جدیدترین مطالب

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

علی اسماعیلی اردکانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطاف‌پذیری از استراتژی کلان طرح می‌کنند که شامل روش‌ها و ابزارهایی است که دولت‌ها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار می‌گیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند.

تهدید هوش مصنوعی علیه ۸ میلیون شغل در انگلیس

“موسسه پژوهش سیاست‌های عمومی” در انگلیس (Institute for Public Policy Research) در گزارشی برآورد کرد با سیاست‌های جاری دولت انگلیس، فناوری هوش مصنوعی، حدود ۸ میلیون شغل را در این کشور تهدید می‌کند.

شمار شهدای غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید

وزارت بهداشت حماس پنجشنبه اعلام کرد شمار شهدای فلسطینی از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت حماس، در ۲۴ ساعت گذشته، ۶۲ فلسطینی دیگر به شهادت رسیدند.

Loading

أحدث المقالات

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

علی اسماعیلی اردکانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطاف‌پذیری از استراتژی کلان طرح می‌کنند که شامل روش‌ها و ابزارهایی است که دولت‌ها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار می‌گیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند.

هآرتص: اسرائیل قصد تجزیه غزه را دارد

بنا به گزارش یک رسانه عبری، رژیم صهیونیستی قصد دارد با ایجاد منطقه حائل و کریدور مناطق شمالی نوار غزه را از دیگر بخش‌های این باریکه جدا سازد.

تحمیل قحطی در غزه، جنایت جنگی است

کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، رژیم صهیونیستی را مقصر ایجاد بحران انسانی در غزه دانست و تصریح کرد که تحمیل قحطی در این باریکه جنایت جنگی محسوب می‌شود.

Loading
معاون پژوهشی موسسه مطالعات راهبردی اندیشه‌سازان نور در گفتگو با شوراآنلاین بررسی کرد

سوریه؛ احتمالات راهبردی پسا-آتش‌بس

۱۳۹۵/۰۷/۱۲ | نمای راهبردی

شوراآنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسایل غرب آسیا گفت: پیش‌بینی می‌شود شکست آتش‌بس و روند سیاسی در سوریه و شکست تروریست‌ها در جبهه شمالی باعث شود جهت حرکت این گروه‌ها در آینده تغییر کند.

دکتر احمد زارعان، معاون پژوهشی موسسه مطالعات راهبردی اندیشه‌سازان نور در مصاحبه با سایت شورای راهبردی روابط خارجی گفت: نظام سوریه باید خود را برای مقابله با دشمن در جبهه‌های جدید آماده کند و بتواند در سایر جبهه‌ها، مثل جبهه جنوبی که از نظر جغرافیایی به دمشق نزدیک است و می‌تواند دمشق را به طور جدی تهدید کند آماده مبارزه با معارضین مسلح بشود.

وی تصریح کرد: تا کنون نشانه خاصی از گروه‌بندی جدید در جبهه تروریست‌ها مشاهده نشده و سازماندهی جریان‌های معارض دچار تغییر چندانی نشده است.

آنچه در ادامه می خوانید متن کامل این گفتگوست.

 

