دستودلبازی غرب در میان تهدیدهای روسیه
رحمان نجفی سیار در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: قدرتهایی همچون آمریکا و انگلیس در تلاشاند تا با ایجاد رقابت تسلیحاتی میان کشورهای منطقه و فرسایش اقتصادی این کشورها، آنها را در مدار وابستگی به خود قرار دهند و از این کشورها برای تعمیق پایههای اقتصادی، نفوذ سیاسی و راهبردی خود در منطقه بهره ببرند.
آنچه در پی میآید متن کامل این گفتگوست.
پرسش: چه تحلیلی از نوع رویکرد شورای همکاری خلیجفارس به جمهوری اسلامی ایران دارید؟
از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، کشورهای منطقه خلیجفارس با تهدید قلمداد کردن جمهوری اسلامی ایران و البته با کمک آمریکا، به تشکیل شورای همکاری خلیجفارس و ایجاد مجموعه امنیتی منطقهای متمایل به غرب، مبادرت ورزیدند. این امر باعث اتخاذ رویکرد مقابلهای این شورا در طول بیش از سه دهه گذشته علیه ایران شده است. در حال حاضر نیز اولویت نخست شورای همکاری خلیجفارس، نگاه امنیتی و تقابلی علیه ایران است. این کشورها نگاه انقلابی ایران را تهدید جدی برای نظم و نظام امنیتی مستقر در منطقه میدانند و درصدد تخریب نفوذ ایران در منطقه هستند. از ابتدای بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از ابتدای 2011 میلادی که منجر به افزایش عمق ژئوپلیتیک ایران در حوزههای نفوذ کشورهای این منطقه خصوصاً عربستان شد، رویکرد تقابلی شورای همکاری خلیجفارس علیه ایران تشدید شد. میتوان گفت یک نوع وضعیت «جنگ سرد» میان ایران و برخی کشورهای منطقه خصوصاً عربستان حاکم شد. خریدهای کلان تسلیحاتی، تلاش عربستان و برخی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس برای ایجاد ائتلافهای منطقهای (نظیر ائتلاف نظامی در جنگ یمن، نیروی سپر جزیره در اشغال بحرین و …)، پروپاگاندای سیاسی-نظامی و ایجاد جنگ روانی علیه ایران و… نمودهای این حالت جنگ سرد و رویکرد تقابلی شورای همکاری با ایران است. هرچند که جمهوری اسلامی ایران در این مسیر سعی در رویکرد اعتدالی با این کشورها نموده، اما افزایش نفوذ ایران در منطقه و تحتالشعاع قرار گرفتن جایگاه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از اهمیت این رویکرد تقابلی نکاست.
پرسش: بهترین نوع مواجهه ایران با چنین رویکردی چیست؟
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس با معضل بحران مشروعیت مواجه هستند و این بحران، بقای سیاسی آنها را به چالش کشیده است. این کشورها مشروعیت خود را وابسته به حمایت قدرتهای بزرگ میدانند و معتقدند که پشتیبانی و حمایت قدرتهای بزرگ، شرایط را برای بقا و ادامه حیات سیاسی آنها فراهم میکند. با این تفاسیر راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه با شورای همکاری خلیجفارس میبایست مبتنی بر تداوم تنشزدایی، حلوفصل مسائل و مشکلات دوجانبه از طریق مذاکرات و جلوگیری از تشدید موج ایرانهراسی باشد که قدرتهای بزرگ بهشدت به آن دامن میزنند. با توجه به اینکه ایدئولوژی در محور سیاستهای کشورهای منطقه قرار دارد، به نظر میرسد فاصله گرفتن از جدلهای ایدئولوژیک در منطقه، بهترین راهبرد ایران در قبال شورای همکاری خلیجفارس باشد. بهعلاوه اینکه، تعمیق روابط اقتصادی با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، تأکید بر ایجاد نظم بومی و مشارکتی در منطقه مبتنی بر بازی بُرد-بُرد، میتواند از حساسیتهای روابط سیاسی و چالشهای موجود میان دو طرف بکاهد. در این زمینه، مدل پیشنهادی ایران، فرمول 2+6 یعنی مشارکت 6 کشور شورای همکاری خلیجفارس در کنار ایران و عراق در فرآیند تأمین امنیت و تنظیم نظم منطقهای است.
پرسش: سابقه روابط طرفین همچون اینکه کشورهای حاشیه خلیجفارس عمدتاً از رژیم صدام علیه ایران حمایت کردند، اما ایران از اشغال کویت به دست صدام حمایت نکرد، چه تأثیری بر رویکردهای آینده روابط ایران و شورای همکاری خواهد داشت؟
در خصوص سابقه روابط جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیجفارس باید اشاره کرد که روابط دو طرف، همواره تقابلیِ صرف نبوده است. در برهههایی دو طرف به سمت تنشزدایی و عادیسازی روابط حرکت کردند. برای مثال، جمهوری اسلامی در مقابله با صدام در ماجرای اشغال کویت، رویکرد هماهنگی با شورای همکاری خلیجفارس داشت و حتی اجلاس مشترکی با این شورا در سال 1370 در نیویورک برگزار کرد. علاوه بر این، اجلاس سران کشورهای اسلامی با حضور امیر عبدالله، ولیعهد عربستان و بقیه اعضای شورا در آذر 1376 در تهران، نشاندهنده بهبود روابط ایران و شورای همکاری خلیجفارس بود. بااینحال، نوع نگرش و ایدئولوژی سیاسی حاکم بر دستگاههای حکومتی دو طرف، تداوم مداخله قدرتهای بزرگ در جهت برهم زدن نظم امنیتی بومی، شرایط و اوضاع امنیتی متفاوت کشورهای منطقه و … باعث شده تا بار دیگر رویکرد تقابلی بر روابط ایران و شورای همکاری خلیجفارس حاکم شود.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به نقش و جایگاه منطقهای خود، همچنان در بلوک ضد غرب قرار دارد و با نقد وضع موجود، مخالف جدی نفوذ قدرتهای بزرگ در منطقه است، درحالیکه عربستان همچنان قائل به حفظ وضع موجود بهعنوان گزینه مطلوب است. به نظر میرسد با توجه به رقابت میان دو قطب اصلی منطقهای و جهتگیریهای متعارض، وضع موجود بین دو طرف، کماکان تنشها ادامه پیدا کند.
پرسش: افزایش سرسامآور هزینه کرد نظامی شورای همکاری با چه اهدافی و نتایجی همراه خواهد بود؟
کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، با هزینههای کلان نظامی و خریدهای تسلیحاتی عمده از غرب، به دنبال یک «معادله دوجانبه» هستند. در این راستا، تلاش میکنند تا ضمن مقابله با تهدیدات احتمالی علیه خود، در جهت جلب حمایت غربیها از مشروعیت سیاسی حکومتهایشان در درون جوامع خود بهره ببرند. کشورهای فرامنطقهای نیز از فروش تسلیحات به کشورهای منطقه، درصدد نیل به این دو هدف اصلی هستند:
در این خصوص میتوان اشاره کرد که عربستان سعودی بهعنوان یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، تنها در دوران هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما بیش از 110 میلیارد دلار تسلیحات خریداری کرد که این امر نشاندهنده تلاش کشورهای عضو شورای همکاری و در رأس آنها عربستان برای ایجاد پیوندهای راهبردی و قرار گرفتن در مدار اتحاد با آمریکا و غرب است.
بهعنوان نتیجه میتوان گفت، کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس با تعمیق روابط نظامی و امنیتی خود با آمریکا و غرب، به دنبال این هستند تا همکاری میان خود و طرف غربی را از سطح «مشارکت» وارد سطح «ائتلاف» کنند که البته دررسیدن به این هدف، به دلیل نگاه ابزاری غرب به منطقه، ناکام خواهند ماند. «اتحاد و ائتلاف» بالاترین سطح همکاری میان دو طرف در نظام بینالملل است که به جرأت میتوان گفت هیچگاه در دستور کار مقامات غربی با کشورهای منطقه قرار نداشته و نخواهد داشت.
پرسش: روابط دولت جدید آمریکا با شورای همکاری، چه تحولاتی را برای ایران به طور خاص و منطقه بهطور عام رقم خواهد زد؟
به نظر میرسد دولت جدید آمریکا، نگاه سینوسی و کاسبکارانه به معادلات منطقهای دارد. به عبارتی، نگاه دولتمردان جدید آمریکا به منطقه، نگاه اقتصادی، سوداگرایانه و ابزاری است. ازاینرو، به نظر نمیرسد راهبردهای آمریکا در قبال منطقه، چندان در راستای کمک به کشورهای شورای همکاری خلیجفارس باشد. هرچند ترامپ در کفه ترازو میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، اعضای این شورا را ترجیح میدهد، اما به دنبال ایجاد مزیتهای بلندمدت برای این کشورها نیز نخواهد بود. در حقیقت، آمریکای دوره ترامپ از برقراری روابط حسنه با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، به دنبال دو هدف اساسی است: هدف اول، استفاده از ظرفیت این کشورها در جهت بازسازی اقتصاد ورشکسته آمریکا، با فروش تسلیحات نظامی به آنها و هدف دوم، ترغیب کشورهای منطقه به ایرانهراسی و از این طریق، دوشیدن دلارهای نفتی آنها. (همانطوری که خود ترامپ در مبارزات انتخاباتی و بعدازآن وعده داده است). ضمن اینکه آمریکا همزمان تعهدات بیسابقه خود را در قبال کشورهای منطقه کاهش خواهد داد. با این اوصاف، به نظر میرسد کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس تا حدی به این نکته پی بردند و اخیراً نیز از طریق کویت، سیگنالهایی به جمهوری اسلامی ایران برای همکاری در امور منطقه دادهاند. در پایان میتوان گفت، کشورهای عضو شورای همکاری به راهبردهای آمریکا در منطقه چندان خوشبین نیستند و درصدد ایجاد تضمینهایی میان کشورهای منطقه برای تأمین امنیت بومی هستند. مذاکرات دوجانبه ایران و شورای همکاری خلیجفارس با میانجیگری کویت و سفر اخیر دکتر روحانی به عمان و کویت را میتوان تا حدی در این راستا ارزیابی کرد. هرچند شدت مخاصمات میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس به این سادگی قابلبهبود نیست، اما به نظر میرسد در آینده به سمت تأمین امنیت بومی حرکت کنند.
منبع:
نجفی سیار، رحمان، مصاحبه توسط مصطفی هاشمی. کارشناس مسائل غرب آسیا (2 اسفند 1395).
0 Comments