جدیدترین مطالب

پاکستان در انتظار سفر رئیس جمهور ایران

رئیس شورای همبستگی ملی پاکستان گفت: مردم پاکستان برای قدردانی از جمهوری اسلامی ایران به علت پاسخ دندان شکن این کشور به تهاجم و جنایات رژیم صهیونسیتی، مشتاقانه منتظر استقبال از «دکتر ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران هستند.

Loading

أحدث المقالات

الحوثی: ملاک آل سعود و امارات رضایت صهیونیست‌هاست

رهبر انصارالله یمن تاکید کرد که حکومت عربستان سعودی اقدام به تغییر شیوه های درسی و آموزشی خود کرد و پایه اساسی و سقف عملی تغییرات آموزشی را موضوع یهودیان صهیونیست و اسرائیل قرار داد(هرگونه مطلبی علیه صهیونیستها از شیوه های آموزشی حذف کرد)

وزارت بهداشت غزه: رژیم صهیونیستی عامدانه کودکان را ترور می‌کند

تهران- ایرنا- سخنگوی وزارت بهداشت غزه امروز(شنبه) با اشاره به عملیات نظامی رژیم صهیونیستی علیه مراکز درمانی، گفت که بیمارستان‌های شمال نوار غزه به طور کامل تخریب شده‌اند و کودکان به طور عمدی و سازماندهی‌شده هدف قرار گرفته‌اند.

Loading
آیاطرفداران ترامپ بعدازانتخابات ساکت خواهند نشست؟

ترامپی ها در پساانتخابات آمریکا

۱۳۹۵/۰۸/۱۸ | نمای راهبردی

شورای راهبردی -رسانه ها: انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا امروز برگزار می شود . برای بسیاری سوال‌های فراوانی درخصوص نحوه برگزاری و اینکه شیوه رای‌گیری در انتخابات چگونه است، مطرح می شود. اماسوال مهم این که الکترال ها در انتخابات امریکا چه نقشی ایفا می‌کنند؟
این روزها برای بسیاری سوال‌های فراوانی در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا وجود دارد، اینکه شیوه رای‌گیری در انتخابات چگونه است و الکترال کالج‌ها چه نقشی در انتخابات امریکا ایفا می‌کنند. حتی برخی تصور غلطی در خصوص الکترال کالج دارند که فکر می‌کنند مردم نقشی در انتخابات ندارند و این نمایندگان الکترال کالج‌ها هستند که رییس‌جمهور نهایی را انتخاب می‌کنند. هرچند این موضوع سخن کم بی‌راهی نیست اما تمام ماجرای انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا نیست. شیوه‌ای که انتخابات در امریکا برگزار می‌شود در هیچ جای دنیا نیست، شیوه‌ای که علاوه بر مردم سهم هر ایالت بسته به جمعیت مد نظر قرار می‌گیرد هرچند که تلاش شده حقوق ایالت‌های کوچک‌تر دیده شود. از همین رو گفت‌وگویی داشتیم با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل امریکا تا ابعاد و جزییات نحوه انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا را مورد بررسی قرار دهیم.
