شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: به رسمیت شناختن انصارالله از جانب دولت آمریکا، یکی از تحولات مهم پرونده یمن است. اخیرا تیم لندرکینگ، نماینده ویژه آمریکا در امور یمن طی سخنرانی در نشست شورای ملی روابط آمریکا و کشورهای عربی (NCUSAR) در اظهارنظری اعلام کرد کشورش «حوثیها را بهعنوان یک طرف قانونی، گروهی که دستاوردهای بسیار داشته، در یمن به رسمیت میشناسد. این گروه به تنهایی مسئول خشونت نیست و بخشی از یک ائتلاف عربی است». در کنار آمریکا، دولت انگلیس نیز انصارالله را به رسمیت شناخته است.
برسام محمدی – تحلیلگر مسائل بینالملل
در خصوص موضع جدید دولت آمریکا در قبال پرونده یمن توجه به نکات زیر حائز اهمیت است.
نکته اول؛ شناسایی انصارالله توسط آمریکا دقیقاً یک ماه پس از عملیات گسترده ارتش و کمیتههای مردمی یمن در «جیزان» واقع در جنوب عربستان صورت میگیرد. از این منظر شناسایی رسمی انصارالله را باید یکی از پیامدهای عملیات تهاجمی یمنیها در عمق خاک عربستان ارزیابی کرد. در جریان عملیات جیزان نیروهای یمنی ضمن وارد ساختن خسارات سنگین به متجاوزان سعودی (بیش از 200 کشته و صدها زخمی و اسیر)، به پیشرویهای بزرگی دست یافته و بخشهای مهمی از این منطقه (150 کیلومتر و 40 نقطه) را تحت کنترل خود در آوردند. عملیات جیزان دو پیام اصلی داشت: پیام اول برای دربار سعودی که نشان دهند، جنگ نه تنها به فرسایش انصارالله منجر نشده، بلکه قدرت بازدارندگی، توان رزمی، موشکی و پهپادیاش را ارتقاء داده، به طوری که اگر اراده کند در هر مکان و زمانی میتواند امنیت، منافع و قدرت ملی عربستان را به چالش بکشد. پیام دوم برای آمریکا بود که انصارالله در شرایطی نیست که تحت تأثیر سناریوپردازیها، نمایشها و تناقضات اعلامی و اعمالی آمریکا قرار گیرد. انصارالله اهداف مشروع و واضحی را در این جنگ نابرابر دنبال میکند. برای نیل به این اهداف نیز راهبردهای مشخصی را تعریف کرده است. این اهداف و راهبردها هرگز نمیتواند تحتالشعاع عملیات فریب سیاسی، امنیتی و حقوق بشری آمریکا قرار گیرد. اینکه واشنگتن بلافاصله پس از عملیات راهبردی جیزان، انصارالله را به رسمیت شناخت، به معنی دریافت پیام این عملیات بود. این همان موضوعی است که عضو دفتر سیاسی جنبش انصار الله یمن نیز در واکنش به موضع گیری نماینده ویژه آمریکا در امور یمن در به رسمیت شناخته شدن این گروه توسط واشنگتن بر آن تأکید داشت و گفت: «دستاوردها و پیروزیهای میدان نبرد ایالات متحده را مجبور کرد که انصارالله را به عنوان یک طرف قانونی در یمن به رسمیت بشناسد».
نکته دوم؛ در راستای نکته اول، این فرضیه که به رسمیت شناختن انصارالله در چهارچوب سیاست آمریکا مبنی بر «مهار در چهارچوب تعامل» تفسیر شود، کاملاً منتفی است. به این معنا که آمریکاییها از طریق به رسمیت شناختن انصارالله و کشاندن آن به میز مذاکره بخواهند معادلات سیاسی و میدانی در یمن را به نفع خود تغییر دهند و محاسبات انصارالله در خصوص منطقه راهبردی مأرب را تحت تاثیر قرار دهند. انصارالله امروز در دروازههای مأرب که به «قلب یمن» معروف است، حضور دارد. در اهمیت عملیات آزادسازی مأرب همین بس که با کنترل کامل آن توسط انصارالله در توازن قوای موجود در یمن تغییرات قابل ملاحظه ایجاد خواهد شد؛ استراتژیستهای نظامی جبهه مقاومت اهمیت آزادسازی مأرب در یمن را در تراز اهمیت آزادی حلب در سوریه و خرمشهر در جنگ تحمیلی میدانند. انصارالله که بیش از دو سوم مناطق قابل سکونت یمن را در اختیار دارد، تنها یک جنبش و نیروی نظامی نیست، بلکه یک پدیده مهم سیاسی است که وارد روند دولت – ملتسازی شده است و مطمئناً نقش مهمی در آینده سیاسی یمن عهدهدار خواهد شد. انصارالله با توجه به تعاملاتی که با بازیگران مختلف دولتی و غیردولتی در سطح منطقه و بینالملل دارد و معادلات درون منطقهای و برونمنطقهای را به طور کامل میشناسد و نسبت به زمین بازی مسلط است، از عقلانیت سیاسی منحصربفردی برخوردار است که هرگز فریب طرحهای آمریکایی را نمیخورند.
