فاطمه عالیشاه آرات بنی*
در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ زمانی که باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور، قدرت را به دست گرفت در اولین سفر خارجی به مصر رفت. گمانهها در آن زمان بر اولویت مصر در سیاست خارجی عربی آمریکا و تشدید رقابت منطقهای بین مصر و عربستان و… بود؛ اما تحولات منطقه ای از سال ۲۰۱۱ همه ملاحظات را برای مدتی در اغماء فرو برد. به نحوی که مارک لینچ در مقالهای تحت عنوان اوباما و سیاست خارجی، کودتا در مصر را از مشکلات و دشواریهای اوباما در دوران ریاست جمهوریاش خواند که با اتکا بر سیاست غیرمداخله گرایانه، مصر را از اولویت سیاست خارجی اوباما تا حدی دور کرد. دیدار اخیر سیسی از کاخ سفید حکایت از اهمیت نقش مصر در سیاست خارجی آمریکا دارد. در ادامه درصدد تحلیل این دیدار و دستاوردهای آن خواهیم بود.
اهمیت جمهوری عربی مصر
جمهوری عربی مصر قلب جهان عرب، زادگاه پان عربیسم و سنگ بنای صلح با رژیم صهیونیستی است. شناخت تعاملات میان مصر و آمریکا از واقعیات سیاسی منبعث از منافع دو کشور پیروی میکند. جمعیت، مواضع سیاسی و جغرافیا، متغیرهای اثرگذار در تعاملات آمریکا با مصر است. اگر چه برخی دیدگاهها بر این نگرش استوار است که منافع ایالاتمتحده آمریکا در تصمیمگیریهای مصر از نقش بنیادی برخوردار است؛ اما واقعیتِ مطالعه پروسههای تاریخی و تطور سیاسی در مصر نشان میدهد که بازیگری در مصر به میزان زیادی از منافع اولیه این کشور بهویژه تمامیت ارضی و تامین امنیت پیروی مینماید.
با اهتمام به این امر که شناخت وزن سیاسی و جغرافیایی مصر در لایههای متعدد بازیگری این کشور سبب شده تا این کشور بهرغم برچسبهای گوناگونی که در ارتباط با غربمحوری و غربگرایی به آن زده میشود بازیگری کمابیش موفق در عرصه منطقهای و بینالمللی است. لذا این نگرش زمانی میتواند مستند باشد که بدانیم مقامات مصری در حالی از طریق کمپ دیوید کمکهای اقتصادی فراوانی دریافت میکنند که اعتماد واقعی در رژیم صهیونیستی نسبت به آینده تعاملاتش با جمهوری عربی مصر وجود ندارد. کمکهای تسلیحاتی و نظامی آمریکا به این کشور و تامین امنیت آن در برابر رژیم اشغالگر قدس مزیتهایی است که یک شهروند مصری به نحو ملموس از آن باخبر است اما نکته ضمنی این مسئله را نباید انکار کرد که این کشور در پرتو متغیرهای کنونی در بازی غرب شرکت نموده است و با تغییر مسیر بازی به راحتی با تهدیدهایی نظیر بستن کانال سوئز و یا تغییر مواضع در قبال غزه میتواند معادلات زیادی را متأثر نماید. از این رو علیرغم این که برخی معتقدند در عصری که ساخت جهانی بر تک قطبی استوار است و یک جانبهگرایی تک قطب، نیازی به اتحاد و ائتلاف با قدرتهای منطقهای ندارد اما باید یادآوری کرد که واقعیات ژئوپلتیک همواره خود را بر سیاست تحمیل مینماید؛ مانند قطع روابط دیپلماتیک میان مصر و آمریکا از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ که در هر دو سر طیف، مصر نقش تعیین کنندهای داشت.
یکی از مصادیقی که موید حاکمیت منافع بر تعاملات آمریکا است را میتوان در مواضع این کشور طی گذار از دمکراسی در مصر به وضوح دید. در کودتای جولای ۲۰۱۳ دولت اوباما در حالی که به دنبال حمایت از جهانگرایی ارزشهای لیبرالیستی بود و آن را مدعایی برای مداخله در کشورهای منطقه میدانست عملاً نتوانست از کودتا و رهبر نظامی آن حمایت نماید؛ لذا تاکتیک انتظار در پیش گرفته شد تا سیسی بتواند با اهتمام به اوضاع داخلی و منطقهای، وضعیت را به حالت عادی برگرداند در این موقعیت با پذیرش کودتا از سوی جامعه بینالملل، هزینه مشروعیت آن برای آمریکا کم میشد.
لذا نویسنده معتقد است که علیرغم برخی مدعا در ارتباط با مواضع حقوق بشری اوباما در سردی روابط بین واشنگتن و قاهره، باید اذعان نمود که دولت اوباما عملاً هیچ اقدامی برای بازگشت مصر به دمکراسی و دفاع از حقوق اخوان المسلمین صورت نداد. چرا که منافع آمریکا در جریان حکومت اخوان، آزمون دموکراسی گرایی خود را در منطقه پس داده بود.
واقعیتِ مطالعه پروسههای تاریخی و تطور سیاسی در مصر نشان میدهد که بازیگری در مصر به میزان زیادی از منافع اولیه این کشور بویژه تمامیت ارضی و تامین امنیت پیروی مینماید. مقامات مصری در حالی از طریق کمپ دیوید کمکهای اقتصادی فراوانی دریافت میکنند که اعتماد واقعی در رژیم صهیونیستی نسبت به آینده تعاملاتش با جمهوری عربی مصر وجود ندارد.
لذا سیاست تعلیقی این کشور در دولت اوباما نسبت به تحویل سیستمهای نظامی با برد بالا مانند هواپیماهای اف ۱۶، هلیکوپترهای آپاچی، موشکهای هارپون و تانکهای M1A1 تنها برای مهار اثرات کودتا در سیاست داخلی آمریکا و حل بومی مسئله در مصر بوده است و سایر جوانب همکاری نظامی ادامه یافت. این کمکها در ۳۱ مارس ۲۰۱۵ در پرتو توجه به دغدغههای امنیتی مصر و حملات تروریستی در سینا برداشته شد. گرمی روابط مصر و آمریکا را باید اینگونه بیان داشت که اگر چه آمریکا به مسائل حقوق بشری در ارتباط با مصر اذعان دارد اما همواره امنیت را بر آن مقدم دانسته به نحوی که حتی قربانی شدن دموکراسی برای آنها تسهیل شد.
ترامپ و سیسی
در حالی که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا از دعوت سیسی به واشنگتن خودداری میکرد دونالد ترامپ از زمانی که سیسی را در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۱۶ ملاقات کرده با وی ارتباط برقرار نمود. سیسی جزو اولین افرادی بود که طی تماس تلفنی انتخاب ترامپ را به وی تبریک گفت. هر دو رئیس جمهور دارای برخی متغیرهای مشترک هستند به نحوی که از رسانهها به دلیل آنچه نقد نادرست میدانند، بیزار هستند، هر دو رهبر، انرژی خود را بر امنیت متمرکز کردهاند ضمن این که کشور و دولت خود را هدف تهدیدات ناعادلانه میدانند هر دو از فضایی خارج از سیاست وارد حوزه اجرایی شدهاند.
عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر در سوم آوریل به کاخ سفید رفت. گمانهزنیها در خصوص دستاوردهای این سفر نباید در پرتو تعاملات گذشته باشد در حالی سیسی به دیدار ترامپ رفت که چرخه درهم تنیده تهدیدات تروریستی، منازعات اقتصادی و سیاست شکننده سرکوب، فشار زیادی را بر وی وارد نموده است مشکلاتی که توجهات بیشتر آمریکا را میطلبد.
در حالی سیسی به دیدار ترامپ رفت که چرخه درهم تنیده تهدیدات تروریستی، منازعات اقتصادی و سایر مشکلات در مصر توجهات بیشتر آمریکا را میطلبد. این دیدار نشان داد که مسائل حقوق بشری در تعامل با مصر از اهمیت کمتری برخوردار است و تمام تمرکز دولت ترامپ بر همکاری مشترک حول مبارزه با تروریسم و داعش قرار دارد.
دستاوردهای دیدار دوجانبه روسای جمهور
۱- از انقلاب ۲۰۱۱ تاکنون، سیسی اولین رهبر مصر است که از کاخ سفید دیدار کرده است این دیدار نشانهای آشکار از پذیرش ساخت سیاسی است که توانسته با برکناری رئیس جمهور منتخب، سرنوشت دموکراسی در مصر را تغییر دهد. همچنین نشانه تغییر در روابط دو کشور بعد از مدتی به ظاهر دوری و انتظار است. ترامپ به همتای مصری خود اذعان داشت که وی دوست و متحدی بزرگ در آمریکا خواهد داشت وی با اذعان این مطلب که سیسی کار خارقالعادهای را در شرایطی سخت انجام داده به همه اعلام کرد که ما پشتیبان مردم مصر و مصر هستیم. کسب حمایت آمریکا می تواند مواضع منطقهای سیسی را بهبود ببخشد.
۲- ترامپ این دیدار را در راستای احیای مناسبات سابق و ساخت روابط قدرتمند دوجانبه با مهمترین ملت عرب بعد از اعمال ممنوعیت سفر اتباع شش کشور مسلمان میداند. این دیدار می تواند سیسی را در پیشبرد اهداف منطقهای خود در صلح با رژیم صهیونیستی و خروج از بنبست غزه کمک نماید و طرحهای خود را با آمریکا هماهنگ سازد.
۳- در حالی که به اعتقاد برخی مهمترین مشکل دوره اوباما با سیسی حول مسائل حقوق بشر و بازداشت گسترده مخالفان بود اما ترامپ نگرانیهای خود را در ارتباط با اسلامگرایی و تروریسم مطرح کرده است.
۴- ترامپ، سیسی را متحد کلیدی این کشور در مبارزه با داعش و تروریسم میداند.[۷] راب سالتوف متخصص مسائل غرب آسیا در موسسه واشنگتن معتقد است که : «در خاورمیانه تنها رئیس جمهور سیسی است که از قدرت و اراده همکاری در نبرد با رادیکالیسم افراطی و مسلمان برخوردار است. لذا این دیدار آغازی نوین بین دو ملتی است که دارای منافع مشترک در حوزه مبارزه با افراطگرایی اسلامی هستند.»
۵- سیاست ستایش و تمجید: ترامپ، رئیسجمهور مصر را به دلیل کنترل شگفتانگیز شرایط درزمان سخت ستود. جدا از حوزه سیاسی دو طرف از شخصیت یکدیگر ستایش کردهاند بعد از دیدار، سیسی، ترامپ را رهبری قدرتمند و ترامپ نیز همتایش را دوستی فوقالعاده دانست. این نکته میتواند در تحکیم اعتماد متقابل نقش مؤثری ایفا نماید.
۶- اعتبار داخلی: با توجه به این که سیسی طی چهار سال حضور در قدرت از کاخ سفید دیدار نکرده بود در کنار اعتبار داخلی می تواند موید پایان دوری و انزوای وی از کاخ سفید باشد. ضمن این که میتواند به بهبود شرایط و موقعیت وی در سیاست داخلی کمک کند؛ بنابراین سیسی میتواند خود را به مردم مصر به عنوان سیاستمداری بینالمللی معرفی نماید.
۷- حاشیهنشینی مسائل حقوق بشری: کاخ سفید نشان داد که مسائل حقوق بشری از اهمیت کمتری برخوردار است و تمام تمرکز دولت ترامپ بر همکاری مشترک حول مبارزه با تروریسم و داعش قرار دارد. اگر چه مقامات سیاسی مطرح میکنند که مسائل حقوق بشری را در فضای محدودتر و غیرعلنی دنبال میکنند.
برخی معتقدند که دستاورد مصر از این سفر اگر چه عموماً در قالب بهبود وضعیت کمکهای مالی و خرید تسلیحاتی متمرکز است، اما چندان نخواهد بود.
۸- ضدیت با اسلامگرایی: دشمنی سیسی با اخوان المسلمین بر جذابیت آن نزد ترامپ افزوده است. ترامپ علاقهمند است تا اخوان المسلمین در قالب گروه تروریستی جای گیرد؛ اما رهبر نظامی مصر که به نوعی آنها را از همه حقوق محروم کرده ملاحظات ناشی از بحرانی شدن روابط با ترکیه و سایر جریانهای اسلامی را مدنظر قرار میدهد.
۹- مصر سالیانه حدود ۳/۱ میلیارد دلار از امریکا کمک دریافت میکند و احتمالاً دریافت کمک مالی برای مبارزه با داعش در سینا و طرح فشارهای مرتبط با آن از موارد درخواست سیسی است. ۲۵۰ میلیون دلار کمک اقتصادی آمریکا به مصر در برابر تورم و جمعیت فزاینده این کشور نمیتواند ثبات را در بزرگترین کشور عربی تامین نماید. مصر بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۵ حدود ۷۶ میلیارد دلار کمک بلاعوض از آمریکا دریافت کرده به نحوی که این کمکها یکی از پایههای تامین منابع مالی و درآمد این کشور بهحساب میآید. برخی معتقدند که دستاورد مصر از این سفر اگر چه عموماً در قالب بهبود وضعیت کمک های مالی و خرید تسلیحاتی متمرکز است اما چندان نخواهد بود.
جمعبندی
واقعیت روابط بینالملل موید دوستی و دشمنیها و تغییر و تحولات دور از انتظار است. آنچه در طی گذر تاریخ میتوان بر آن اصرار ورزید تنها استمرار منافع است. فراز و نشیب روابط مصر و آمریکا بر حول دایره منافع دو کشور رقم میخورد در حالی که ماهیت ساخت سیاسی و منافع دو کشور موید اشتراکات زیادی نیست اما اقتصاد لرزان، جوشش جریانهای سیاسی و نظامی در مصر، ژئوپلتیک بحرانی در حوزه همسایگان و موقعیت برتر جغرافیایی آن را حائز توجه نموده است. از این رو آمریکا نمیتواند مصر را در سیاست منطقهای خود در حوزه رژیم صهیونیستی، مداخلات منطقهای، انرژی و… نادیده بگیرد و مصر نیز فارغ از کمکهای این کشور نمیتواند حداقل ثبات را به ارمغان بیاورد. از این رو باید گفت که دو کشور منافع مهمی در تکمیل نیازمندیهای یکدیگر در نیل به اهداف متفاوت دارند و این میتواند دادههای منطقهای را تا حدودی مشخص سازد اگر چه خاورمیانه منطقهای بوده که همواره مردم در آن مهمترین عنصر تغییر به حساب میآیند.
کارشناس روابط بینالملل*
منبع: اندیشکده تبیین
0 Comments