احسان موحدیان *: دونالد ترامپ سال قبل در چنین روزهایی یکی از نامزدهای حاشیه ای حزب جمهوری خواه برای انتخابات ریاست جمهوری سال 20166 بود و اکثریت تحلیل گران حتی انتخاب وی به عنوان نامزد این حزب را بسیار دور از ذهن می دانستند، اما حالا وی علیرغم رای کمتری که نسبت به رقیب خود کسب کرده، به عنوان رییس جمهور ایالات متحده امریکا سوگند یاد کرده و سرگیجه و نگرانی سیاسی را بر جهان حاکم کرده است.
نخبگان جامعه آمریکا و به خصوص رسانه های این کشور تمام تلاش خود را کردند تا ترامپ را از چشم مردم بیندازند، اما وی که خود سابقه فعالیت های رسانه ای بسیاری داشت با استفاده هوشمندانه از برخی شبکه های اجتماعی به خصوص توییتر و سپس فیس بوک پیام های خود را به گوش جامعه هدف مدنظر خود که بیشتر ایالات مرکزی این کشور را شامل می شوند، رساند و آرای آنان را از آن خود کرد. وی که این روزها هیچ فرصتی را برای زیر سوال بردن رسانه های “ریاکار” این کشور از دست نمی دهد، حمایت رای دهندگان عمدتا سفیدپوست، اکثر روستانشین و اهل شهرهای کوچک و دارای تحصیلات نه چندان عالی را به همراه دارد؛ بخشی از جامعه آمریکا که از بی توجهی نظام سیاسی ایالات متحده به خود خشمگین هستند و امیدوارند ترامپ فکری به حال بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی آنها بکند.
سوال کلیدی این است که ترامپ چگونه می خواهد رای دهندگان به خود را راضی نگهدارد و وعده های انتخاباتی جاه طلبانه خود را عملی کند؟ ویژگی های شخصیتی و سوابق ترامپ این مشکل را تشدید می کند، به خصوص که او اولین رییس جمهور ایالات متحده است که هیچ سابقه سیاسی یا نظامی قابل اعتنایی ندارد، به راحتی از پذیرش حقائق طفره می رود و به عنوان مثال هیچ اعتقادی به گرم شدن کره زمین و خطرات ناشی از آن ندارد، به پذیرش تئوری های توطئه علاقه مفرطی دارد و اصولا شخصیتی پرتناقض و غیرقابل پیش بینی دارد.
وی در مورد بهبود کسب و کار و تجارت مردم، ارتقای رفاه آنها و مسائلی از این دست وعده های کلی و مبهمی به مردم داده و از ارائه هرگونه راه حل جزئی و عملیاتی خودداری کرده است. با توجه به سوابق و عملکرد وی و همین طور دوپارگی شدید جامعه آمریکا پس از انتخاب وی نگرانی های جدی در مورد بدتر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده وجود دارد.
واقعیت این است که گروه های کم درآمد و طبقات پایین جامعه آمریکا تاثیر چندانی بر سیاست گذاری ها در این کشور ندارند و تقریبا هیچ نماینده موثری در نظام سیاسی این کشور ندارند. ترامپ نیز با توجه به خاستگاه طبقاتی و شیوه کسب و کار خود و سابقه فرارهای مالیاتی و تقلب های متعدد واقعا نمی تواند درکی از شرایط و مشکلات این افراد داشته باشد و مدعی ایفای نقش به عنوان نماینده آنها باشد. وی در جریان رقابت های انتخاباتی با تحریک احساسات این افراد توانست آرای بخش زیادی از آنان را به خود اختصاص دهد، اما این مساله که در آینده بتواند یا بخواهد در جهت تحقق منافع این افراد عمل کند، کاملا در هاله ای از ابهام قرار دارد.