پرسش:  اهداف آمریکا و روسیه در سوریه از تجربه آتش بس اخیر چه بود؟

از زمان آغاز بحران در سوریه تا کنون هر زمان موازنه قدرت و موازنه نظامی به نفع نظام سوریه تغییر کرد، آمریکایی‌ها و بازیگران معارض به راه حل‌های سیاسی گرایش پیدا کردند؛ این مسئله به یک الگوی پرتکرار در بحران سوریه تبدیل شده است. برای بررسی آتش‌بس اخیر لازم است شرایط میدانی جبهه شمالی و منطقه حلب مورد تحلیل قرار گیرد. تا قبل از برقرای آتش‌بس در سوریه، ارتش توانسته بود با محاصره منطقه راهبردی راموسه حلقه محاصره تروریست‌ها در حلب را تنگ‌تر کند. به همین دلیل تروریست‌ها به لحاظ تدارکاتی، پشتیبانی و تسلیحاتی در تنگنای شدیدی قرار گرفتند. حجم بالای آتش ارتش سوریه و محور مقاومت علیه تروریست‌ها، آن‌ها را به سوی محله‌های مسکونی حلب فراری داده بود و گروه‌های تروریستی تلاش می‌کردند برای کاهش صدمات، از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده کنند. وضعیت دشوار تروریست‌ها در مناطق شمالی سوریه باعث شد تا امریکایی‌ها در این مقطع نسبت به راه حل سیاسی ابراز تمایل کنند و به بهانه ارسال کمک‌های بشردوستانه، مسیر امنی را برای تروریست‌ها از طریق جاده استراتژیک کاستیلو فراهم کنند.

از سوی دیگر، با ورود روسیه به پرونده سوریه، سطح بحران از سطح منطقه‌ای به سطح بین‌المللی تغییر کرد. روسیه برای حل بحران سوریه ناچار است که در برخی موارد طبق قواعد و عرف بین‌المللی رفتار کند. ولی در این مذاکرات و حتی بعد از مذاکرات روس‌ها نشان دادند که بر خلاف تبلیغاتی که صورت گرفته بود، درباره حمایت از نظام سوریه تردیدی ندارند. مواضع روس‌ها از ابتدای بحران تا کنون و در یک سالی که در پرونده سوریه به طور جدی‌تری ورود کرده‌اند، تغییر نکرده است. راهبرد ثابت روس‌ها در پرونده سوریه نشان می‌دهد که آن‌ها کماکان بر موضع خود مبنی بر حمایت از نظام سوریه پا بر جا هستند. روسیه نگاه ویژه‌ای به سوریه دارد. سوریه یکی از معدود کشورهای عربی است که وارد ائتلاف با آمریکا نشده است. تحلیل روس‌ها این است که اگر سوریه به عنوان آخرین پایگاه روس‌ها در غرب آسیا سقوط کند، کل این منطقه در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت و حوزه نفوذ و عرصه بازیگری روس‌ها صرفاً به منطقه اوراسیا محدود خواهد شد.

 

پرسش: چرا حضور تروریست ها را در حلب مهم می دانید؟

حلب بزرگترین شهر سوریه است و تا قبل از آغاز بحران، پرجمعیت‌ترین شهر سوریه محسوب می‌شد. حلب تنها شهری هست که ظرفیت رقابت سیاسی با دمشق را دارد. تصرف کامل حلب توسط نظام و بیرون کردن تروریست‌ها از این شهر، تنها امید تروریست‌ها درباره ایجاد تغییر سیاسی در سوریه را بر باد می‌دهد. تروریست‌ها تلاش زیادی می‌کنند که در حلب حضوری هر چند حداقلی داشته باشند و بتوانند از این شهر، دمشق را تحت فشار قرار بدهند. اگر کل حلب از معارضین مسلح پاکسازی شود، می‌توان ادعا کرد نظام سوریه و حامیان آن در محور مقاومت به پیروزی بسیار بزرگ و تعیین‌کننده‌ای دست پیدا خواهند کرد. این پیروزی از این ظرفیت برخوردار است که کل بحران را تحت تأثیر خود قرار دهد.

 