نکته سوم؛ توقف حمایت و فروش تسلیحات نظامی به عربستان و پایان بخشیدن به جنگ یمن باید یکی از اولویتهای مهم سیاست خارجی دولت بایدن در غرب آسیا باشد. کاخ سفید برای پیشبرد و تحقق این اولویت چارهای جز این ندارد که در گام اول انصارالله را که یکی از طرفهای اصلی تحولات میدانی و سیاسی یمن است به رسمیت بشناسد. آمریکا هزینههای جنگ یمن را سنگینتر از فایدههای آن ارزیابی نموده و چاره را در تغییر رویکرد میبیند.
نکته چهارم؛ با توجه به اینکه آمریکا و حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی و دیپلماتیک آن یکی از عوامل مؤثر در آغاز تجاوز عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی به یمن بوده است، لذا در قبال پایان این جنگ نیز مسئولیت مهمی بر عهده دارد. این مسئولیت تنها با به رسمیت شناختن انصارالله تحقق پیدا نمیکند. دولت آمریکا باید در عمل نشان دهد که واقعاً به دنبال پایان بخشیدن به جنگ یمن است. تا زمانی که آمریکاییها و متجاوزان سعودی دست از محاصره یمن بر ندارند و تحریمهای بینالمللی علیه این کشور را رفع نکنند، مطرح کردن شناسایی و مذاکره و گفتگو و پایان جنگ راه به جایی نمیبرد. در این رابطه «محمدالبخیتی» عضو دفتر سیاسی انصارالله تصریح کرده است که «ما از آمریکا نمیخواهیم که مشروعیت ما را به رسمیت بشناسد. اعتراف این کشور برای ما چه فایدهای دارد در حالی که محاصره یمنیها و جنگ علیه آنها ادامه دارد؟»
آمریکا و برخی دولتهای اروپایی درحالی انصارالله را به عنوان یک عنصر مشروع در یمن به رسمیت شناختند که پیش از این معتقد بودند تنها دولت مستعفی یمن به ریاست «عبد ربه منصور هادی» رئیس جمهور فراری این کشور از مشروعیت بینالمللی برخوردار است و در خصوص تحولات یمن تنها با آن میتوان مذاکره کرد. با اینکه اقدام آمریکا در به رسمیت شناختن انصارالله به نوعی اعتراف و اذعان کاخ سفید به قدرت و نفوذ قابل توجه این جنبش در یمن و منطقه است، اما نمیتواند به عنوان حسن نیت واشنگتن در قبال یمن و پایان دهنده جنگ تعبیر شود. موضع انصارالله درباره جنگ یمن کاملاً روشن بوده و از زبان محمد علی الحوثی عضو شورای عالی یمن چنین بیان شده است: «ما آنچه را بایدن بیان کرده در حد حرف میدانیم. ما منتظر پایان جنگ و محاصره هستیم و براساس منافع یمن گفتگو خواهیم کرد. ما خواهان پرداخت غرامت از سوی کشورهای متجاوز همانند غرامتهایی که کویت بابت تجاوز صدام به این کشور از عراق دریافت کرد هستیم. این حق ملت یمن است که حقوق پایمال شده خود را از متجاوزان مطالبه کند».
تنها راه حل مسئله یمن برداشتن محاصره است. به رسمیت شناختن انصارالله هم دروغی بیش نیست انصارالله نباید در دام این سیاست های مشکوک آمریکا بیفتد