ماهیت و اهمیت الکترال کالج در امریکا تا چه اندازه است؟
انتخابات امریکا به شکل مستقیم نیست. یعنی مردم امریکا به صورت مسقیم رییس‌جمهور را انتخاب نمی‌کنند. مردم در روز رای‌گیری به پای صندوق‌های رای می‌روند تا ۵٣٨ وکیل را انتخاب کنند به نمایندگی از خودشان که اینها در ماه دسامبر به واشنگتن اعزام می‌شوند و مجمعی با ریاست معاون اول وقت رییس‌جمهور امریکا برگزار می‌شود و در آنجا رای‌گیری به عمل می‌آید و هرکسی حداقل ٢٧٠ رای از آن مجمع را به دست آورد به عنوان رییس‌جمهور امریکا انتخاب می‌شود. این یک وضعیت منحصر به فرد در امریکا هست و در هیچ جای دیگری از جهان این اتفاق رخ نمی‌دهد. در سیستم انتخاباتی امریکا یک همکاری موازی میان نخبگان و مردم وجود دارد به این معنی که یک رابطه مستقیم بین رای مردم در ایالت‌ها و نظرهیات‌های الکترال وجود دارد. اگر بخواهیم در خصوص نحوه توزیع الکترال در ایالت‌ها اشاره کنیم، مجموع تعداد اعضای نمایندگان در مجلس نمایندگان امریکا و به علاوه دو سناتور ایالت در سنا مشخص می‌کند هر ایالت چه تعداد آرای الکترال دارد. به طور مثال اگر تعداد الکترال ایالت نیوهمپشایر ۴ باشد، دو نماینده مجلس به همراه دو سناتور مجموع الکترال کالج این ایالت را تشکیل می‌دهند. بنابراین در مجموع ۵٣٨الکترال وجود دارد که الکترال ۵٠ ایالت به علاوه سه الکترالی است که از اواسط دهه ١٩۶٠ به شهر واشنگتن داده شده است. کسی که در یک ایالت بیشترین رای را داشته باشد قاعدتا تمامی آرای هیات الکترال را به دست می‌آورد. اما در تاریخ امریکا دیده شده است که شخصی به نمایندگی یک ایالت اعزام شده و قاعدتا باید به نفع فرد پیروز در انتخابات ایالتی رای می‌داده اما در زمان رای‌گیری رای خود را به شخص دیگری داده است که به اینگونه افراد نمایندگان عهدشکن می‌گویند. با این وجود اعضای هیات الکترال متعهد نیستند به کسی رای دهند که آرای بالاتری را به دست آورده اما به صورت عرفی موظف هستند به فرد پیروز رای دهند. آخرین باری هم که چنین اتفاقی رخ داد اوایل دهه ١٩٨٠ بود که یک نفر رای خود را تغییر داد که در نهایت سرنوشت انتخابات را تغییر نداد.
صحبتی که اکنون مطرح است اینکه در برخی مجامع گفته می‌شود که الکترال کالج تعیین‌کننده است و هرکسی هرجوری که می‌خواهد می‌تواند رای دهد و این موضوع ارزش رای مردم را کاهش می‌دهد، آیا این موضوع اینگونه است؟
به این شکل نیست. اگر ما الگوی آلمان را در نظر بگیریم رییس‌جمهور منتخب مردم نیست. منتخب منتخبین مردم و غیر مستقیم است. اما مردم در امریکا هم به نامزد مورد نظر رای می‌دهند و هم به اعضای هیات الکترال کالج که به صورت عرفی متعهد هستند خواست مردم را در مجمع بازتاب دهند. مردم کماکان نقش دارند زیرا هم اعضای هیات الکترال را مشخص می‌کنند و هم نامزد ریاست‌جمهوری؛ وقتی مردم به پای صندوق رای می‌روند یک صندوق نامزد ریاست‌جمهوری را مشخص می‌کند و صندوق دیگر اعضای هیات الکترال را مشخص کرده است. بنابراین نقش مردم نادیده گرفته نشده اما به موازات نقش مردم نقش ایالتی هم وجود دارد. هم به مردم اجازه انتخاب داده شده و هم به ایالت چرا که نظام فدرالی است و نقش ایالت‌ها پررنگ می‌شود و آنهایی که پرجمعیت‌تر هستند نقش بیشتری را ایفا می‌کنند و اگر این تقسیم‌بندی در سال‌هایی که ١٣ ایالت از بریتانیا جدا شدند در نظر گرفته نمی‌شد اصولا کشوری به نام ایالات متحده امریکا به وجود نمی‌آمد. چرا که دعوای میان ایالت‌ها بالا گرفته بود و ایالت‌های کوچک نگران نادیده گرفته شدن حقوق خود بودند و ایالت‌های بزرگ‌تر نمی‌خواستند سهم خود را از دست بدهند. بنابراین طرفین به توافقی دست پیدا کردند که هم رای مردم و هم رای ایالت‌ها مدنظر قرار گیرد.