نکته دیگر رفتار تنش آفرین ترامپ است که جلوی ایجاد وحدت در جامعه آمریکا را می گیرد و اختلافات و درگیری های موافقان و مخالفان وی را تشدید می کند. وی با گفتار و رفتارش به جای آنکه خود را رییس جمهور همه مردم نشان دهد و آنان را با یکدیگر برابر بداند، در عمل به رییس جمهور بخشی از مردم مبدل شده و با رفتارهای عوام فریبانه خود مخالفانش را که اکثرا افرادی نخبه، تحصیل کرده و صاحب نفوذ هستند از خود می راند و آنان را به انجام واکنش ها و رفتارهای تندتر و رادیکال تر بر علیه خود ترغیب می کند.
این وضعیت به وجهه آمریکا در جهان خارج نیز لطمه وارد کرده و انتظار می رود سیاست خارجی ترامپ کشورهای زیادی را در آسیا، اروپا و آمریکای لاتین تهدید کند. می توان پیش بینی کرد که سیاست های داخلی وی در مدت زمان کوتاهی بسیاری از حامیان او در داخل آمریکا را نیز که به تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی پس از انتخاب وی امید بسته اند، ناامید کند و وی در صورت احساس خطر در این زمینه برای جلوگیری از کاهش محبوبیت احتمالا به تاکید بر مسائل هویتی و دفاع از سفیدپوستان و حمله به مهاجران و مسلمانان ، کوبیدن بر طبل اختلافات داخلی و بحران آفرینی ها و ماجراجویی های بین المللی روی خواهد آورد و هیچ بعید نیست که در چنین شرایطی شاهد وقوع ناآرامی ها و شورش های بی سابقه مدنی در ایالات متحده هم باشیم.
در چنین شرایطی نه تنها دموکراسی آمریکایی به خطر خواهد افتاد، بلکه ژئوپلتیک نظام غرب که بعد از جنگ دوم جهانی پایه گذاری شده نیز شرایطی بحرانی پیدا خواهد کرد. اظهارات ترامپ در مخالفت با ساختار و کارکردهای ناتو زنگ های خطر را برای کشورهای اروپایی به صدا درآورده است. بنابراین ترامپ نظم جهانی که کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی مدافع آن هستند را به خطر خواهد انداخت و در ادامه این تحول ثبات و کارکردهای نهادهای مختلف بین المللی مانند سازمان ملل و دیگر نهادهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی وابسته به آن و … نیز زیر سوال خواهد رفت. در این شرایط زمینه برای تشدید فعالیت و نقش آفرینی موثرتر بازیگرانی که نظم بین المللی مستقر را به هر دلیل قبول ندارند و همین طور بازیگران آشوب طلب مانند گروه های تروریستی خطرناک بیش از گذشته فراهم خواهد شد.
بنابراین انتخاب ترامپ کل نظام بین الملل فعلی و اتحادها و نهادهای سربرآورده از آن را تهدید می کند و ضمانت های امنیتی آمریکا برای متحدانش دیگر قابل اعتماد و آرامش آفرین نخواهد بود. می توان تصور کرد که نگرانی دولت های دوست آمریکا از این وضعیت و فرصت طلبی دول دشمن با این کشور در چنین شرایطی چه آشوبی را در سطح نظام بین الملل حاکم خواهد کرد. ترامپ بارها تاکید کرده که دیگر حاضر نیست مفت و مجانی امنیت دولت های دوست را تامین کرده و نقش پلیس را برای آنها بازی کند. وی قصد دارد از این طریق برای آمریکا کسب درآمد کند و از همین رو موجب نگرانی شدید کشورهای ضعیف اروپای شرقی، عربستان سعودی و … شده است. وی که مرتبا از طریق ارسال پیام های عامیانه و گستاخانه در توییتر به چین حمله می کند، حتی ژاپن و کره جنوبی را به دستیابی به سلاح های هسته ای تشویق کرده و بنابراین نشان داده که هیچ درکی از واقعیات نظام بین الملل ندارد. چشم اندازی که از شرایط داخلی آمریکا و همین طور دغدغه های کشورهای دیگر از عملکرد ترامپ در این مقاله ترسیم شد تردیدی باقی نمی گذارد که شعار انتخاباتی ترامپ دال بر “بازگرداندن مجدد عظمت آمریکا” در عمل به چه مضحکه ای مبدل خواهد شد!
* دکتری روابط بین الملل، دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: دیپلماسی ایرانی
0 Comments