بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
سیستم های سیاسی نیز در محیط های اکولوژیکی زندگی میکنند. در فضای درونی سیستم های سیاسی، روابط پیچیده ای حاکم است که این روابط نتیجه یک دوره زمانی طولانی است و در آن عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تعاملاند و نقصان و یا نوسانات هر یک از این روابط، سیستم را ناپایدار می کند. از سوی دیگر، یک سیستم سیاسی دارای روابط برون سیستمی نیز هست. در شرایط کنون جهان، هیچ سیستمی وجود ندارد که بتواند بهتنهایی به حیات خود ادامه دهد و از ماندگاری و بقا برخوردار باشد. پس پایداری سیستم های سیاسی بر تنظیم روابط صحیح درونسیستمی و برون سیستم استوار است و نقصان در هر یک از آنها موجب ناپایداری آن خواهد شد.
در روابط برون سیستمی، آنچه از اهمیت برخوردار است تشخیص نوع، سطح و شدت داده و ستانده و ارزشگذاری آنها است. در چنین وضعیتی، چنانچه سیستم های سیاسی در مسیر هم تکمیلی باشند، پایداری آنها تضمین شده است. نیروهای همتکمیلی در مسیر بهبود شرایط گام برداشته و با رفع نیازهای یکدیگر، بسترسازی لازم را جهت پایداری خود و دیگر سیستم های سیاسی فراهم میکنند. برعکس؛ چنانچه ساختارهای سیاسی در مسیر تضاد گام بردارند نیروهای تضاد و تخریب فعال شده و با انرژی آزادشده حاصل از آن، نهتنها ساختارهای سیاسی با چالش و بحران مواجه خواهند شد، بلکه آن را به سایر سیستم های همجوار سرایت خواهد داد. این مسئله در بعد منطقه ای که دارای بازیگران سیاسی متعدد است اهمیت می یابد و ضرورت دارد موردتوجه قرار گیرد.
در یک منطقه جغرافیایی، ممکن است ساختارهای سیاسی متنوعی وجود داشته باشد که هر یک دارای آرمان، ایدئولوژی، فرهنگ، آدابورسوم و ساختارهای قانونگذاری و سیاسی خاص خود هستند. بر مبنای قانون وابستگی اکولوژیک، آنان نیازمند یکدیگرند. نقش اساسی کنشگران سیاسی، کاهش شکاف حاصل از این تفاوتها و تعارضات است.
ساختارهای سیاسی پیرامون خلیج فارس متشکل از هشت کشورند که به جز ایران، عمان و عربستان، سایر کشورهای پیرامونی، وابستگی بسیار بالایی به آن دارند. از سوی دیگر، خلیج فارس دارای منابع نفتی و گازی است که جهان در حال حاضر وابسته بدانهاست و همراه با افزایش نیاز شهروندان جهانی به این منابع، حضور تاریخی قدرتها در این منطقه مستحکم گردید. لیکن با انقلاب ایران، سطح، نوع و شیوه کنشگری آنان تغییر ماهیت یافت.
ضروری است حوضچه خلیج فارس را یک پدیده اکولوژیکی با آسیب پذیری بالا دید. رقابت های بی پایان کشورهای درون منطقه ای و حضور کنشگران بیرونی، آسیب پذیری آن را بیشتر کرده اند. فضاهای توسعه نیافته ای بر منطقه حاکم است که این فضاهای توسعه نیافته خود محرک کنشهای تخریبی بیشتر هستند. اگرچه بخش جنوبی خلیج فارس بهصورت جزیره ای و جزئی در دوبی و دوحه و کویت، رشد اقتصادی پرشتابی را تجربه کرده اند، لیکن این رشد درون سیستمی نیست و تابع محیط فرامنطقهای و عوامل روبنایی است و به توسعه منجر نشده است.
نگرش اکولوژیکی به خلیج فارس، آن را یک محیطی اشتراکی می نگرد که بقاء آن درگرو همکاری تنگاتنگ ساختارهای سیاسی پیرامون آن است. رقابت های درون منطقهای جز اتلاف هزینه عایدی دیگری ندارد. اصولاً در منطقه ای توسعه اتفاق میافتد که اکثر کشورهای آن منطقه در جریان توسعه قرار میگیرند. ازآنجاکه تمام کشورهای منطقه خلیج فارس دارای وابستگی متقابل هستند، هر چند رشد جزیره ای و محدود در کرانه های جنوبی خلیجفارس به وجود آمده است ولی این فرایند همراه با تضادهای درون منطقه ای به توسعه منجر نمی گردد.
منطقه خلیجفارس تأمینکننده نیازهای اساسی در حوزه نفت و گاز جهان است. همه کشورهای منطقه رویکرد واحدی را باید برای برطرف کردن و تضمین این نیاز جهانی در پیش گیرند.
منابع نفت و گاز محدود است و به اتمام خواهد رسید. با تهی شدن منابع نفت و گاز، ارزشهای ژئواکونومیکی حوضچه خلیج فارس بی معنا خواهد شد. نگرش اکولوژیکی به خلیج فارس کمک خواهد کرد تا اندیشه همکاری درون منطقهای تشدید گردد.
ساختارهای متفاوت سیاسی، فرهنگی و مذهبی کشورهای منطقه خلیج فارس را میتوان با مدیریت صحیح در راستای هم افزایی درون سیستمی جهتدهی کرد.
علیرغم اشتراکات دینی، شناخت شهروندان کشورهای حوزه خلیج فارس بهویژه در دو بخش جنوبی و شمالی آن از یکدیگر کم است. شناخت بیشتر، بستر تعامل بیشتر را فراهم میکند. حوزه توریسم یکی از بسترهای مهم در این مسیر است.
ایجاد زیرساختها و شبکه های ارتباطی قدرتمند منطقه ای میتواند در پایداری روابط شهروندان منطقه تأثیرگذار باشد.
حضور قدرتهای منطقهای در خلیج فارس و نقشآفرینی آنان را نمیتوان نادیده انگاشت. طبیعی است هر اقدامی در این مسیر، با مدیریت عقلانی و در نظر داشتن منافع کنونی آنان صورت گیرد.
تفکر نظامی گری و رقابت های متأثر از آنکه به دپوی پیشرفته ترین جنگ افزارهای نظامی در منطقه منجر شده است، می تواند جای خود را به تفکر توسعه منطقه ای دهد که از قبل آن امنیت منطقه ای افزایش خواهد یافت.
ایجاد نهاد و یا سازمان منطقه ای آب پایه خلیج فارس اولین اقدام جهت کاهش تنش های موجود و گام نهادن در مسیر توسعه منطقهای است.
علاوه بر کنشهای رسمی دولتی بین کشورهای منطقه خلیج فارس، شبکه های اجتماعی تأثیرگذارترین و پایدارترین شیوه های تعاملی در عصر جدید هستند. بخش علمی و دانشگاهی، فیلم و سینما، موسیقی و ورزش می تواند یاریگر و تسهیلکننده تعاملات درون منطقه ای با محوریت کشورهای خلیجفارس باشد.
0 Comments