شرقی، بیش از پیش اتحاد جماهیر شوروی را در تنگنا قرار دهد. آنچه که سبب جسارت ریگان در پیگیری طرحهای یاد شده به ویژه طرح پر هزینه جنگ ستارگان شد، شکوفای اقتصادی این کشور در دهه 1980 بود که میتوانست تمام هزینههای تشدید رقابت با شوروی را پرداخت کند. این در حالی است که اقتصاد بیمار شوروی در اثر ناکارآمدی درونی و فشارهای بیرونی فاقد چنین توانی بود. لذا دهه 1980 برای شوروی دههای بود که اقتصاد ضعیف آن با هزینههای بسیاری در عرصه نظامی و سیاسی مواجه بود که اقتصاد شوروی قادر به تامین آن نبود.
بر مبنای آنچه که آمد از حیث مولفههای زمانی و مکانی، دشمنی ایران و رژیم صهیونیستی با یکدیگر با دشمنی شوروی و آمریکا در دهه 1980 تفاوتها و اشتراکات مهمی دارد. طبیعی است آنچه که سبب شده است نفتالی بنت تصور کند میتواند به اصطلاح مدل جنگ ستارگان ریگان را در رابطه با ایران تقلید نماید، اشتراکات و نه تفاوتهای بین ایران و شوروی سابق است. مهمترین وجه اشتراک ایران با شوروی که هدف جنگ ستارگان بود، مواجهه با بحرانهای مختلف در شرایط بد اقتصادی به خاطر تحریمهای آمریکا و غرب است. اما سوال اساسی این است که اسرائیل برای پیگیری و اجرایی کردن طرح به اصطلاح جنگ ستارگان علیه ایران به چه اقداماتی متوسل میشود؟ پیش از پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه داشت که اساسا اسرائیل به تنهایی و بدون حمایت و همراهی آمریکا فاقد این ظرفیت و توان است که ایران را در وضعیتی مشابه شوروی در دهه 1980 قرار دهد. اما احتمال دارد رژیم صهیونیستی و آمریکا بخواهند با یکدیگر سیاست ریگان در دهه 1980 در مقابل شوروی را علیه ایران پیاده کنند. روشهای آنها برای اجرای پروژه خود شامل موارد زیر است:
ناکارآمد نشان دادن ایده جمهوری اسلامی: در دهه 1980 یکی از اهداف اساسی آمریکا این بود که نشان دهند ایده کمونیسم کارآمد نیست و ناتوان از تامین نیازهای جوامع خود است. اینکه نفتالی بنت نیز مدعی است که حکومت ایران ناتوان از تامین آب و برق مردم خود است و به شاخصههای اقتصادی ایران ارجاع میدهد، ناشی از چنین ذهنیتی است.
اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی ایران: اسرائیل و آمریکا تلاش دارند این تصور که جمهوری اسلامی ایران یک قدرت بزرگ است که بر امور مرتبط با خود تسلط دارد، زیر سوال ببرند. در دهه 1980 نیز آمریکا سعی داشت شوروی را یک ابرقدرت کاغذی نشان دهد. انجام اقدامات تروریستی در داخل ایران، خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران و حمله به منافع ایران در سوریه از جمله اقداماتی است که اسرائیل برای اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی به مثابه یک قدرت منطقهای به کار میگیرد.
تقویت مخالفتهای مردم منطقه با جمهوری اسلامی ایران: اشاره شده که در دهه 1980 مردم بسیاری از جوامع اروپای شرقی مخالف نفوذ شوروی بودند. اسرائیل امیدوار است که مخالفتی مشابه علیه ایران در کشورهای لبنان، سوریه و عراق شکل بگیرد.
درگیر شدن جمهوری اسلامی ایران در بحرانهای منطقهای: مناطق پیرامونی ایران درگیر بحرانهای مختلفی است که اسرائیل تلاش میکند ایران در شرایط بد اقتصادی درگیر بحرانهای بیشتر بشود. برای مثال موضوع اخیر در ارتباط با آذربایجان میتواند یکی از این تلاشها باشد.
حملات سایبری: اسرائیل به دنبال درگیر کردن ایران در جنگ سایبری است. حملات سایبری اسرائیل علیه ایران در صورت موفقیت نه تنها میتواند سبب کاهش اعتبار نهادهای نظامی – امنیتی ایران شود بلکه میتواند سبب تحریک و تشویق نارضایتیهای داخلی بشود. مورد اخیر در ارتباط با جایگاههای سوخت از جمله این اقدامات است. اسرائیل ممکن است در زمستان تاسیسات برق و گاز ایران را نیز هدف قرار دهد. شرط موفقیت در عملیات سایبری اختصاص هزینههای زیاد است که اسرائیل تصور میکند جمهوری اسلامی ایران توان پرداخت آن را ندارد.
با توجه به مراتب فوق و برای جلوگیری از اجرایی شدن نقشه دشمنان لازم است جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری بیشتری برخورد کند. در این زمینه عدم ورود به تحولات اجتنابناپذیر افغانستان و نیز عدم ورود به جنگ آذربایجان و ارمنستان، کاملا هوشمندانه بود.
برای مثال اقدام کشورهای شورای همکاری خلیجفارس علیه لبنان که همسو با اقدامات غرب است، اقدامی در جهت تشدید بحران داخلی در لبنان است. کشورهای عرب و اسرائیل امیدوارند این موضوع سبب درگیری بیشتر ایران در بحران لبنان شود. به طور خلاصه ایران به منظور تضمین تامین امنیت خود باید تعداد جبهههای منطقهای که در آن درگیر است را کاهش دهد و مراقبت کند درگیر بحرانهای ساختگی هزینهبر نشود.
0 Comments