جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
راهبرد نوین آمریکا در قبال افغانستان
زهرا توحیدی*
برخی مدعی هستند که اعلام استراتژی خروج اوباما در سال ٢٠١۴، به تلاشها در جهت مبارزه با تروریسم ضربه وارد کرد و گروههای تروریستی را در موقعیت برتری قرار داد. لذا با پیروزی ترامپ جمهوریخواه این انتظار ایجاد شده که رویکرد مبارزه با تروریسم در سیاست خارجی آمریکا، با جدیت و قاطعیت بیشتری پیگیری شود؛ انتخاب ژنرال مک مستر بهعنوان مشاور امنیت ملی رئیسجمهور نیز مقوم این فرضیه تلقی میشود؛ زیرا وی بهعنوان یک طراح برجسته دکترین نظامی امریکا، سابقه حضور و فعالیت در افغانستان بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ بهعنوان فرمانده مرکز مبارزه با فساد را نیز دارد که قاطعیت وی، منجر به برکناری و محاکمه تعدادی از افسران ارتش امریکا و ارتش افغانستان شده بود. لذا حضور مکمستر، تأثیر عمیقی بر نوع سیاستگذاری آمریکا در قبال افغانستان خواهد داشت. اما مسئله مهم این است که وضعیت و شرایط در افغانستان تنها عامل شکلدهنده به سیاست آمریکا در قبال این کشور نیست؛ بلکه اینگونه به نظر میرسد که پاکستان نیز تلاش گستردهای را در جهت شکل دادن به رویکرد آمریکا در قبال افغانستان آغاز کرده است. گزارش حاضر سعی در پرداختن به این مسئله را دارد.
شرایط امنیتی بحرانی در افغانستان
سازمان ملل متحد در آخرین گزارش خود، سال 2016 را مرگبارترین سال 2009 تاکنون دانسته است که در پی آن، تعداد زیادی از مردم کشته و آواره شدهاند و صدها هزار نفر نیز کشور را ترک کردهاند. درواقع بهطور خلاصه، به تعبیر ژنرال جان نیکلسون، فرمانده ارشد آمریکا در افغانستان، این جنگ 15 ساله در بهترین حالت، به «بنبست» رسیده است که بهمنظور برونرفت از این شرایط، حداقل به «چند هزار سرباز بیشتر»، نیاز است. این در حالی است که مأموریت آیساف در افغانستان بهطور رسمی از اواخر سال 2014 خاتمه یافته است و مسئولیت جنگ علیه طالبان و تأمین امنیت بر عهده نیروهای امنیتی افغانستان گذاشتهشده و نیروهای ناتو در افغانستان، بر مشاوره، تجهیز و آموزش این نیروها متمرکز هستند.
در همین راستا، اقدامات پشتیبانی و نظامی این نیروها در افغانستان بهطور محسوسی با کاهش مواجه شده است؛ بهنحویکه تعداد حملات هوایی که در جهت هدف قرار دادن دقیق اهداف راهبردی، کاربردی مهمی دارد، بهشدت کاهشیافته است. بهعنوانمثال، در سال 2011، 35 هزار حمله هوایی علیه مواضع تروریستها صورت گرفت اما بر اساس آمار ارائهشده، طی 10 ماه نخست سال 2016، آنها به 4500 پرواز تقلیل یافته است. این در حالی است که طالبان طی 2 سال گذشته بهطور قابلملاحظهای حملات و قلمرو تحت سلطه خود را گسترش داده است. افزایش علاوه بر این، باوجوداینکه حدود 6 هزار نفر از 8600 نیروی نظامی آمریکا در جهت اهداف آموزشی و مشاورهای به کار گرفته میشوند، اما نیروهای نظامی افغانستان که در خط مقدم مبارزه علیه طالبان قرار دارند، بهره کمی از این نیروهای میبرند و درواقع عاملان اصلی مبارزه علیه تروریستها، از عدم برخورداری از آموزشهای نظامی و مهارتهای کافی رنج میبرند.
در حال حاضر بر اساس گزارش سیگار[1]، دولت افغانستان تنها بر 57 درصد از خاک این کشور کنترل دارد. درواقع، روند نگرانکنندهای طی یک سال اخیر در جریان بوده؛ بهنحویکه این کنترل از 72 درصد، به 57 درصد کاهشیافته است. علاوه بر این، فعالیت داعش نیز در افغانستان گسترشیافته است. این گروه در آخرین اقدام تروریستی خود، به بیمارستان نظامی در کابل حمله کرد که منجر به کشته شدن 49 نفر و زخمی شدن تعداد زیادی از مردم عادی شد.
