آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟
اصولاً تجزیه کشورها یکی از سیاستهای دیرینه آمریکا است که مسیر پیشبرد و تحقق منافع منطقهای ایالاتمتحده در غرب آسیا و جهان اسلام را هموار میکند. این پروژه با عنوان تشکیل «اقلیم سنی» هماکنون توسط آمریکا و بعضی شرکای منطقهاش ازجمله عربستان، امارات و اسرائیل، در عراق در دستور کار قرارگرفته است؛ طرحی که بسیار خطرناک بوده و پیامدهای مهمی میتواند برای امنیت و اقتصاد و سیاست در عراق و منطقه و کشورهای همجوار در پی داشته باشد. ضمن اینکه برای اهل سنت نیز، این طرح کمهزینه نبوده و میتواند از طریق وابسته کردن آنها به آمریکا و عوامل منطقهایاش و تخلیه منابع انرژی موجود در مناطق سنینشین توسط بازیگران خارجی، همچنین احیای هستههای تروریستی (داعش و بقایای بعث) تبعات مهمی در برداشته باشد.
پیشینه موضوع
طرح تجزیه عراق که «پروژه اقلیم» سنی یکی از ابعاد مهم آن است که در ماهها اخیر برجستگی بیشتری پیدا کرده است، بخشی از یک طرح کلان منطقهای آمریکاست که کموبیش در کشورهای دیگر ازجمله سوریه، لبنان، افغانستان، پاکستان، ایران و حتی شرکای منطقهای واشنگتن یعنی مصر و عربستان نیز دنبال میشود! سابقه این طرح یعنی تجزیه کشورهای اسلامی، به سالهای ابتدایی حمله عراق به ایران برمیگردد. در آن زمان برژینسکی مشاور وقت امنیت ملی آمریکا به بهانه اصلاح قرارداد «سایکس پیکو» (بهموجب این قرارداد امپراتوری اسلامی به چند کشور کوچک تحت زعامت انگلیس و فرانسه تجزیه شد)، برنارد لوئیس را مأمور از بین بردن طرح وحدت کشورهای اسلامی و عربی کرد.
لوئیس استاد بازنشسته مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون متخصص مسائل جهان اسلام بود. لوئیس یکی از برجستهترین خاورمیانهشناسان غربی است. نظرات کارشناسی لوئیس، درباره خاورمیانه کانون گستردهترین توجهات است. رایزنیهای وی مکرراً توسط سران جمهوریخواه آمریکا ازجمله دولت جرج دابلیو بوش برای نمونه درباره جنگ عراق خواسته میشد. یکی از شناختهشدهترین نظریات لوئیس که به «دکترین لوئیس» شناخته میشود موضوع برخورد تمدنها و تجزیه ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه است. از این طریق، با تجزیه کشورهای ایران، عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، منطقه خاورمیانه بزرگ متشکل از کشورهایی خواهد بود که دیگر توان تبدیلشدن به تهدید برای امنیت ملی و منافع منطقهای ایالات متحده آمریکا را نخواهند داشت و به موازنه یکدیگر مشغول خواهند بود. این، خلاصه آن چیزی است که باید در مورد پیشینه و مبانی نظری طرح تجزیه کشورهای اسلامی که عراق نیز یکی از آنهاست دانست.
مروری بر پروژه اقلیم سنی
پروژه اقلیم سنی برای نخستین بار در سال 2007 در سنای آمریکا توسط «جو بایدن» مطرح شد و به تصویب رسید. بر اساس این طرح که ظاهراً برای برونرفت از بحرانهای ناشی از اشغال عراق در سال 2003 بود، عراق باید به سه منطقه خودمختار کردنشین، شیعهنشین و کردنشین تقسیم شود!
در مورد اقلیم سنی عراق دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که اقلیم سنی از شش استان شامل بغداد، الانبار، دیاله، صلاح الدین، کرکوک و نینوا تشکیل شود. شماری هم معتقدند که اقلیم سنی، از استانهای سنینشین الانبار، صلاحالدین، دیاله، کرکوک و نینوا تشکیل شود. بعضی از جریانها نیز در این راستا طرح دو اقلیم یکی با مرکزیت موصل و دیگری با مرکز «الرمادی» (الانبار) را مطرح کردهاند.
این طرح در ماههای اخیر و بهویژه همزمان با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که او را «ایدهپرداز اقالیم در عراق» میدانند، جان تازهای گرفته است. در این راستا برخی محافل رسانهای و سیاسی گزارش دادند که اواخر مهرماه، شماری از شیوخ و افراد سرشناس الانبار در همایشها و کنفرانسهای استان اربیل که با نظارت آمریکا برگزار شده بود، شرکت کردهاند. هدف از برگزاری این همایشها و کنفرانسها «تبلیغ پروژه اقلیم سنی بوده است که آمریکا، سرپرستی آن را در الانبار بر عهده دارد». در همان سمینارها برخی شیوخ با این طرح مخالفت جدی کرده بودند.