با توجه به صحبت‌های شما اگر رای مجمع الکترال با رای مردم متناقض باشد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
در امریکا تاکنون چهار بار رییس‌جمهوری انتخاب شده که متناسب با رای مردم نبوده است. یک مورد آن جان کویینسی آدامز در سال ١٩٢۴ بود. او به دلیل اینکه مجمع انتخابی الکترال‌کالج نتوانست تصمیم‌گیری کند و هیچکسی حایز اکثریت آرای مجمع انتخابی قرار نگرفت بر اساس قانون اساسی امریکا وظیفه تعیین رییس‌جمهور در چنین شرایطی برعهده مجلس نمایندگان قرار می‌گیرد. یعنی اگر مردم به گونه‌ای رای دهند که در مجمع انتخابی الکترال کالج کسی واجد شرایط قرار نگیرد، مجلس نمایندگان از میان دو نامزدی که بیشتری رای را کسب کرده یک نفر را به عنوان رییس‌جمهور انتخاب می‌کند. یعنی جان کویینسی آدامز منتخب مجلس نمایندگان بود نه منتخب هیات‌های الکترالی که به واشنگتن اعزام شده بودند. ولی سه مورد بعدی رخ داده است که آرای مردمی یک فردی بیشتر بوده اما به دلیل اینکه حداقل رای مورد نیاز را در مجمع انتخاباتی نتوانست به دست آورد نتوانست رییس‌جمهور شود. آخرین مورد هم سال ٢٠٠٠بود که آقای الگور ۵٠٠هزار رای بیشتر داشت. اما به دلیل اینکه پس از یک کشمکش حقوقی که ٢٩رای الکترال کالج را به جورج بوش دادند با ٢٧١ رای الکترال در حالی که رای مردمی کمتری داشت رییس‌جمهور امریکا شد. بنابراین امکان‌پذیر است که منتخب ایالات متحده امریکا بازتابی از اکثریت مردم نباشد اما با پشتوانه الکترال کالج امکان پیروزی وجود دارد و باید این را در نظر گرفت که انتخابات در امریکا هیچگاه به دور دوم کشیده نمی‌شود و افراد مهم نیست که اکثریت نسبی را به دست بیاورند، مهم این است که چه کسی بیشترین رای را کسب می‌کند. ممکن است حتی کسی بدون کسب آرای مردمی پنجاه درصد هم رییس‌جمهور امریکا شود که پیش بینی می‌شود در سال ٢٠١۶ این اتفاق رخ دهد و نه هیلاری کلینتون و نه دونالد ترامپ پنجاه درصد آرا را به دست نیاورند اما یکی به دلیل آرای الکترال بیشتر رییس‌جمهور شود.
بحث دیگری که وجود دارد، ایالت‌های شناوری هستند که رای مشخصی ندارند، چه اتفاقی در این ایالت‌ها بر خلاف ایالت‌های مشخص افتاده که همواره در امریکا تعیین‌کننده هستند؟
از بین ۵٠ ایالت به علاوه واشنگتن، برخی ایالت‌ها به صورت سنتی هر نامزد دموکراتی در آن پیروز می‌شود. مانند کالیفرنیا، نیویورک و… بعضی از ایالت‌ها هستند که به صورت سنتی یک نامزد جمهوریخواه انتخاب می‌شود و اصلا مهم هم نیست که این نامزد محبوب است یا نیست. فضای سیاسی آن ایالت به سود جمهوریخواهان است که به عنوان مثال می‌توان ایالت تگزاس را اشاره کرد. بنابراین از دو یا سه سال قبل از انتخابات تکلیف برخی ایالت‌ها مشخص است. نامزدها و احزاب می‌دانند چه تعداد هیات الکترال را دارند فارغ از اینکه برنامه‌ها و نامزدها چه کسانی هستند. اما یکسری ایالت‌ها هستند که به دو دلیل شناور هستند. یعنی در چند انتخابات متوالی به صورت متناوب به دموکرات یا جمهوریخواه رای داده‌اند و در هر دوره به یک حزب رای داده‌اند و تکلیف مشخص نیست. یک پارامتر دیگر این است وقتی نظرسنجی‌ها را شش تا هشت ماه قبل از انتخابات انجام می‌دهند در برخی ایالت‌ها فاصله به حدی نزدیک است  که هیچ یک از دو حزب اصلی برای پیروزی در انتخابات اطمینان پیدا نمی‌کنند. به طور مثال اگر