شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: در شرایطی که طالبان تنها به بازگشت افغانستان به دوره خودکامگی از طریق تشکیل امارت اسلامی میاندیشند و قدرت را تنها در انحصار این گروه میخواهند، به نتیجه رسیدن تلاشها در مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان بسیار بعید خواهد بود.
محمدرضا عسگری مورودی-کارشناس ارشد مسائل آسیا
شروع مذاکرات صلح دولت افغانستان و گروه طالبان در سپتامبر 2020 در دوحه را میتوان مهمترین رخداد یک سال گذشته این کشور قلمداد کرد.
باوجودآنکه انتظار میرفت روند مذاکرات بینالافغانی در قطر با توجه به شرایط دو طرف مخاصمه (دولت افغانستان و گروه طالبان)، روند روبهجلو داشته باشد اما این گفتگوها با مانعتراشی و مشروط کردن این روند توسط طالبان با اجرای تعهدات آمریکا در توافقنامه صلح با این گروه در فوریه 2020، به بنبست رسیده است.
گروه طالبان هرگونه پیشرفت در روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان برای خاتمه جنگ و برقراری آتشبس در این کشور را به اجرای تعهدات آمریکا مشروط کرده است که مهمترین آن خروج کامل نظامیان خارجی از افغانستان است.
در مقابل، دولت افغانستان ادامه خشونتهای طالبان در افغانستان و پیوند دادن موضوع اجرای تعهدات آمریکا در توافق صلح با طالبان به مذاکرات صلح بینالافغانی و پیشرفت در آن را در تضاد با اصل اراده برای پایان دادن به جنگ و خشونت در افغانستان میداند و بر این باور است که با چنین رفتاری فرصت به وجود آمده برای استقرار صلح در این کشور از دست خواهد رفت.
در مقابل طالبان که با بدعهدی آمریکا در اجرای تعهدات خود در توافقنامه دوجانبه صلح مواجه شده است، مذاکرات صلح بینالافغانی را گروگان عملی شدن این تعهدات و موضوع خروج همه نیروهای خارجی از افغانستان قرار داده است.
البته گروه طالبان مشروط کردن پیشرفت در روند مذاکرات صلح با دولت افغانستان را تنها به اجرای تعهدات آمریکا در توافقنامه صلح مرتبط نکرده است و درخواستهایی نیز برای تغییر ساختار قدرت و حکومت در افغانستان دارد.
بزرگترین خواسته داخلی طالبان در فرایند صلح در افغانستان، کنار رفتن دولت کنونی و برپایی نظام امارت اسلامی در این کشور است. رهبران طالبان بارها اعلام کردهاند که دولت افغانستان و قانون اساسی این کشور را به رسمیت نمیشناسند و توافق صلح باید به شکلگیری امارت اسلامی در افغانستان منجر شود.
اصرار طالبان بر تغییر نظام حکومتی افغانستان بهنظام امارت اسلامی در حالی است که ملت و دولت این کشور بارها اعلام کردهاند که توافق صلح نباید به بهای از دست رفتن قانون اساسی و دموکراسی و بازگشت بهنظام حکومتی این گروه انجام شود.
پافشاری طالبان بر برپایی امارت اسلامی در افغانستان در حالی است که تحقق احتمالی آن موجب نقض بندهای سرنوشتساز قانون اساسی ازجمله جمهوریت خواهد شد که زیربنای شکلگیری قدرت در این کشور را ناشی از اراده مردم و مشارکت آنان در استمرار این روند دانسته است. در مدل موردنظر طالبان برای برپایی امارت اسلامی، مردم نقشی در حکومت و اعمال حق تعیین سرنوشت ندارند. این در حالی است که نظام جمهوری که قانون اساسی افغانستان آن را جوهره نظام سیاسی این کشور تعریف کرده است، مردم محور است و انتخابات ابزاری مهم در این مدل حکومتی برای جلوگیری از سوق یافتن حکومت بهسوی استبداد است.
در شرایطی که مردم افغانستان در دورهای حکومت خودکامه طالبان و پیامدهای مخرب آن بر عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را تجربه کردهاند، قاطعانه با هرگونه طرح صلحی که به بازگشت این مدل از حکومت به کشورشان بیانجامد مخالفاند و از دولت افغانستان خواستهاند از تمام اصول قانون اساسی و بهخصوص اصل جمهوریت در روند مذاکرات با طالبان برای خاتمه چنگ و استقرار صلح دفاع کند.
به نظر میرسد تا زمانی که طالبان از مواضع ساختار شکنانه خود ازجمله تغییر قانون اساسی و استقرار نظام امارت اسلامی در افغانستان فاصله نگیرد، بنبست در روند مذاکرات صلح بین این گروه و دولت این کشور همچنان ادامه خواهد یافت و فرصت پیشآمده برای پایان دادن به سالها خشونت و درگیری در افغانستان از دست میرود.
در شرایطی که دولت و ملت افغانستان با زیادهخواهی طالبان ازجمله برپایی نظام امارت اسلامی در افغانستان و از بین رفتن دستاوردهای دموکراسی در این کشور مخالفاند، دولت آمریکا بر تشکیل دولت موقت که نتیجه آن کنار رفتن دولت محمد اشرف غنی از صحنه سیاسی افغانستان است اصرار دارد که این مسئله با مخالفتهای جدی در این کشور روبرو است.
در طرح روسیه برای میزبانی از نشست مشترک دولت افغانستان با طالبان هم تمرکز بر تشکیل دولت انتقالی است که مدلی شبیه دولت موقتی است که آمریکا آن را دنبال میکند.
دولتهای آمریکا و روسیه که از تشکیل دولت موقت در افغانستان حمایت میکنند بر این باورند که چنانچه دولت موقت زمام امور را در این کشور برای برگزاری انتخابات جدید ریاست جمهوری بر عهده گیرد چالش کنونی در فرایند مذاکرات بینالافغانی مرتفع خواهد شد.
این در حالی است که طالبان اساساً با مسئلهای به نام انتخابات و نقش مردم در شکلگیری ارکان قدرت در افغانستان مخالف است و تنها به دنبال تشکیل حکومتی است که در آن تنها یک «امیر» در همه امور، قدرت تصمیمگیری و کنترل داشته باشد.
در نظام امارت طالبان که سرشتی «امیر محور» دارد نقش مردم بهفرمان بران تقلیل مییابد که این نوع حکومت مستعد استبداد و خودکامگی است و امیر در این حکومت موقعیتی مادامالعمر دارد.
در شرایطی که طالبان تنها به بازگشت افغانستان به دوره خودکامگی از طریق تشکیل امارت اسلامی میاندیشند و قدرت را تنها در انحصار این گروه میخواهند، به نتیجه رسیدن تلاشها در مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و طالبان بسیار بعید خواهد بود.
0 Comments