منتفی کردن فرآیند اجرای قانون مجلس در مورد اخراج نیروهای آمریکایی، ایجاد یک منطقه امن و دور از تهدید نیروهای مخالف حضور نظامی در عراق، ابقای نیروهای آمریکایی در غرب عراق، مدیریت و کنترل آسان سیاستهای مربوط به عراق از طریق تداوم بحران و افزایش سطح نزاع، گسترش نفوذ از طریق ایجاد چندپارگی و اختلاف، دور کردن عراق از ایران و مواردی دیگری ازایندست ازجمله اهداف مهم آمریکا از پیگیری تحقق این پروژه است که در منتهیالیه آن تجزیه عراق قرار دارد.
چشمانداز
پروژه اقلیم سنی اگرچه بهطور جد توسط برخی نهادهای امنیتی و غیرامنیتی آمریکا و با همکاری عربستان سعودی بهصورت پنهان و آشکارا دنبال میشود، اما بنا به دلایلی نمیتواند تحقق یابد: اولاً مخالفتهای که حتی در مناطق سنینشین و عشایر عراق در سطح افکار عمومی و خواص وجود دارد، نمیگذارد این طرح به این راحتی به منصه ظهور برسد. بهعنوانمثال برخی شیوخ استان نینوا اعلام کردهاند که عشایر، پروژه اقلیم سنی را که برخی از احزاب و شخصیتهای سیاسی سنی خواهان آن هستند، رد کرده و نمیپذیرند.
ثانیاً، طرح اقلیم سنی دقیقاً در نقطه مقابل تمامیت ارضی و منافع ملی و مصالح ملت عراق قرار دارد؛ امری که مورد حساسیت ویژه رهبران جریانهای مختلف سیاسی، گروههای مقاومت و بهویژه شخص مرجعیت عالی عراق است.
ثالثاً، طرح اقلیم سنی در منطقه نیز مخالفان جدی دارد. جمهوری اسلامی ایران ازجمله کشورهای مهم منطقهای هستند که بهصورت مستقیم از تحولات داخلی عراق تأثیر میپذیرد طبیعی است که در مقابل تشکیل اقلیم سنی که تهدیدات امنیتی و سیاسی در پی دارد، مخالفت کند.
رابعاً اکثر گزارشها و ارزیابیهای سیاسی، امنیتی و رسانهای بینالمللی که در 10 سال گذشته منتشر شده است، به تشکیل حاکمیت و اقلیم سنی در عراق با بدبینی نگریسته و آن را با توجه به شرایطی که در داخل عراق و منطقه وجود دارد و ظاهراً نیز بستر مناسبی برای تحقق این پروژه پنداشته میشود، غیرقابل تحقق میدانند. نمونهاش برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق در سال 2017 بود که چون بدون توجه به حساسیتها و واکنشهای موجود داخلی و منطقهای انجام شد، در نطفه خفه شد. این درحالیکه است که ماهیت جغرافیایی، جمعیتی، بافت و ساختار قومی و دینی استانهای مشمول پروژه اقلیم سنی، تحقق این پروژه را بسیار دشوار میسازد.
در همین حال و به اعتقاد کارشناسان، نبود وحدت نظر درباره حدود و مرزهای این اقلیم، مرکزیت (پایتخت) آن، طبقه سیاسی حاکم، شاکله نیروی نظامی ویژه حمایت از اقلیم و نگرانیها از عواقب ایجاد آن باعث شده است که تاکنون این طرح تنها یک ابتکار و ایده رسانهای و سیاسی دور از انتظار باشد.
جمعبندی
پروژه اقلیم سنی که از سال 2007 در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار دارد، بنا به ملاحظاتی که اشاره شد، قابل تحقق نیست. این موضوع برای آمریکا نیز که پشت این طرح قرار دارد اثبات شده است؛ اما آمریکا برای پیشبرد پروژه مذکور که بیارتباط با اراده سیاسی عراقیها برای اخراج آمریکا از این کشور نیست، به برخی احزاب و رهبران سیاسی سنی که بنا به هر دلیلی اعم از رقابتهای انتخاباتی و کشمکشهای سیاسی و در اختیار داشتن منابع غنی انرژی و…، پای این طرح را پیش میکشند متوسل شده است. در بین این رهبران سیاسی شخصیتهایی وجود دارد که در زمان اشغال مناطق سنینشین عراق توسط داعش نهتنها هیچگونه مقابلهای با داعش که به قتل و عام سنیها روی آورده بود نداشتند بلکه در جهت تضعیف دولت ملی نیز حرکت میکردند!
در پایان باید تأکید کرد، تبعات خطرناک پروژه اقلیم سنی برای حاکمیت عراق و تهدیدات امنیتی آن برای محیط پیرامون، اجازه پیدایش این اقلیم را که مقدمه تجزیه عراق است نمیدهد.
0 Comments