نظرسنجی قبل از انتخابات در تگزاس و کالیفرنیا برگزار شود فاصله دو نامزد به حدی هست که همه می‌توانند تصور کنند نامزد پیروز کیست. اما در ایالتی مثل کارولینای شمالی، فاصله دو تا سه درصدی میان دو نامزد وجود دارد که با احتساب خطای ٣درصدی نظرسنجی‌ها تقریبا می‌توان گفت رقابت‌ها شانه به شانه است و تکلیف آرای این ایالت‌ها تا روز آخر و زمانی که رای‌گیری تمام نشود مشخص نیست چه کسی پیروز نهایی است. بنابراین دو شاخص وجود دارد که یکی سوابق آرای ایالتی نشان می‌دهد که تمایل به کدام حزب دارند و دیگری نظرسنجی‌ها است. در انتخابات امریکا معمولا بین ١٣تا١۵ ایالت شناور هستند و دوره به دوره نیز متفاوت است. اما برخی ایالت‌ها به صورت مداوم شناور هستند. مانند اوهایو و فلوریدا اما در برخی ایالت‌ها متناسب با شرایط و برنامه‌های نامزدها و عملکرد دولت مستقر برخی از این ایالت‌ها به ایالت‌های شناور اضافه یا کم می‌شوند. امسال فکر می‌کنم حدود ١۵ ایالت شناور هستند که مهم‌ترین آن ایالت فلوریدا است که ٢٩ رای الکترال دارد و سال ٢٠٠٠نیز همین ایالت بود که جنجال‌آفرین شد. در میان ایالت‌های شناور نیز پس از فلوریدا، اوهایو است که با ١٨ رای الکترال از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. نکته‌ای که در خصوص اوهایو گفته می‌شود این است که هیچ رییس‌جمهور جمهوریخواهی به کاخ سفید نرفته است مگر اینکه در ایالت اوهایو پیروز شده باشد. اوهایو به دلیل اینکه ١٨ رای الکترال دارد و معمولا جمهوریخواهان برای کسب آرای الکترال نسبت به دموکرات‌ها ضعیف‌تر هستند، گرفتن اوهایو برای آنها سرنوشت ساز است. در وضعیت کنونی هیلاری کلینتون حدود ۵٠ رای الکترال بیش از دونالد ترامپ طی نظرسنجی‌ها در اختیار دارد. در این شرایط اگر مبنا را بر نظرسنجی‌ها بگذارند و مشخص کنند افراد به چه کسی تمایل دارند و فرض بر این باشد نظرسنجی‌ها محقق شود هیلاری کلینتون می‌تواند با بیش از سیصد رای الکترال پیروز رقابت شود. اما دیده شده که نظرسنجی‌ها همواره رای مردم را تایید نکرده است. از همین رو هنوز دونالد ترامپ برای کسب ٢٧٠ رای الکترال امید دارد.
موضوعی که وجود دارد آقای ترامپ مدعی شده بود که می‌خواهد ایالت‌های آبی را تبدیل به ایالت‌های قرمز کند، اما به نظر می‌رسد خانم کلینتون در حال برنامه‌ریزی روی برخی ایالت‌های قرمز است تا رای آنها را تغییر دهد، به نظر شما تا چه حد می‌تواند موفق باشد و اینکه تبدیل ایالت‌های قرمز به آبی نمی‌تواند یک سنت‌شکنی باشد؟
نه این اتفاق رخ می‌دهد به همین دلیل هم هست که پیروز انتخابات در هر دوره میان دو حزب تغییر می‌کند. به طور مثال در سال ١٩٨۴ انتخاباتی که بین رونالد ریگان، رییس‌جمهور وقت امریکا با والتر ماندیل معاون رییس‌جمهور زمان جیمی کارتر برگزار شد، به جز یک ایالت که آن هم ایالت شخص آقای ماندیل بود دموکرات‌ها پیروز این رقابت شدند و ۵٠ ایالت دیگر تماما جمهوریخواهان پیروز شدند. یعنی حتی ایالت کالیفرنیا که به صورت سنتی دموکرات است در آن شرایط خاص به جمهوریخواهان رای دادند. حتی واژه‌ای در ادبیات سیاسی آن دوران به وجود آمد به نام دموکرات‌های ریگانی؛ یعنی ضمن اینکه دموکرات بودند اما درآن مقطع تصمیم گرفتند به ریگان رای دهند. سال ٢٠١۶نیز ایالت‌هایی که به صورت سنتی جمهوریخواه هستند به دلیل نارضایتی نسبت  به ترامپ ممکن است آرای آنها تغییر کند. حتی می‌گویند فاصله هیلاری کلینتون در ایالت تگزاس که شاخصی برای جمهوریخواهان محسوب می‌شود با دونالد ترامپ در حال کم شدن است. از آن طرف هم دونالد ترامپ هم تلاش کرده تا جناح‌های ناراضی از شخص هیلاری کلینتون را به خود جذب کند و امیدوار است که طرفداران برنی سندرز که آنها نیز مثل طرفداران ترامپ از تشکیلات حزب دموکرات ناراضی هستند و حس می‌کنند حق و حقوق آنها در انتخابات نادیده گرفته شده است و به شکل ناجوانمردانه سندرز حذف شد و همچنان می‌خواهند وضعیت موجود را ادامه دهند، این گروه از حامیان سندرز در ایالت‌هایی که به صورت سنتی متعلق به دموکرات‌ها هستند به ترامپ رای دهند. به همین دلیل است که ترامپ گفته است که من برخی از ایالت‌هایی را که آبی هستند را به قرمز تبدیل می کنم. این موضوع اکنون هم برای هیلاری کلینتون و هم برای دونالد ترامپ وجود دارد.
یک بحثی در خصوص نامزدهای مستقل در انتخابات امریکا وجود دارد. اکنون دو نفر به نام گری جانسون و ایوان مک مولن دو نامزد مستقل انتخابات هستند، این دو تا چه حد شانس دارند وارد بازی انتخابات امریکا شوند؟
در امریکا اگر لیست انتخاباتی را نگاه کنید به ۴٠تا ۵٠ اسم برمی‌خورید. این اسامی به سه گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول گروهی هستند که حتما رییس‌جمهور می‌شوند که دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آن را تشکیل می‌دهند. از همین رو به دلیل ساختار سیاسی، حزبی و انتخاباتی و مباحث نخبه‌گرایی پیروز انتخابات آینده امریکا تا آینده نامعلومی کماکان بین حزب جمهوریخواه و دموکرات خواهد بود. گروه دوم نامزدهایی هستند که به صورت تئوریک امکان پیروزی در انتخابات را خواهند داشت و می‌توانند ٢٧٠ رای الکترال را کسب کنند اما به دلیل انحصار دو حزبی در امریکا به شکل عملی شانسی برای پیروزی ندارند. در انتخابات مختلف هم این احزاب جابه‌جا می‌شوند. یعنی امسال حزب لیبرتین و حزب سبزها و یک فرد مستقل به طور تئوریک می‌توانند ٢٧٠ رای را کسب کنند. اما گروه سوم نامزدهایی هستند که حتی به لحاظ تئوریک و طبق هیچ قاعده‌ای نمی‌توانند ٢٧٠ رای مورد نیاز را کسب کنند. دلیل آن هم این است که در امریکا هر حزبی وارد رقابت انتخاباتی می‌شود ستادهای انتخاباتی خود را تشکیل می‌دهند، ستادهای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات تکلیف‌شان مشخص است، احزاب دیگر شاید به دلیل مشکلات مالی و به دلیل سازماندهی نمی‌توانند در تمام ایالت‌های امریکا ستاد انتخاباتی برگزار کنند. زیرا از طرفی راه‌اندازی ستادهای انتخاباتی هزینه‌های فراوانی دارند و از سوی دیگر ایالت‌ها قوانین مختلفی برای ورود افراد به انتخابات دارند. به طور مثال یک ایالت شرط بگذارد شخصی می‌تواند وارد رقابت‌های انتخاباتی شود که حداقل بیست هزار امضا را جمع‌آوری کند. بنابراین اگر بتوانند به حدنصاب مورد نیاز دست پیدا کنند نامزد آنها در ایالت مورد نظر اجازه فعالیت دارد و آن در تعرفه‌های رای وارد می‌شود. اما اگر به حدنصاب مورد نیاز نرسد اصولا اجازه ندارد در این ایالت فعالیت کند و اسم او  وارد انتخابات نخواهد شد. بنابراین احزاب گروه سوم به دلیل اینکه در برخی از ایالت‌ها نمی‌توانند فعالیت کنند و اصولا آرای آنها نوشته نمی‌شود که بتوانند آرای الکترال را کسب