أحدث المقالات
تله تلآویو برای واشنگتن/ آیا اسرائیل، آمریکا را وارد تنش با ایران میکند؟
درحالیکه کابینه اسرائیل حمله نظامی به ایران را تصویب کرده، همراهی یا عدم همراهی امریکا با اسرائیل به مسئله سیاست خارجی این کشور و ائتلاف غربیها متشکل از کشورهای اروپایی تبدیل شده است. اما آیا امریکا مقابل عمل انجام شده قرار خواهد گرفت یا بایدن تنش را کنترل خواهد کرد؟ برای بررسی پاسخها گزارش خبرآنلاین را بخوانید.
لندن: اسرائیل باید دسترسی بدون مانع آنروا به شمال غزه را فراهم کند
تهران- ایرنا- باربارا وود وارد سفیر و نماینده انگلیس در سازمان ملل در جریان نشست روز چهارشنبه (به وقت محلی) شورای امنیت درباره تحولات غرب آسیا و فلسطین، گفت: لندن آژانس امداد و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) را به رسمیت میشناسد و (رژیم) اسرائیل باید دسترسی بدون مانع این سازمان به شمال غزه را فراهم کند.
روسیه هراسی؛ بهانهای برای تقویت ناتو
دکتر محمود شوری، پژوهشگر حوزه اوراسیا و کارشناس مسائل روسیه ضمن اشاره به استراتژی ثابت غربیها در موضوع روسیه هراسی ظرف چند دهه گذشته، از تنشهای جدید در روابط میان آنها میگوید و بر تمایل کییف برای حل نشدن بحران اوکراین تأکید میکند.
متن کامل این گفتگو را در پی میخوانید:
- صفبندی جدید مسکو و غرب و تقابل روسیه با اوکراین در موضوع تنگه کرچ، چه آثار راهبردی بهجا خواهد گذاشت؟
ترامپ پس از روی کار آمدن خود سیاستهایی را دنبال میکرد که امید به بهبودی در روابط غرب و روسیه وجود داشت و یکی از این اثرات فراموشی تنشها در موضوع اوکراین بین دو طرف بود، اما اتفاقات اخیر در موضوع تنگه کرچ سبب شد تا دوباره دو طرف با چالشی جدی روبرو شوند و آتش اختلافات همچنان گرم باقی بماند. این بحران به مسئله اول روابط بین آنها تبدیل شده و دو طرف باید این موضوع را بین خود حلوفصل کنند که هنوز تا این زمان موفق به تحقق این امر نشدهاند.
کییف تلاش دارد تا این مسئله حل نشود، چراکه عمیقتر شدن این موضوع عملاً دست اوکراینیها برای تعامل با اروپا در جهت مقابله با روسیه را باز میگذارد. اوکراینیها تصور میکنند که بهبودی در روابط روسیه و غرب موجب فراموشی مسئله اوکراین میشود.
غربیها هم در سوی دیگر همواره به دنبال آن هستند که این موضوع را به چالش اول خود در روابط با مسکو تبدیل کنند. پس از حضور روسیه در بحران سوریه موضوع اوکراین تا حدودی به فراموشی سپردهشده بود، اما با آغاز تنشها در تنگه کرچ آتش اختلافات دوباره بالا گرفت. امروز بخشهایی از اوکراین بهویژه مناطق شرقی این کشور در اختیار جداییطلبان و طرفداران روسیه است. اوکراین با کمک غرب تلاش دارد تا شبهجزیره کریمه را از روسیه پس گیرد، اما این هدف زمانی اجرایی میشود که آمریکا و اروپا در کنار اوکراین باشند و اقدامات تنبیهی و تحریمهای آنها علیه روسیه، مسکو را وادار به عقبنشینی از مواضع خود کند، ولی در غیر این صورت است که اوکراینیها دیگر ابزاری برای فشار بر روسها در جهت اعمال حاکمیت خود بر این مناطق نخواهند داشت و به همین دلیل کییف تمایلی برای پایان این بحران ندارد.
- روسیه هراسی در غرب چه عناصر راهبردی دارد و به چه شیوهای در حال اجرایی شدن است؟
روسیه هراسی در غرب مسئلهای تاریخی بوده و همواره این موضوع در استراتژیهای غرب در قبال مسکو وجود داشته است. روسیه پس از فروپاشی شوروی با ابعاد جغرافیایی خاص و نگرانکننده و مجموعهای از ارتش و تسلیحات نظامی قدرتمند خود ادامه حیات داد و طی این سالها همواره تهدیدی جدی برای اروپا بهحساب آمده است.
روسها در سالهای گذشته تلاش کردند تا خود را بهعنوان متحد اروپا معرفی کنند، ولی غرب برای اینکه کشورهای اروپایی و آمریکا را در یک چهارچوب ساختاری کنار هم قرار دهد، باید روسیه را بهعنوان تهدید جدی معرفی میکرد و از این تهدید بهعنوان عاملی برای اتحاد کشورهای غربی استفاده میکرد. درنهایت علیرغم تمام تلاشهای روسیه برای معرفی خود بهعنوان همکار غربیها، آنها همچنان بهعنوان تهدید اول در استراتژیهای امنیت ملی آمریکا و کشورهای اروپایی تعریف میشوند.
مهمترین دلیل روسیه هراسی در غرب این است که باوجود روسیه بسیاری از اقدامات و رفتارهای غرب معنادار میشود. بهطور مثال تلاش برای تقویت حوزههای همکاریهای نظامی، ساخت تسلیحات جدید و گسترش ساختار ناتو همگی در چهارچوب دشمنی با روسیه معنا پیدا میکنند و در غیر این صورت بسیاری از این اقدامات زیر سؤال میرود.
روسیه هراسی به شیوههای گوناگون ازجمله تبلیغات رسانهای و همکاری کشورهای غربی در یکجهت مشخص برای تضعیف جایگاه مسکو انجام میشود که آخرین و مهمترین نمونه آن موضوع اتهام مداخله روسیه در انتخابات آمریکا و برخی کشورهای اروپایی بود و طی آن غربیها برای القای اینکه در کنار تهدیدات نظامی روسیه، اقدامات سایبری آنها هم نگرانی جدی برای غرب بهحساب میآید، تلاش بسیاری کردند. باید در نظر داشت که غربیها با این اقدامات به دنبال اقناع افکار عمومی در سطح داخلی و بینالمللی برای معرفی روسیه بهعنوان تهدیدی جهانی هستند.
- برنامههای ناتو و بهویژه آمریکا برای مهار روسیه چیست و مسکو برای مقابله با آنها چه گزینههایی پیش رو دارد؟
موضوع افزایش توانمندیهای ناتو پس از فروپاشی شوروی هیچگاه به فراموشی سپرده نشده و علیرغم اینکه پس از فروپاشی بلوک شرق و پیمان ورشو، ادامه حیات ناتو عملاً دیگر دلیل قانعکنندهای نداشت، همواره شاهد گسترش ناتو طی این سالها بودهایم. این موضوع یکی از مهمترین مسائلی است که این روزها روسها را در آن درگیر کرده است، چراکه آنها معتقدند گسترش ناتو با چه هدفی انجام میشود و قرار است این نیروی نظامی به چه نوع تهدیدی پاسخ دهد و در این شرایط است که مسکو فقط خود را هدف نهایی ناتو تلقی میکند. سالهاست که استراتژیستها و کارشناسان غربی روسیه را تهدید اصلی خود میدانند و بر گسترش توانمندیهای ناتو تأکید دارند که در ادامه اقدامات روسیه در موضوع اوکراین هم سبب افزایش تأثیرگذاری این مواضع درصحنه بینالملل شده است.
نگاه آمریکا و اروپا در قبال روسیه با یکدیگر متفاوت است. مسئله واشنگتن با مسکو بعدی جهانی دارد و موضوع تنش روسها با اروپا تنها یکی از زیرمجموعههای این روابط است. تهدید روسیه برای اروپا از جنس امنیت ملی محسوب میشود و اقدامات مسکو در اوکراین برای آنها خطری جدی تلقی میشود؛ اما برای آمریکا مهم این است که در چارچوب موازنه استراتژیک، شرایط به سود کدام کشور تغییر خواهد کرد و به همین دلیل آمریکاییها شاید بهمانند اروپا این حجم از نگرانیها در ارتباط با اقدامات روسیه در اوکراین را نداشته باشند، اما به دلیل اهدافی همچون گسترش ناتو که واشنگتن یکی از نیروهای اصلی آن است در این موضوع خاص در کنار اروپاییها قرار دارند.
آمریکا در سالهای اخیر همواره تلاش کرده تا برتری خود در صنعت نظامی را نسبت به روسیه را حفظ کند و اجازه برتری مسکو در حوزه تسلیحات نظامی متعارف و غیرمتعارف را ندهد و یا حداقل آنها را محدود کند. همچنین آنها با خروج از پیمان منع گسترش موشکهای میان برد[i] عملاً تلاش کردند تا برتری استراتژیک خود را به روسیه تحمیل کنند. درنهایت آمریکا برای مهار روسیه دو هدف اصلی را دنبال میکند که در مرحله اول تقویت و گسترش ناتو را در برنامه خود دارد و دوم تغییر موازنه استراتژیک در برابر روسیه را پیگیری میکند.
اما در سوی دیگر مهمترین ابزار روسیه برای مقابله با اقدامات غرب، تقویت نظامی خود ازلحاظ دقت و قدرت عمل است. روسها در تلاش برای افزایش توانمندیهای نظامی خود و درعینحال عدم ایجاد خدشه در معاهدات بینالمللی خود با آمریکا هستند و سعی دارند تا در همین محدوده تعهدات بینالمللی، توانمندیهای خود را تقویت و ساختار نظامی خود را تقویت کنند.
همچنین در حوزه کشورهای شوروی سابق مسکو اجازه حضور و نفوذ غرب و دست برتر آنها در این مناطق را نمیدهد و به همین دلیل شاهد اقدامات روسیه در گرجستان و اوکراین بودیم، اما درعینحال نگاه آنها در سایر مناطق بهویژه خاورمیانه ژئوپلیتیک نیست و سعی ندارند تا از طریق تسلط بر کشورها و مناطق جغرافیایی، برتری خود را بر غرب تحمیل کنند، بلکه در حال حاضر روسها به دنبال تقویت توانمندی نظامی و تلاش برای کاهش میزان نابرابری اقتصادی خود در مقابل غرب هستند.
- در حال حاضر حوزههای راهبردی تخاصم، رقابت و همراهی غرب و روسیه کدام است و چگونه قابلطبقهبندی و بهرهبرداری برای هر دو طرف خواهد بود؟
دنیا امروز در شرایط خاصی قرار دارد و مانند دوران جنگ سرد و دهه اول پس از پایان آن، قدرتهای بزرگ دیگر تعیینکننده تمامی مسائل بینالمللی نیستند. همانطور که تلاش غرب و روسیه برای ایجاد تغییر در منطقه خاورمیانه را شاهد بودیم که بازیگران منطقهای اجازه پیادهسازی برنامههای آنها در این منطقه را ندادند، اما بااینحال نمیتوان به قطعیت گفت که دو طرف توانایی تغییر هیچ موضوعی در عرصه جغرافیای بینالملل را ندارند و همواره ابزاری برای ایجاد برخی تغییرات در اختیاردارند.
امروز مانند دوران جنگ سرد و تقابلی ایدئولوژیک که بهتمامی رفتارهای دو طرف جهت بدهد، وجود ندارد، بلکه همین اتفاقات و حوادث تعیین میکنند که چه موضوعی تقابل و کدامیک همکاری محسوب شود. شاید به همین دلیل است که در موضوع خاورمیانه و بهویژه سوریه، روسیه و غرب تلاش دارند تا این مسئله را از طریق همکاری و نه از طریق تقابل با یکدیگر مدیریت کرده و حل کنند. هر دو طرف میدانند اگر در موضوع سوریه استراتژی تقابل را پیش بگیرند هیچ سودی نخواهند برد که این نمونهای بارزی از تعامل میان دو طرف است.
موضوع برجام هم به همین شکل است و روسیه و غرب به دنبال تقابل با یکدیگر نیستند. اگرچه در این موضوع خاص دلایل کمی برای همکاری دارند، ولی برجام یکی از موضوعاتی است که در آینده بستری برای همکاریهای آمریکا و روسیه خواهد بود.
افزایش توانمندی موشکی همواره بین دو طرف موضوعی مهم محسوب میشود و هرکدام تلاش دارند تا در قالب موازنه استراتژیک قدرت، اجازه برتری موشکی بهطرف مقابل را ندهند، اگرچه هرسال خبرهایی از آزمایشهای جدید موشکی روسیه و آمریکا به گوش میرسد و دو طرف را در موضوع توانمندی موشکی مقابل هم قرار میدهد.
اما نکته مهم این است که آمریکا و روسیه پس از پایان دوران جنگ سرد در رقابتهای جهانی خود نگاه ژئوپلیتیک ندارند؛ یعنی اگر قرار است آمریکا در یک منطقه سودی ببرد، در مقابل برای روسیه ضرری تعریف نمیشود. این در حالی است که در دوران جنگ سرد پس از سود یکطرف، ضرری برای طرف مقابل تعریف میشد. امروز این وضعیت در روابط دو طرف حاکم نیست روسیه و آمریکا میتوانند در موضوعاتی مختلف بازی برد برد داشته باشند و در حوزههای دیگر هم برد طرف مقابل، شکست طرف دیگر محسوب نمیشود. همانطور که در موضوع افغانستان، روسیه مانعی برای حضور آمریکا در افغانستان نشد و با نوعی سیاستمداری خاص هزینههای جنگ در این کشور را بر عهده ایالاتمتحده گذاشت و خود را شریک جنگ در افغانستان نکرد، ولی درعینحال اگر احساس خطری برای امنیت ملی خود از ناحیه افغانستان داشته باشد به آن موضوع ورود و تلاش میکند تا در مسئله تأثیرگذار باشد که مذاکرات اخیر روسها با طالبان در موضوع صلح در افغانستان نمونهای از این تفکر بود، ولی درنهایت این بدان معنا نیست که روسیه در افغانستان به دنبال تقابل با آمریکا است.
[i] پیمان منع موشکهای هستهای میان برد در سال 1987 میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق منعقد شد و یکی از اقدامات اساسی در جهت تنشزدایی دوران جنگ سرد بود و چین عضو آن نیست. این پیمان همه موشکهای دارای بُرد 500 تا 5500 کیلومتر را منع میکند و شامل موشکهای زمین پایهای است که قادر به حمل کلاهک هستهای و متعارف هستند. این پیمان در 8 دسامبر آن سال در واشنگتن به امضای رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا و میخائیل گورباچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی رسید.
0 Comments