پرسش:  نتیجه همکاری اخیر آمریکا و روسیه بر سر سوریه حاوی چه پیام هایی بود؟

این توافق، به اسم صلح و به بهانه ارسال کمک‌های بشردوستانه صورت گرفت. یکی از پیام‌هایی که این آتش بس داشت و هر دو طرف مذاکره یعنی آمریکا و روسیه مجبور شدند درباره آن موضع دیپلماتیک بگیرند، بحث کمک‌رسانی به مردم جنگ‌زده حلب بود. هر چند قابل پیش‌بینی بود که برخی از گروه‌های معارض، در عمل به این آتش بس پایبند نخواهند بود. دولت سوریه نیز بر اساس یک سلسله ملاحظات می‌بایست این آتش‌بس را می‌پذیرفت تا در مجامع بین‌المللی و حقوق بشری به بی توجهی به مسائل انسانی متهم نشود. دولت سوریه از این جهت که خود را به ملت سوریه متعهد می‌داند و مردم شهر حلب که جزئی از این ملت محسوب می‌شوند، در محاصره تروریست‌ها قرار داشتند، باید این آتش‌بس را می‌پذیرفت. تروریست‌ها برای شکستن محاصره ارتش، در میان مردم لانه کرده بودند و از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کردند و طبیعتاً اگر ارتش سوریه می‌خواست مواضع معارضین را در این منطقه مورد هدف قرار بدهد، آنها با استتار و اختفا در میان مردم عملاً مردم را دچار آسیب می کردند.

 

پرسش:  فایده این آتش بس برای دولت سوریه چه بود؟

بر خلاف آتش‌بس اول که به نوعی نظام سوریه و محور مقاومت مظلوم واقع و در خان‌طومان دچار غافل‌گیری شدند، این آتش‌بس در این مقطع دستاوردهای خوبی برای نظام سوریه و محور مقاومت داشت. یکی از مهم‌ترین فواید این آتش‌بس، این بود که برای اولین بار آمریکایی‌ها حاضر شدند، به غیر از گروه داعش، جبهه‌النصره را هم از شمول آتش‌بس خارج کنند. به این مسئله در سند آتش‌بس اشاره شده است. این اتفاق یک دستاورد بزرگ برای نظام سوریه و محور مقاومت محسوب می‌شود، زیرا از این به بعد در صورت انجام هر نوع مذاکره‌ای با معارضین سوریه، جبهه‌النصره و گروه‌هایی که تحت بیعت جبهه‌النصره هستند، مشمول مذاکره و هیچ طرح سیاسی یا آشتی ملی قرار نخواهند گرفت. این دستاورد از جهت دیگری نیز ارزشمند است، زیرا  جبهه‌النصره از وزن بالایی در میان معارضین در جبهه شمال سوریه برخوردار است.

 

پرسش:  عرصه گروه بندی تروریست ها در سوریه با تجربه آتش بس اخیر، دستخوش چه تحولاتی شده و باید منتظر چه پیامدهایی برای این گروه ها بود؟

تا کنون نشانه خاصی از گروه‌بندی جدید در جبهه تروریست‌ها مشاهده نشده و سازماندهی جریان‌های معارض دچار تغییر چندانی نشده است. در حال حاضر، گروه تروریستی داعش کمافی‌السابق با هویت متمایز از دیگر گروه‌ها فعالیت می‌کند. جبهه‌النصره و گروه‌های تحت بیعت آن نیز با نام جدید «جبهه فتح‌الشام» همگی تحت یک فرماندهی واحد عمل می‌کنند و در بیعت القاعده هستند. کردها نیز که وضعیت مستقل خود را حفظ کرده‌اند، راهبردشان حفظ و کسب زمین در سوریه می‌باشد، در راستای تحقق این راهبرد گاهی با معارضین همکاری و گاهی با آنها می‌جنگند. سایر جریان‌های سکولار هم زیر نظر ارتش آزاد فعالیت می کنند. این آتش بس تأثیر زیادی روی دسته‌بندی معارضین ایجاد نکرده است. اما پیش‌بینی می‌شود شکست آتش‌بس و روند سیاسی در سوریه و شکست تروریست‌ها در جبهه شمالی باعث شود جهت حرکت این گروه‌ها در آینده تغییر کند. در حال حاضر دستاوردهای میدانی نظام سوریه در جبهه شمالی و شکست طرح‌های سیاسی باعث شده است که معارضین مسلح در شرایط سختی گرفتار شوند. به همین دلیل ممکن است تروریست‌ها برای خروج از این تنگنای استراتژیکی، سایر جبهه‌ها در سوریه را فعال کنند. این احتمال وجود دارد در آینده، معارضین در جبهه‌های میانی و جنوبی سوریه فعال شوند.