کنند در ایالت‌هایی که فعالیت می‌کنند مجموع آرای الکترالی که در شرایط بسیار نادری کسب کنند عدد ٢٧٠ نخواهد شد. در این شرایط دو یا سه نامزد هستند که می‌توانند آرای الکترال را کسب کنند. تفاوت آن این است که به دلیل مسائل ساختاری امکان ورود به کاخ سفید را ندارند اما نقش رای‌شکن دارند و بودن یا نبودن آنها به یک نامزد کمک یا آرای آن را تضعیف می‌کند. به طور مثال در سال ١٩٩٢ زمانی که آقای راس پراوت به عنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شد به دلیل اینکه فردی محافظه‌کار بود، بخشی از آرای جورج بوش پدر را کسب کرد و در نهایت در مقابل بیل کلینتون شکست خورد. در سال ٢٠٠٠نیز آقای رالف نایدر از حزب حامی حقوق مصرف‌کنندگان به دلیل مواضع لیبرالی، بخشی از آرای دموکرات‌ها و مستقلین را به سود خود جذب کرد و در ایالت فلوریدا تعداد آرایی که به صندوق برای الگور ریخته شد کمتر بود و  آرا به سود بوش رقم خورد. بنابراین افرادی مثل‌گری جانسون و خانم جیل استاین فقط می‌توانند آرای یک نامزد را بشکند. به طور مثال‌گری جانسون به دلیل محافظه‌کار بودن دیدگاه‌های نزدیکی به حزب جمهوریخواه دارد از آرای ترامپ کم می‌کند و برعکس خانم جیل استاین که یک فرد بسیار چپ گرا هست از صندوق هیلاری کلینتون کم خواهد کرد. حضور این دو نامزد از این جهت در انتخابات تاثیرگذار است در غیر این صورت هیچ یک هیچ شانسی برای پیروزی نهایی نخواهند داشت.
در این انتخابات چه قشرهایی به نظر شما تعیین‌کننده هستند، به طور مثال پس از رسوایی‌های اخلاقی، هیلاری سرمایه‌گذاری زیادی روی زنان در ایالت‌های جمهوریخواه کرد و به‌شدت رای زنان به سود ترامپ ریزش پیدا کرده است، این موضوع تا چه حد تاثیرگذار است؟
در تحلیل‌های انتخاباتی امریکا به بلوک‌های رای‌دهنده می‌رسیم. به این معنی که عده‌ای جمهوریخواه، عده‌ای دموکرات و عده‌ای دیگر مردد بین دو نامزد هستند. اگر این مورد را کنار بگذاریم می‌رسیم به گروه‌های اجتماعی؛ این گروه طیف وسیعی دارد که از جمله آنها مردان، زنان، سفیدپوستان، سیاهپوستان و… تقسیم می‌شود. پس از این بلوک وارد تقسیم‌بندی منطقه‌ای می‌شود که به شمالی- جنوبی، غربی و شرقی، مرکزی و… مردم تقسیم می‌شوند که هر کدام گرایش‌های مختلفی دارند. عموما حزب دموکرات روی اقلیت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. هرگروه از افرادی که حس اقلیت بودن را دارند تحت پوشش حزب دموکرات قرار می‌گیرند. به طور مثال زنان در جامعه مردسالار، جوانان در جامعه تحت سلطه میانسال‌ها، سیاهپوستان در جامعه سفیدپوستان، یهودیان و مسلمانان در جامعه تحت سلطه مسیحیت؛ بنابراین هرگروهی که احساس کند اقلیت است حزب دموکرات آنها را نمایندگی می‌کند. این موضوع شامل اقلیت‌های ملی نیز می‌شود، به طور مثال ایرلندی‌ها، چینی‌ها‌، مکزیکی‌ها و… زیر مجموعه حزب دموکرات قرار می‌گیرند. حزب جمهوریخواه بیشتر متمرکز است بر افرادی که به صورت سنتی امریکایی هستند و ساختار امریکا بر پایه آنها بنا شده است را نمایندگی می‌کنند. به طور معمول مردمان سفیدپوستی به نسبت سن بالا که تبار آنگلو ساکسونی دارند. اما انتخابات با انتخابات متفاوت است. در سال ٢٠١۶ به دلیل اینکه دونالد ترامپ شخصیتش به گونه‌ای بود که مورد توجه قرار می‌گرفت، او حملات تندی را به بلوک‌های رای‌دهنده اشاره کرد که از جمله آن می‌توان به زنان، جوانان، مسلمانان و… انجام داد و همچنین سوابق کاری او نشان می‌داد که به چنین کاری دست زده است. به طور مثال در مورد زنان نوارهایی که از او منتشر شد متهم به زن ستیز بودن شد و در میان زنان نامحبوب شد. اما یک نکته‌ای را باید در نظر گرفت گرچه هیلاری کلینتون به عنوان نخستین زن تاریخ امریکا است که به این مرحله از انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا رسیده است، اما به این معنی نیست که تمام زنان از او حمایت می‌کنند. دو نقطه ضعف در این زمینه علیه کلینتون مطرح می‌شود. یکی اینکه اصولا معتقدند زن‌ها چندان تمایلی ندارند یک زن رییس‌جمهور امریکا شود و ترجیح می‌دهند رییس‌جمهور مرد باشد و نکته دیگر این است که رفتاری که هیلاری کلینتون نسبت به رسوایی اخلاقی بیل کلینتون انجام داد و در برابر خیانت شوهرش سکوت کرد و پشت سر او قرار گرفت از طرف طیف وسیعی از زنان متهم شد که به دلیل منافع سیاسی و شانس پیروزی خود در انتخابات را از دست ندهد غرور زنانگی را زیرپا گذاشت و حاضر نشد از این مرد خیانتکار جدا شود و حاضر نشد علیه او حرفی بزند. بسیاری از زنان امریکا احساس تحقیر شدن با کار هیلاری می‌کنند و معتقدند نگاه ابزاری با این کار به زنان شده است. بر همین اساس در سال ٢٠٠٨ نیز حمایت زنان را نداشت و فردی مثل اوپرا ویمفری (مجری مشهور امریکایی) از اوباما حمایت کرد. بنابراین یک وزنه تقریبا برابری وجود داردکه از یک طرف نگاه منفی زنان به دونالد ترامپ به دلیل این رسوایی‌ها وجود دارد و از سوی دیگر سابقه بسیار خوبی از هیلاری در بین زنان نیست. کمپین دموکرات‌ها تلاش فراوانی برای به میدان کشیدن زن‌ها انجام داده اما اینکه تا چه اندازه موفق باشد هنوز مشخص نیست.
برنی سندرز توانست موج عجیبی در جوانان ایجاد کند و نزدیک به ١٣میلیون رای را با خود همراه کرد، به نظر شما خانم کلینتون تا چه حدی می‌تواند در جذب آرای هواداران آقای سندرز موفق باشد؟
ما باید دو پارامتر را در نظر بگیریم. یکی تعصب حزبی و دیگری نارضایتی؛ حامیان سندرز در حدود ١٣ میلیون نفر هستند که گروهی از آنها تعصبات حزبی را دارند به این معنی که هرچند نامزد مورد نظرشان برنی سندرز بود اما اورا در قالب حزب دموکرات می‌بینند و بنابراین فردی دیگردر این فرآیند طولانی پیروز شده و نامزد مورد نظرشان نیز از هیلاری حمایت کرده و از طرفداران خود خواسته تا به فرد پیروز بپیوندند بنابراین بخشی از حامیان سندرز به شکل طبیعی به هیلاری متمایل می‌شوند چراکه می‌خواهند حزب دموکرات و ارزش‌های لیبرالی که حزب آنها را نمایندگی می‌کند پیروز شود. اما در این بین گروه دیگری هستند نگاه تعصبی به حزب دموکرات و برنی سندرز ندارند و حزب دموکرات و سندرز را به دلیل عملکرد می‌پذیرند و اگر آن عملکرد مورد تایید آنها قرار نگیرد دلزده و سرخورده می‌شوند که این موضوع خودش را در کنوانسیون حزب نشان داد و از کنوانسیون ناراضی قهر کردند و حتی زمانی که سندرز حمایت خود از کلینتون را اعلام کرد او را نیز «هو»کردند و  از جلسه بیرون رفتند. این گروه به دلیل ترس از حاکمیت محافظه‌کاران می‌روند به احزاب سوم رای می‌دهند، یا اینکه میزان نارضایتی از وضع موجود به حدی قوی است که حاضرند یک جمهوری‌خواه را بپذیرند مشروط بر اینکه این نامزد بتواند تغییرات عمده‌ای انجام دهد.
