امریکا در فکر استفاده از ربات به جای سرباز
طی چند هفتهی اخیر، تنشهای لفظی میان کرملین و کاخ سفید بر سر موضوع سوریه بار دیگر شدت گرفته است؛ از یکسو دیوید شنکر دستیار مایک پمپئو مدعی شده که روسیه نقش مخربی در خاورمیانه دارد و از همین رو باید از این منطقه خارج شود و از سوی دیگر ماریا زاخارووا، سخنگوی سرگئی لاوروف به شنکر یادآوری کرد که کمی تاریخ معاصر را مطالعه و نقش ایالاتمتحده طی دو دهه اخیر در خاورمیانه را بررسی کند تا نتایج سیاستهای غلط آمریکا در این منطقه و پیدایش بحران و بینظمی را به خاطر آورد.
همزمان با تقویت نیروهای نظامی سوریه توسط روسیه طی ماه جاری و تحویل جنگندههای میگ ۲۹ به ارتش سوریه بهمنظور پشتیبانی از این کشور در راستای حمله به مواضع تروریستها، مواضع دیپلماتهای آمریکایی نیز تندتر شده است؛ موضوعی که نایبرئیس کمیته دفاعی دوما آن را کابوسی برای آمریکاییها دانست. چراکه به نظر میرسد واشنگتن بیم آن را دارد که با بازگشت نظم به سوریه، نهتنها امنیت در منطقهی خاورمیانه احیاء شود، بلکه در گام بعدی ائتلاف روسیه در منطقه با شدت و قوت در تقابل با هرگونه آنارشیسم آمریکایی در خاورمیانه و خلیجفارس درآید و مسکو محور گفتگوهای صلح در ابعاد مختلف مشکلات منطقهای قرار گیرد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که پس از هشت سال بحران در سوریه، این کشور آرامآرام به نقطهی عطفی نزدیک میشود که نقش کلیدی در آیندهی منطقه خواهد داشت. درواقع به نظر میرسد ائتلاف آمریکا-عربستان، در سال ۲۰۱۲ بحران سوریه را بهعنوان جولانگاهی برای پایان خط هلال شیعی در منطقه ترسیم کرده بود و در گام بعد با ورود نظامی روسیه به این کارزار موافقت کرد، چراکه آن را باتلاقی برای کرملین میدانست؛ اما بحران سوریه نهتنها سیاست خارجی روسیه را پس از دو دهه فعال کرد، بلکه دستاوردهای مهم دیگری نیز برای کرملین به دنبال داشت: نخست آنکه «اتحادی» میان مسکو و تهران که هر دو کشور به دعوت دولت سوریه و بهطور رسمی برای دفاع از منافع و حاکمیت سوریه در این بحران واردشده بودند، شکل گرفت؛ روابطی که اگرچه تاکتیکی بود، اما گاهی بهطور مشخص در حوزهی همکاریهای نظامی و امنیتی تا طیف راهبردی نیز پیش رفت.
دوم اینکه کرملین موفق شد با آنکارا که تا پیشازاین بهسوی غرب چشمداشت، همگرایی عمیقی ایجاد کند تا جایی که نهتنها در حوزهی انرژی و افتتاح خط لوله ترک استریم این شراکت مشخص شود، بلکه در ماجرای خرید اس۴۰۰ از روسیه و عدم تمایل به پاتریوت آمریکایی، ابعاد این اتحاد نیز بهخوبی پررنگ شد.
همچنین باید به این نکته توجه داشته باشیم که تا پیشازاین مسائل، روسیه بهطور سنتی در بندر طرطوس پایگاه داشت، اما پیدایش بحران سبب شد که نهتنها در ابعاد دیپلماسی به محور گفتگوهای صلح میان تمامی طرفین تبدیل شود، بلکه به قدرت نظامی برتر نیز دست یابد. البته در این میان حتماً باید به فروش تسلیحات نظامی و سامانههای پدافندی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ به ایران، ترکیه و سوریه توجه داشت و گفتگوهایی که برای فروش به عراق و عربستان انجام شده است.
کرملین در ادامهی سیاست خارجی چندوجهی خود طی سالهای ۲۰۱۶ تاکنون، تلاش میکند تا نقش کلیدی در حلوفصل دیگر موضوعات فرا منطقهای همچون بحران لیبی داشته باشد تا از یکسو قدرت چانهزنی دیپلماتیک آن افزایش یابد و از سوی دیگر نقش آمریکا را تا حد امکان کمرنگ کند و برای همین منظور به دیپلماسی فعال با تمامی دولتهای منطقه خاورمیانه و حتی گروههای مخالف سوری و یمنی نیز پرداخته است.
برآیند این موضوعات نشان میدهد که مسکو در مقابل واشنگتن در غرب آسیا دستاورد مطلوبی داشته است و در راستای توسعهی مرکز چهارجانبهی روسی-ایرانی-عراقی-سوری برای مبارزه با تروریسم گام برمیدارد.
بههرحال روسیه همواره برای مذاکره با طرف آمریکا در موضوعات مختلف و بهطور مشخص در موضوع سوریه اعلام آمادگی کرده است و با تشدید تنشهای لفظی اخیر، سرگئی ریابکوف از آمادگی مسکو برای راهاندازی مجدد کانال ارتباطی مخصوص برای موضوع سوریه خبر داد تا از بروز درگیری نظامی در سوریه جلوگیری شود. بااینوجود اما این پرسش مطرح است که آیا روسیه و آمریکا تعریف مشترکی از تروریسم دارند که بتوانند حتی همکاریهای تاکتیکی برای مقابلهی با آن در سوریه داشته باشند؟
0 Comments