در راستای تحلیل همین شرایط است که ژنرال نیکلسون، فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان، در جلسه کمیته نیروهای مسلح در سنای آمریکا که در ماه گذشته برگزار شد، در مورد خطر سقوط ولایتهای هلمند و قندوز و نیز در مورد «ناکافی بودن: تعداد سربازان آمریکایی در جهت مقابله با پیشرویهای طالبان هشدار داد و متذکر شد که حتی برای «حفظ شرایط کنونی» نیز به «چند هزار» نیروی جدید در افغانستان نیاز است.
ازآنجاییکه ترامپ، اولویت اصلی استراتژیک خود را مقابله با «تروریسم اسلام رادیکال» مطرح کرده، قدر مسلم مسئله افغانستان و بهتبع آن، پاکستان نیز از اهمیت ویژهای در این استراتژی برخوردار خواهد بود که اتفاقاً هر دو کشور برای آن مبارزه رقابت میکنند.
استراتژی جدید آمریکا و رقابت افغانستان و پاکستان
عدم تعیین استراتژی مشخص در قبال افغانستان و مسئله کلیتر تروریسم، جوی از عدم اطمینان و نگرانی را در قبال آینده افغانستان و حتی منطقه جنوب غرب آسیا به وجود آورده است؛ مسئلهای که سیاستگذاران هر دو کشور پاکستان و افغانستان را بر آن داشته تا سعی کنند بیشترین بهره را از این فرصت، بهمنظور تأثیرگذاری بر سیاستگذاریهای آتی ایالاتمتحده ببرند. این در حالی است که اینگونه به نظر میرسد که افغانها به این نتیجه رسیدهاند که ناتو و بهویژه آمریکا تنها در صورت بروز تهدید شکستی با «پیامدهای استراتژیک» به کمک آنها خواهد شتافت.
ساختار سیاسی آمریکا، بهعنوان بزرگترین اعطاکننده کمک به افغانستان، در حالی دستخوش تغییر و تحولات گسترده و عمیقی شده است که دو دیدگاه کلان در مورد سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان وجود دارد:
- برخی از نخبگان اجرایی و فکری، معتقدند که تاکنون استراتژی آمریکا دراینباره صحیح بوده و تنها بازنگری در مورد تاکتیکها نیاز است تا بتوان برای همیشه به معضل تروریسم در افغانستان پایان بخشید.
- دسته دوم اما معتقدند که آمریکا نیازمند تغییر استراتژی خود در قبال افغانستان است؛ بدین معنا که باید در هر دو حوزه سخت و نرم سیاست، اقدامات خود را پیگیری نماید؛ یعنی همزمان با ممانعت از اشغال مناطق بیشتر توسط طالبان و مقابله جدی نظامی، بستر حصول له توافقات سیاسی در قالب مذاکرات نیز پیگیری شود.
این در حالی است که در مورد نحوه برخورد با پاکستان نیز عدم وجود اجماع نظر میان نخبگان به چشم میخورد و دو دیدگاه کلی وجود دارد؛ عدهای مانند «تد پو»، رئیس کمیته فرعی تروریسم کنگره، معتقدند که آمریکا باید به پاکستان در مورد اقداماتش در قبال حمایتش از تروریسم، هشدار جدی بدهد و دسته دیگر، قائله به اتخاذ مواضع نرمتری در قبال این کشور و در قالب یک فضای جهانی، بهویژه با در نظر داشتن مسئله رقابتهای جهانی با چین، هند و نظم منطقهای هستند. بااینوجود طی یک سال اخیر، انتقادات به پاکستان به جهت حمایت از تروریسم، در عرصه بینالمللی و بهویژه در میان نخبگان آمریکایی افزایشیافته است. در همین راستا، در تیرماه سال جاری، کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا، جلسه ویژهای بهمنظور بررسی سیاستهای این کشور در قبال پاکستان برگزار کرد. طی این نشست، علیه پاکستان سخنان تندی مطرح شد و زلمی خلیل زاد، سفیر پیشین آمریکا در کابل، پیشنهاد اضافه شدن نام دولت پاکستان در فهرست سیاه کشورهای حامی تروریسم را مطرح نمود. علاوه بر این، در مهرماه نیز دو عضو کنگره نیز مطالبه مشابهی را مطرح کردند. در آخرین اقدام ازایندست، هفته گذشته، دو نماینده دیگر کنگره آمریکا، طرحی را تدوین کردند تا بر اساس آن پاکستان را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار دهند.
در پی افزایش فشارها علیه پاکستان، ژنرال جان نیکلسون نیز در جلسه کمیته نظامی سنا، موضوع ضرورت «بررسی جامع» روابط آمریکا با پاکستان را مطرح نمود. وی خواهان قانع سازی پاکستان بهمنظور حمله به مراکز تروریستی که در وزیرستان شمالی این کشور وجود دارد و علیه افغانستان دست به اقدامات تروریستی میزنند، شد. همچنین وی این مرکز را «خطر جدی برای ایالاتمتحده« دانست.
