یک گام تا تشکیل کشور فلسطین ؟!
اکبر قاسمی – سفیر پیشین ایران در اوکراین
طبق دو گزینه، تصمیم هیلی برای کنارهگیری از پست خود، یا از خاستگاه فکری ترامپ و مشاوران او ناشی شده است یا تحت تأثیر تمایلات مادی خود وی برای کسب منافع فردی بهتر و همچنین رسیدن به سمت ریاستجمهوری در سالهای آینده بوده است.
برای پاسخ به این سؤال، گزارههایی در قالب قرائن مستدل ارائه خواهد شد:
نخست آنکه بررسی روانشناسی شخصیتی خانم هیلی نشان میدهد که او از همان ابتدا با نگاهی منفعتگرایانه توانست از طریق ازدواج با مایکل هیلی از افسران ارتش آمریکا، موقعیت ویژهای برای خود کسب نماید. همچنان که او با تغییر دین خود از سیکگرایی به مسیحیت و پیوستن به هیئتمدیره کلیسای متدیست و متعاقب آن، سناتور شدن در مجلس نمایندگان و فرمانداری کارولینای جنوبی توانست پلههای ترقی را خیلی سریع طی نماید .
دوم آنکه هیلی با بهرهگیری از تجربه خود در مدیریت حسابداری و مالی، بهترین فرصت را در آن دید که در دوره نمایندگی خود در سازمان ملل، آنچه را که در ذهن و فکر ترامپ اولویت داشت، به شکلی پررنگ و بهگونهای بیمحابا اجرا نماید. از همین رو نیز، او بدون اطلاع از ملزومات دیپلماسی سازمان ملل، در همه قضایای پیچیده همچون فلسطین، یمن، روسیه، سوریه، حقوق بشر در آمریکا، برجام و برگزاری اجلاسیه فوقالعاده شورای امنیت دخالت کرد تا به نحوی خواستههای رئیس خود را عملی نماید، موضوعی که درنهایت فقط موجب انزوای وی در امور مختلف مرتبط با سازمان ملل شد.
سوم آنکه پس از انتخاب بولتون و پمپئو به ریاست دو نهاد مهم در راهبردهای سیاست خارجی و شورای امنیت ملی امریکا و همچنین سپرده شدن مسئولیت مذاکرات مربوط به پروندههای روسیه و کره شمالی به آنها، عملاً فضای هرگونه خودنمایی هیلی در حوزه سیاست خارجی بسته شد. در همین حال، اشتباهات مکرر هیلی ازجمله ارائه بسته جدید تحریمهای آمریکا علیه روسیه موجب انزوای بیشتر وی نیز شد، بهنحویکه مشاور اقتصادی ترامپ (هارلی) او را بهعنوان فردی گیج توصیف کرد. علاوه بر این، شکست جلسه ابتکاری هیلی در شورای امنیت که موجب رسوایی هرچه بیشتر برای سیاست خارجی ترامپ شد، باعث سرخوردگی بیشازپیش وی شد، چراکه ترامپ درصدد بود تا از نتایج اجلاس هلسینکی، امتیازهای بیشتری برای اجلاسیههای بعدی و همچنین حل بحرانهای مهمی چون سوریه، اوکراین، ایران و حل مشکلات اسرائیل در عرصه سیاست خارجی کسب نموده و در آستانه انتخابات نوامبر نیز از نتایج آنها به نفع خود بهره برد، اما در عمل این هدف محقق نشد.
چهارم آنکه هیلی بهعنوان کسی که تخصص واقعیاش در حسابداری بامهارت کسب درآمدهای بالاست، میان رسیدن به موقعیت سیاسی برجستهتر و شرایط بهتر برای کسب درآمدهای مالی بیشتر، گزینه دوم را برمیگزیند.
پنجم آنکه اگرچه هیلی شخصیتی بلندپرواز دارد، اما با توجه به نظام آمریکا، او به دلیل فقدان مهارت سیاسی بعید است که بتواند جایگاهی برتر را در بالاترین سطوح ساختار قدرت آمریکا کسب نماید .
ششم آنکه هیلی نشان داده است که در قیاس با سیاستمداران همجنس خود همچون خانم کلینتون از سابقه، تجربه، دانش و اصالت خانوادگی پایینتری برخوردار است و ازاینرو نمیتواند همچون وی در رقابتهای انتخاباتی مردسالارانه آمریکا با افرادی همچون ترامپ رقابت نماید.
هفتم آنکه هیلی هندیتبار، به لحاظ رفتارشناسی و علائق فردی، علاقهمندی بیشتری برای ورود به تجارت و کسب درآمد دارد و بر همین اساس نیز، در محاسبات خود منافع مادی را بر هر مؤلفه دیگری ترجیح میدهد. بنابراین، خانم هیلی با تشخیص بهموقع از جایگاه خود در سازمان ملل که برای او نتیجهای جزء انزوای فردی نداشت، خارج شد تا بتواند از طریق فعالیت در شرکتهای خصوصی مربوط به همسر خود مایکل هیلی، درآمدهای هنگفتی را در بخشهای پیمانکاری و دلالیگری کسب نماید.
هشتم آنکه هیلی که از حمایت طیفهایی از جمهوریخواهان سنتی همچون گراهام و روبیو ولابی های قدرتمند پنهان یهودی همچون ادلسون برخوردار است، درصدد است تا همچنان نیمنگاهی نیز به موقعیتهای آینده سیاسی خود بهویژه در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد.
نتیجهگیری
درمجموع، مؤلفههای زیادی همچون انگیزههای مالی، ناکامیهای ناشی از فقدان مهارتهای دیپلماتیک در سازمان ملل، حضور بولتون و پمپئو در ارکان اصلی سیاست خارجی آمریکا و همچنین آرزوهای بلندپروازانه وی برای آینده سیاسی خود، موجب درخواست کنارهگیری وی از تیم ترامپ شد.
0 Comments