جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
نیاز روسیه به ائتلافهای جدید
این روزها و به دنبال اعمال تحریمهای گوناگون اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده علیه روسیه به بهانههای مختلف، نگرانیها بیش از هر زمان دیگری بر روابط مسکو و یوروآتلانتیک سایه افکنده است. حال این پرسش وجود دارد که تشدید تنشها، چه تأثیری بر همکاریهای گذشته میان کرملین و غرب دارد و مهمتر ازآن چه چالشهایی را پیش روی روسیه از یکسو و ائتلاف غرب از سوی دیگر قرار خواهد داد؟
نظم جدید یوروآتلانتیک علیه روسیه
گزاف نیست اگر بگوییم آمدن جو بایدن آرایش و نظم جدیدی را در یوروآتلانتیک ایجاد کرده است؛ درواقع اتحادیه اروپا بازیگر مهمی در موازنه قدرت میان مسکو و واشنگتن است و رویکرد آن در همگرایی و واگرایی از هرکدام از این قدرتها، اساس نظم منطقه یوروآتلانتیک را تشکیل میدهد. بهعنوانمثال در دوران ترامپ، به دنبال اختلافات میان بروکسل و کاخ سفید، این اتحادیه به مسکو همگرایی داشت که ناگزیر منافع حداکثری را در مسیر روسیه قرار داده بود؛ اما آمدن بایدن، نقطه پایانی بر این همگرایی تاکتیکی بود و شاهد عینی آن، تحریمهای گوناگونی است که به بهانههای مختلف از سوی واشنگتن و بروکسل بر مسکو تحمیلشده است.
در نظم جدید یوروآتلانتیک، روسیه اگرچه تهدیدی همچون شوروی به شمار نمیآید، اما از سوی دیگر هیچگاه به این اندازه برای ایالاتمتحده بهعنوان یک تهدید تعریف نشده بود؛ تهدیدی که البته به نظر میرسد که سنگ بنای آن، ریشه در نگرانیهای دموکراتها در ساختار قدرت آمریکا دارد.
به هر صورت این ائتلاف تلاش دارد تا بهواسطه ابزارهای گوناگون، جلوی آنچه بلندپروازیهای مسکو میخواندش را بگیرد و برای همین منظور از ابزارهای گوناگونی بهره خواهد برد. از همین رو در سه جنبه درصدد است تا مسکو را کنترل کند:
- بعد اقتصادی: تحریم
ایالاتمتحده بهخوبی میداند که برای کشوری همچون روسیه که با سرزمینی پهناور و جمعیتی بزرگ روبرو است، به چه میزان شرایط اقتصادی میتواند بغرنج باشد. اگر فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها مهار نشود، شهروندان را دچار مشکلات معیشتی میکند؛ موضوعی که میتواند نارضایتیهای اجتماعی و به دنبال آن اعتراضات مردمی را در پیش داشته باشد. عاملی که در بلندمدت هدف آن تغییر نظام سیاسی موجود است.
- بعد سیاسی: دموکراسی
همزمانی بازگشت ناوالنی به روسیه با روی کارآمدن بایدن نشان میدهد که دموکراتها همچنان تلاش دارند تا با وام گرفتن از مفاهیم انتزاعی چون دموکراسی و حقوق شهروندی، منافع خود را در راستای فشار حداکثری به دولت فعلی روسیه وارد کنند. موضوعی که میتواند در تکمیل فشارهای اقتصادی قرار بگیرد و به جرقهای برای اعتراضات تبدیل شود.
- بعد نظامی: ناتو
اگرچه اماواگرهای بسیاری در رابطه با موجودیت ناتو در دوران ترامپ وجود داشت، بااینحال سخنرانی بایدن در اجلاس مونیخ نشان داد که این سازمان، نهتنها همچنان بازوی نظامی یوروآتلانتیک است، بلکه از جایگاهی ویژهتر نیز در موضوعات فضایی و تحقیقاتی برای واشنگتن و متحدانش برخوردار است که تلاش دارد در موضوعات گوناگون، بینظمیهای موجود در نظم جهانی مبتنی بر نگاه غرب را کنترل و مهار کند.
برآیند ابعاد بالا نشان میدهد که روسیه یا باید رویکردی متفاوت از گذشته را اتخاذ کند و با نوسازی سیاسی بر اساس الگوی غرب، تنشها را کاهش دهد که البته بهموجب آن از قدرت منطقهای و فرا منطقهای مسکو نیز کاسته میشود؛ و یا با ائتلافهای جدید به دنبال شکلدهی موازنه تهدید جدیدی برای مهار فشارهای حداکثری ایالاتمتحده باشد. در این میان البته به نظر میرسد که سیاست خارجی واقعگرایانه مسکو، باوجود تمام تنشهای میان اتحادیه اروپا و روسیه، رویکرد موازنه مثبت را در قبال بروکسل پیش بگیرد.
ائتلافهای جدید مبتنی بر ساختار نوین موازنه تهدید
چین، اصلیترین تهدید ایالاتمتحده در منطقه آسیا پاسیفیک است؛ روسیه تهدیدی بالقوه در یوروآتلانتیک به شمار میآید و ایران عاملی مهم در خاورمیانه که نقش مهمی در شکلگیری یک موازنه قدرت جدید در نظم منطقهای و فرا منطقهای خواهد داشت.
مذاکرات احتمالی تهران و واشنگتن، نگرانیهای بسیاری را برای کشورهای عربی حوزه خلیجفارس ایجاد کرده است؛ از سوی دیگر بایدن نیز در گفتگوی تلفنی با پادشاه عربستان، نشان داد که جایگاه خاصی برای بن سلمان قائل نیست؛ از همین رو نگرانی کشورهای عربی و در رأس آن عربستان، آنها را در مسیر ائتلاف با کرملین قرار داده است تا در یک بازی برد-برد میان مسکو و واشنگتن، منافع حداکثری خویش را جستجو کنند.
بااینوجود نگاهی به تاریخ سیاست خارجی روسیه نشان میدهد که این کشور هیجانی رفتار نمیکند، ازاینرو به دنبال ائتلاف با گروهی از کشورهای خاورمیانه نیست، بلکه تلاش دارد موقعیت خود را بهعنوان محوریترین قدرت فرا منطقهای در خاورمیانه حفظ کند و از همین جهت برای کرملین مطلوب است که نهتنها محور مذاکرات سوریه، یمن و افغانستان باشد؛ بلکه قطب مذاکرات خلیجفارس و در رأس آن ایران و عربستان بهواسطه سند مفهوم امنیت جمعی در خلیجفارس باشد.
در پایان باید به این موضوع توجه داشت که اگرچه نگرانیهای عربستان سعودی از کاهش تنشها میان تهران و واشنگتن، آن را در قالب همکاریهای نظامی، فضایی و حوزه انرژی به مسکو نزدیک کرده است، اما تهران با اتخاذ رویکردی واقعگرایانه، از این شانس برخوردار است تا از منافع حداکثری در تعاملات میان مسکو و واشنگتن بهرهمند شود. در این میان ایران نیز همچون روسیه دچار تحریمهای غرب است، موضوعی که اگر در مسیر واقعگرایی و مبتنی بر عملگرایی برای آن سیاستگذاری شود، فرصتها و ظرفیتهای مهمی را پیش روی دو کشور قرار خواهد داد.
0 Comments