اما وقوع بمبگذاریهای انتحاری اخیر در داخل پاکستان[2]، فرصت مناسبی را در اختیار سیاستمداران پاکستان قرار داد تا در آستانه برگزاری مهمترین نشست بینالمللی در مورد امنیت جهانی در مونیخ و نیز طراحی استراتژی دولت ترامپ در مورد افغانستان، خطرات امنیتی علیه این کشور را بزرگنمایی کرده و خود را قربانی تروریسم معرفی کند و از این طریق بتواند بخشی از فشارهایی را که از سوی جامعه بینالمللی علیه پاکستان مطرح است را کاهش دهد.
همزمان با پیگیری این سناریو، پاکستان ضد حمله جدیای را علیه تلاشهای افغانستان در جهت اعمال فشار بر پاکستان آغاز کرده است. این امر، تنشها میان اسلامآباد و کابل را افزایش داده است؛
پاکستان حملات راکتی به مناطق سرحدی افغانستان را تشدید کرده است. همچنین مدعی شده که 76 تروریست در خاک افغانستان پنهانشدهاند؛ علاوه بر این، از حدود سه هفته پیش، در پی متهم کردن دولت افغانستان به مسامحه در کنترل مرزهایش و استفاده تروریستها از خاک افغانستان بهمنظور حمله به پاکستان بهمنظور حمله به پاکستان، دو گذرگاه مهم مرزی خود با افغانستان که جزو شاهرگهای اصلی تجارتی و اقتصادی میان دو کشور هستند را بست که حدود 80 میلیون دلار خسارت مالی به دو کشور وارد ساخته است. متقابلاً دولت افغانستان نیز دولت
پاکستان را به پناه دادن به طالبان افغانستانی و شبکه حقانی ازجمله حضور 85 تروریست و جود 32 پایگاه آموزش تروریستها متهم کرده است.
جمعبندی
باوجود اهمیت افغانستان بهعنوان یک مورد هویتی برای آمریکا بهعنوان خط مقدم مبارزه علیه تروریسم، تاکنون استراتژی آمریکا در قبال افغانستان و پاکستان شکل نگرفته است و یا حداقل بهصورت علنی و روشن مطرح نشده است. این امر، در افغانستان و پاکستان سردرگمی و ناامنی ایجاد کرده است. لذا هر دو کشور، در جلبتوجه ترامپ و سیاستگذاران آمریکایی به مهمتر جلوه دادن نقش خود در جنگ علیه تروریسم و آینده منطقه و نیز تأمین منافع استراتژیک آمریکا، با یکدیگر در حال رقابت هستند.
در همین راستا، اخیراً سفرها و رایزنیهای نمایندگان مختلف افغانستانی و پاکستانی بهمنظور تأثیرگذاری بر استراتژی دولت جدید آمریکا و چینش صحنه جدید بازی در این منطقه بهشدت افزایشیافته است و مطمئناً هر یک از آنها که موفق به این امر شود، از محوریت در سیاستگذاریهای آتی ایالاتمتحده برخوردار خواهد شد و کمکهای بیشتری از این کشور دریافت خواهد کرد.
بر همین اساس، میتوان اینگونه پیشبینی نمود که بهاحتمالزیاد، خشونتها و تنشها در افغانستان و نیز میان افغانستان و پاکستان افزایش خواهد یافت. این امر، هم میتواند آمریکا را بهمنظور مشارکت و حضور جدیتر در افغانستان ترغیب نماید تا جنگ افغانستان بهعنوان طولانیترین و پرهزینهترین جنگ این کشور در مبارزه با تروریسم به شکست مفتضحانه نینجامد و هم میتواند موجبات شادمانی و مهمتر از آن، بقای دولت وحدت ملی که بنیانش بر اساس حمایتهای آمریکا بنانهاده شده را فراهم نماید.
به باور نویسنده، احتمالاً استراتژی دولت ترامپ در قبال افغانستان، با محوریت افزایش تعداد نیروهای خارجی، بهویژه با تأکید بر نقش ناتو و مشارکت بیشتر آنها در مأموریت مبارزه علیه تروریسم شکل خواهد گرفت.
* پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک
…………………………………………………………………..
[1] اداره بازرسی آمریکا در امور بازسازی افغانستان
[2] زیارتگاه صوفیان لعل شهباز قلندر در ایالت سند پاکستان موردحمله تروریستی قرار گرفت و حدود هشتاد نفر کشته و 250 نفر زخمی شدند.
0 Comments