پرسش: تغییر جبهه مبارزه توسطه معارضین و کشیده شدن نبرد به مناطق جنوبی سوریه، چه پیامدهایی خواهد داشت؟

شواهد نشان می‌دهد با توجه به انسداد سیاسی ناشی از شکست آتش‌بس و همچنین انسداد نظامی ناشی از شکست‌های پی در پی معارضین مسلح، آنها در آینده جبهه دیگری را در سوریه فعال کنند. وقوع این پیش‌بینی پیامدهای متعددی دارد. یکی از پیامدها این است که توان ارتش سوریه در چند جبهه و در چند حوزه جغرافیایی تقسیم خواهد شد. پیامد دیگر این است که از جبهه جنوبی در استان قنیطره و استان درعا مواضع استراتژیک نظام سوریه در معرض تهدید بیشتری قرار گیرند. لذا نظام سوریه باید خود را برای مقابله با دشمن در جبهه‌های جدید آماده کند و بتواند در سایر جبهه‌ها، مثل جبهه جنوبی که از نظر جغرافیایی به دمشق نزدیک است و می‌تواند دمشق را به طور جدی تهدید کند آماده مبارزه با معارضین مسلح بشود.

پرسش: در حال حاضر زمزمه هایی شنیده می شود که آمریکا با روسیه مجدداً تصمیم به مذاکره دارند. آیا این مذاکرات ممکن است از شدت آتش ارتش علیه تروریست ها بکاهد؟

تلاش‌های آمریکا و روسیه در خاتمه‌بخشی به بحران سوریه را باید در چارچوب قواعد نظام بین‌الملل تحلیل کرد. روس‌ها به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت نمی‌توانند مسیری جدا از مسیر حاکم بر روابط بین الملل اتخاذ کنند. آنها مسیر مذاکره را ادامه خواهند داد. مسئله مهم آن است که از مسیر مذاکرات منافع ملت سوریه تأمین شود و سوریه به جولانگاه تروریست‌های افراطی و کشورهای متحجری مانند عربستان تبدیل نشود. تا کنون روسیه حاضر نشده بر سر سوریه با آمریکا معامله کند ولی با توجه به نقشی که روسیه در نظام بین‌الملل و در پرونده سوریه بر عهده گرفته طبیعی است که باید روند مذاکرات را به جلو هدایت کند. روس‌ها از زمان آغاز مذاکرات تا کنون، برای حفظ انسجام و یکپارچگی جبهه حامیان سوریه، نظرات نظام سوریه و همچنین جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین بازیگر خارجی تأثیرگذار در پرونده سوریه را مد نظر قرار داده‌اند.

پرسش: تحلیل شما از آینده مذاکرات طرفین درگیری در سوریه چیست؟ آیا این مذاکرات می تواند بر منافع هر دو جبهه را تأمین کند؟

تحلیلی که از آینده مذاکرات سیاسی وجود دارد این است که اساساً مذاکرات سیاسی در سوریه یک مذاکرات از پیش شکست خورده است و حداقل تا دو یا سه سال آینده وضعیت موجود استمرار خواهد داشت. دلیل این مسئله کاملاً روشن است. در سوریه شاهد پدیده ای با نام تعدد بازیگران هستیم. یکسری بازیگران دولتی خارجی در سوریه نقش ایفا می‌کنند که نقش برخی مثبت و ایجابی و نقش برخی دیگر منفی یا سلبی است. در کنار این بازیگران، یکسری بازیگران غیردولتی نیز در سوریه فعالیت می‌کنند. اگر بخواهیم این بازیگران را در یک سطح کلان آرایش‌بندی کنیم، آرایشی دوگانه قابل تصور است. در این آرایش نظامی و سیاسی، در یک طرف جبهه موافقان و حامیان نظام سوریه و در طرف دیگر، جبهه معارضین نظام سوریه قرار دارند. در جبهه حامیان نظام سوریه، وحدت نظر و وحدت عمل بسیار بالایی حاکم است و اهداف و راهبردهای بازیگران تقریباً یکی است. همچنین گروه‌های مقاومت از انسجام، هماهنگی و اطاعت پذیری بالایی برخوردارند و زمانی که در جبهه حامیان نظام سوریه، یک راهبرد یا تاکتیک خاصی تعیین می‌شود همه در هماهنگی با یکدیگر، در مسیر تعیین‌شده حرکت می‌کنند.

اما جبهه مقابل؛ یعنی جبهه مخالفان نظام سوریه دچار یک آشفتگی مزمن و ریشه‌دار است. داعش در این جبهه علیه نظام سوریه می‌جنگد و همزمان در برخی مناطق با النصره درگیر می‌شود، داعش در جایی از سوی ترکیه حمایت می‌شود و در جایی با ترکیه درگیر است و مواضع ترکیه را هدف قرار می‌دهد، گاهی هم با کردها درگیر می‌شود. معارضین سلفی ـ تکفیری و معارضین سکولار به لحاظ ماهیت کاملاً ضد یکدیگرند. داعش و النصره همواره اعلام کرده‌اند که نتایج مذاکرات سیاسی را به رسمیت نخواهند شناخت. از سوی دیگر منافع و مواضع ترکیه و عربستان، ترکیه و آمریکا و … در بسیاری موارد دچار واگرایی است. لذا شاهد هستیم که ترکیه در برخی موارد مواضعی درباره سوریه اتخاذ می‌کند در حالی‌که آمریکایی‌ها بر خلاف آن عمل می‌کنند. به عنوان نمونه ترک‌ها حاضر به پذیرش طرح‌هایی مثل فدرالیسم یا خودگردانی کانتونی در مناطق کردنشین سوریه نیستند و این مسئله که کردها در سوریه زمین و فضای مستقلی در اختیار داشته باشند از نظر آن‌ها مردود است اما در مقابل آمریکا از کردها و مطالبات آن‌ها حمایت می‌کند. وقتی در جبهه مقابل این سطح از آشفتگی وجود دارد بی شک هر طرح سیاسی که ارائه شود نمی‌تواند با موفقیت رو به رو شود زیرا بازیگران معارض اعم از دولتی و غیردولتی در مورد آن اجماع نظر ندارند.

بنابراین در مذاکرات آتی ممکن است روسیه و آمریکا بر روی یک طرح سیاسی به توافق برسند اما اگر یکی از بازیگران جبهه مقابل حاضر به پذیرش آن نباشد و بخواهد به صورت پنهان یا آشکار سیاست‌های خود را پیش ببرد این طرح سیاسی با شکست رو به رو خواهد شد. وجود بازیگران غیردولتی مانند داعش در بحران سوریه، به شدت باعث ایجاد عدم قطعیت در فضای آینده این کشور شده است. داعش، النصره و سایر گروه‌های معارض بازیگران غیرقابل کنترلی هستند که هیچ یک از بازیگران دولتی نمی‌توانند کنش و واکنش آن‌ها را مدیریت کنند. بنابراین در وضعیت فعلی، نباید به مذاکرات یا روندهای سیاسی، خوش‎بین بود. ضمن اینکه در پرونده سوریه منافع بازیگران دولتی در جبهه مقاومت و در جبهه مقابل آن منافع متعارضی است. عربستان به چیزی کمتر از حذف بشار اسد راضی نمی‌شود در صورتی که جمهوری اسلامی ایران معتقد است سرنوشت نظام سوریه باید توسط مردم این کشور تعیین شود. مردم سوریه در انتخابات‌های برگزار شده در سال‌های اخیر نشان دادند که حامی نظام سوریه و حامی بشار اسد هستند. بنابراین تا وقتی که طرفین در اهداف و در منافع به یک وحدت نظر نرسند نمی‌توانیم به مذاکرات سیاسی، روند سیاسی یا حل و فصل سیاسی بحران سوریه خوش‌بین باشیم.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *