جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
الگوی حاکم بر روابط ایران و ترکیه؛ همکاری همراه با رقابت سیاسی
با اینکه دوستی و رفاقت دو طرف آمیخته با رقابت و حتی تخاصم پنهان بوده است، اما دو کشور با درک شرایط یکدیگر، اجازه ندادهاند تزاحم منافعشان به تخاصم آشکار تبدیل شود.
مروری بر پیشینه روابط
مناسبات ایران و ترکیه از پیشینهای دیرینه برخوردار است که میتوان آن را در دورهها و مقاطع مختلف تاریخی (دوران صفویه، افشاریه، زندیه، قاجاریه، دوران پهلوی، بعد از انقلاب) مورد توجه قرار داد.
الف) از صفویه تا قاجاریه
بهطور کلی در بیش از دو قرن سلطنت صفویان بر ایران و همچنین دوران افشاریه، زندیه و قاجاریه، میان دو دولت ایران و عثمانی، روابط بسیار پرفراز و نشیبی برقرار بود. وقوع جنگهای متعدد و انعقاد معاهدههای صلح از نمودهای بارز روابط دو کشور از صفویه تا پایان قاجاریه بود. روابط فیمابین به خصوص در عصر صفوی و قاجارها ناشی از اوضاع داخلی آنها بود. به این معنا که هرکدام از دو طرف که موفق به تثبیت این اوضاع میشد، توانایی فشار به طرف دیگر را به دست میآورد، اما هیچکدام توانایی حذف دیگری را نداشت و درگیریها هم عمدتاً در مرزها بود. بنابراین الگوی حاکم بر مناسبت دو طرف در این بازه زمانی 420 ساله عمدتاً «عداوت و همکاری» بوده است.
ب) پهلوی اول
روی کار آمدن رضا پهلوی در ایران و آتاتورک در ترکیه در سال 1302، نقطه آغاز پیدایش شکل جدیدی از روابط «آهسته» اما «پیوسته» بود. نزدیکی رضا پهلوی و آتاتورک به یکدیگر که هر دو به نوعی در یک مسیر گام برمیداشتند و تمایل قدرتهای جهانی باعث شد دو کشور از مخاصمه و جنگ به «همگرایی» و دوستی تمایل پیدا کنند. برخورداری از روحیه مستبد و نظامیگری، ترس از کمونیسم، تمایل به تقویت پیوند با غرب، حرکت به سمت مدرنیزه کردن و دوری از مذهب ویژگیهای مشترک رضا پهلوی و آتاتورک بود که نقش مهمی در تعمیق مناسبات دو کشور داشت. «رفاقت و همکاری» که بیشتر از ویژگیهای مشترک حاکمان دو کشور ناشی میشد، الگوی حاکم بر روابط دو کشور در دوره رضا پهلوی و آتاتورک بود. البته همچنان برخی تنشهای مرزی در این دوره دیده میشد.
ج) پهلوی دوم
با آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی که با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفق آغاز شد، روابط دو کشور نیز تا زمانی که مصدق بر سر کار بود قطع شد؛ تا اینکه بعد از سرنگونی مصدق توسط کودتای آمریکایی – انگلیسی، روابط دوستانه حتی بیشتر و بهتر از دوره رضا پهلوی از سر گرفته شد و بسیاری از عواملی هم که بازدارنده روابط بودند تا نیمه دوم 1960 به دست فراموشی سپرده شدند. نگاه به غرب و ترس از کمونیسم، وجه مشترک دو کشور در این دوره بود که نقش مهمی در تعمیق مناسبات دو طرف داشت. ولی کماکان برخی موضوعات از جمله حساسیت محمدرضا نسبت به مسائل پانترکیستی در ترکیه که آن را خطری برای داخل میدانست و نارضایتی ناشی از عبور کامیونهای ایرانی از خاک ترکیه موجب فراز و فرودهایی در روابط میشد. از نیمه دوم دهه 1960 تا اوایل 1970 به دلایل متعدد از جمله انتقاد بروکراتهای ترکیه از دیکتاتوری شاه، نگرش منفی مطبوعات ترکیه به استبداد محمدرضا، حمایت ترکیه از دانشجویان معترض ایرانی، نگرانی ترکیه در خصوص حمایت پهلوی از اکراد عراقی، بهبود روابط ایران و عراق و غیره روابط دو طرف تنشزا بود. در دوره محمدرضا نیز «رقابت و رفاقت» الگوی حاکم بر روابط دو طرف بود.
د) بعد از انقلاب
بعد از پیروزی انقلاب نیز با اینکه تصور این بود روابط دو کشور به دلیل موقعیت قوی سکولاریسم و غربگرایی در ترکیه، رو به رکود و سردی گراید، اما برخلاف آن تصورات، ترکیه حکومت انقلابی ایران را به رسمیت شناخت و از ناسازگاری با حکومت انقلابی نوپای ایران امتناع ورزید. البته با توجه به ذهنیتی که از آتاتورک و ضدیت وی با اسلام و همپیمانی با رضا پهلوی وجود داشت، ایران نگاه خوبی در همان سالهای اولیه انقلاب نسبت به ترکیه نداشت، ولی با این وجود، روابط دو طرف خصمانه نبود و حتی برخی اختلافنظرها مانع همکاری در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و… بین طرفین نمیشد و این روند استمرار یافت. میتوان گفت الگوی حاکم بر مناسبات ترکیه و ایران در سالهای پس از انقلاب تاکنون، «رفاقت و رقابت» بوده است.
رقابت در سیاست و رفاقت در اقتصاد
مروری بر کیفیت مناسبات ایران و ترکیه در دورههای مختلف تاریخی از صفویه تا به امروز نشان میدهد که بهرغم وجود عداوت و تخاصم پنهان در برخی مقاطع و همچنین رقابت بر سر موضوعات مختلف مرزی و غیره، اما آنچه در کلیت مناسبات دو کشور حاکم بوده است، «همکاریهای اقتصادی» و «رقابتهای سیاسی» است. کمااینکه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نیز دو کشورهای همکاریهای زیادی به خصوص در سالهای بعد از انقلاب داشتهاند. به عبارتی با بررسی تاریخی روابط ایران و ترکیه، میتوان به دو روند و گرایش متفاوت برخورد. نخست، همکاریهای سیاسی، اقتصادی (و تا حدی نظامی) که پیشینه آن به پیمان سعدآباد میرسد. پیمانهای بغداد، سنتو، همکاری منطقه ای برای توسعه و اکو نیز در ادامه آن تلقی میشود. دوم، اختلاف و شکاف میان دو کشور که بهطور کلی ناشی از نگرانیهای خاص دو طرف بوده است.
رابطه برد – برد
آنچه مشخص است این است که ایران و ترکیه، در صدد اثرگذاری بر روند تحولات منطقه و تبدیل شدن به قدرت اول منطقهای هستند. در این راستا هر دو کشور برای خود نقشهایی را در منطقه تعریف کرده و قائل هستند که منجر به تعارضاتی شده است؛ تعارضاتی که «کنترلشده» هستند و تاکنون نیز حتی بهرغم شیطنت برخی بازیگران مخرب از جمله رژیم صهیونیستی، آمریکا و سعودی و تلاش آنها برای ایجاد گسست در مناسبات دو طرف، منجر به تبدیل رقابت به «عداوت» آشکار نشده است.
در همین پیوند، روابط دو کشور به دلیل اینکه ایران و ترکیه در یک حوزه مشترک تمدنی قرار دارند و دارای اشتراکات به هم فشرده دینی، فرهنگی، اجتماعی، زبانی و غیره هستند، بعید به نظر میرسد که سطوح رقابتی و تعارضی آن که صدها سال بر روابط دو کشور سایه افکنده و به بخش لاینفکی از مناسبات دو کشور مبدل شده است، به تنش و درگیری تبدیل شود. ضمناینکه این رقابت و همکاری، همواره به یک بازی برد – برد منتهی شده است.
البته همانگونه که اشاره شد، در سالهای اخیر تلاشهای زیرکانهای توسط بازیگران مخرب منطقهای و بینالمللی برای تخریب روابط تهران – آنکارا در دستور کار قرار گرفته است که در این میان دولت ترکیه نیز بعضاً دچار خطاهای فاحش محاسباتی در قبال ایران شده است.
جمعبندی
آنچه روشن است این که منافع ترکیه به عنوان یک کشور همجوار، غیرعرب و مسلمان که بیشترین تشابهات تمدنی و تاریخی در منطقه را با ایران دارد، در توسعه و تعمیق روابط با ایران است. جمهوری اسلامی نه تنها بازیگر قدرتمند، بلکه قابل اعتمادی است که تمام قد در کنار دوستان خود میایستد. ایران همان کشوری است که در جریان کودتای 2016 در کنار دولت ترکیه ایستاد و اردوغان را از مخمصهای که برایش تدارک دیده بودند، نجات داد. دولت ترکیه نباید اجازه دهد در الگوی تاریخی روابطی که با ایران داشته و همواره مبتنی بر رقابت سازنده و همکاریهای تنگاتنگ بوده است، ابعاد رقابتی آن بر اثر برخی سیاستهای نادرست و همچنین مداخلات بازیگران خارجی و کشورهای بیگانه، ماهیت تنشبرانگیز به خود پیدا کند. هیچ کشوری در دنیا برای ترکیه ایران و بالعکس نمیشود. داد و ستدهای مداوم فرهنگی و درهم آمیختگی و امتزاج فرهنگی که در اعماق تاریخ ریشه دارد، باعث شده است که روابط دو کشور فراتر از روابط دو همسایه و دو دولت باشد. بخش عمدهای از روابط ایران و ترکیه روابطی است که با انتخاب طبیعی و خارج از اراده سیاسی دولتها شکل گرفته و ریشه در تاریخ و نزدیکی جغرافیایی مردم دو کشور دارد؛ لذا اگر ترکیه بخواهد روابط خود با ایران را تابع روابطش با کشورهای ثالث قرار دهد، هرچند این کشور آمریکا یا رژیم صهیونیستی باشد، خودبهخود فرصتهای ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی رابطه با ایران را که دارای وجوه ارزشمند و مختلفی است، از دست خواهد داد.
0 Comments