بنابراین گروهی از اینها جذب شعارهای دونالد ترامپ خواهند شد و ترامپ روی این افراد سرمایه‌گذاری فراوانی انجام داده است اما ارزیابی دقیقی از آمارو ارقام وجود ندارد که چه تعداد از این افراد به سمت ترامپ جذب شدند. اکنون مساله این است که فاصله هیلاری کلینتون و ترامپ تا قبل از نهایی شدن آرا در کنوانسیون‌های ملی به حدی زیاد نیست که الان وجود دارد. اکنون نظرسنجی می‌کنند بین دو طرف که ارقام مختلفی که ارایه می‌شود فاصله چندان زیاد نیست بنابراین می‌توان گفت که کماکان بخشی از آرای برنی سندرز پشت سر خانم کلینتون قرار دارد.
من تصور نمی‌کنم تعداد افرادی که از کلینتون رویگردان شدند به حدی باشد که سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. به نظر من این حامیان حزب دموکرات نیستند که سرنوشت را مشخص می‌کنند، بلکه آن ٢٠ درصد افرادی هستند که نه دموکرات و نه جمهوریخواهی هستند که معمولا مردد هستند و تا روز آخر تصمیم می‌گیرند که به چه کسی رای دهند و جنگ و دعوا هم بر سر جذب آرای آن افراد است.
طبق نظرسنجی‌ها خانم کلینتون کماکان بیشترین شانس را برای رسیدن به کاخ سفید دارد، آیا می‌توان منتظر یک توفان الکترالی از سوی خانم کلینتون بود یا اینکه آقای ترامپ کماکان شانس خوبی برای رسیدن به کاخ سفید دارد؟
اگر الکترال را کنار بگذاریم، ما آرای مردمی را اگر بخواهیم صحبت کنیم، اختلاف بین ٣تا پنج درصد است و با ضریب خطای ٣درصدی این دو همچنان شانس برابر برای پیروزی دارند. یک مورد دیگر می‌توان مثال انتخابات بریتانیا را زد، نظرسنجی‌ها نشان داد که رفراندوم خروج رای نمی‌آورد ولی رای آورد. شاید به این دلیل که افرادی که در نظرسنجی‌ها شرکت می‌کردند متهم به لطمه زدن به منافع انگلستان نشوند و متهم به افراط‌گرایی و احزاب دست راستی نشوند، در نظرسنجی‌ها یک چیز می‌گفتند و در روز انتخابات کار دیگری انجام دادند، الان دونالد ترامپ به‌شدت یک فرد نامحبوب است و انواع و اقسام اتهام‌هایی همچون، ضد مهاجر، ضد مسلمان و ضد زن به او می‌خورد فردی که مورد پرسش قرار می‌گیرد به دلیل اینکه این انگ‌ها به او نچسبد اعلام نمی‌کند که به ترامپ رای می‌دهد اما در روز انتخابات به ترامپ رای می‌دهد. اما به دلیل اتفاق بریتانیا می‌توان گفت که این موضوع به عنوان یک احتمال وجود دارد اما فارغ از اینکه چه کسی پیروز انتخابات می‌شود آنچه که مسلم است ساکت کردن طرفداران ترامپ که نسبت به وضع موجود ناراضی هستند و ضد تشکیلات هستند، ساکت کردن آنها بسیار مشکل است به خصوص اینکه آقای ترامپ تاکید کرده نتیجه انتخاباتی که هیلاری کلینتون در آن پیروز باشد را نخواهد پذیرفت و اگر ترامپ شکست بخورد می‌تواند ترامپ‌های دیگری حتی خطرناکتر از آن در سال‌های آینده پیروز انتخابات شود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *