جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
راهبرد چین در منطقه غرب آسیا
احمد ابودوح در تحلیلی که اندیشکده شورای آتلانتیک منتشر کرد، نوشت: انتظارات بین متحدان تا زمانی هماهنگ میماند که آنها درک مشترکی از محیط استراتژیکی که در آن عمل میکنند، داشته باشند. بنابراین برداشتهای ناهماهنگ از تغییرات تاریخی که منطقه به خود دیدهاست، هسته مرکزی این بیماری زمینهای است که درحال ازهم پاشیدن اتحادهاست و انتظارات ناهماهنگ، تنها یکی از علامتهای مشهود آن است.
در خاورمیانه، این اتفاق به این دلیل شکل گرفته که کشورهای منطقه خواستار «استقلال راهبردی» بیشتری برای دستیابی به منافع خود هستند و این تمایل اخیرا بهعنوان عاملی برای رفتارهای ضد آمریکایی بروز پیدا کرده است. سیاست دولت بایدن این است که ایالات متحده در هیچ مناقشهای خارج از منطقه ایندو پاسیفیک مداخله نمیکند. این موضوع کشورهای خاورمیانه را آشفته و اعتمادشان به آمریکا را خدشهدار میکند، هرچند که واشنگتن تلاشهای مضاعفی داشته که نگرانیهای آنان را برطرف کند. باوجود تامین منابع فنی و نظامی برای متحدان منطقهای، شکست امریکا در مداخله مستقیم برای دفاع از عربستان سعودی و امارات دربرابر ایران، دیدگاه درازمدت این کشورها از امریکا بهعنوان متحدی را که بتوانند به آن اعتماد کنند، تغییر داده است.
درهمینحال، چین درحال بهرهبرداری از افزایش فضای شک و تردید از سوی هر دوطرف برای پیش بردن منافع خود است که تمرکز اصلیشان بر تجارت و زیرساختهاست. مبادلات تجاری چین و خاورمیانه در سال 2021 به 330 میلیارد دلار رسید. باوجود افزایش عرضه نفت روسیه، عربستان سعودی جایگاه خود را بهعنوان بزرگترین عرضهکننده نفت بازپس گرفت. خاورمیانه در نیمه نخست سال 2022، دریافت کننده 57 درصد از سرمایهگذاری چین در ابتکار «کمربند و جاده» بوده و کشورهای این منطقه همچنین باتوجه به رد شدن دائمی درخواستهایشان برای دریافت تجهیزات آمریکایی، دریافتکننده اصلی پهبادهای پیشرفته وینگ لونگ، CH-4 و CH-5 چینی بودهاند.
پکن حالا در به چالش کشیدن نقش دیرینه آمریکا در امنیت منطقه اعتماد بهنفس بیشتری پیدا کرده است. درجریان سفر جنجالی بایدن به منطقه در ماه ژوئیه، وزیر امور خارجه چین در سوریه بود و از این موقعیت استفاده کرد تا انتقادهایی را نسبت به تلاشهای آمریکا برای بهبود روابط رو به وخامتش با عربستان سعودی مطرح کند. او پس از حمایت از منطقه برای توسعه «مستقلانه» و پایان بیثباتیهای امنیتی «از طریق وحدت و خودتوانمندسازی»، آمریکاییها را به دخالت و «تلاش برای ایجاد تغییرات در منطقه براساس استانداردهای آمریکایی» متهم کرد.
سه ماه بعد در سپتامبر، چین در جریان دومین مجمع امنیتی خاورمیانه در پکن، جزییات چشماندازش برای نظم نوین امنیتی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تشریح کرد. این پیشنهاد که براساس اصول ابتکار امنیت جهانی (GSI) مطرح شده، در ماه آوریل توسط شی جینپینگ، رییسجمهور چین مطرح شده بود. علاوه بر این، وزیر امورخارجه چین در 27 اکتبر به فیصل بن فرهان آلسعود، وزیر امورخارجه عربستان اعلام کرد که پکن «عربستان را بهعنوان یک اولویت در دیپلماسی عمومی و بهخصوص دیپلماسی خود در خاورمیانه میداند.» وزیر خارجه سعودی هم تایید کرد که رییسجمهور چین از عربستان دیدار خواهد کرد، موضوعی که موانع جدیدی در رابطه با واشنگتن ایجاد میکند. به نظر میرسد چین یک قدم از سیاستگذاران آمریکایی در درک ریشههای ناتوانی آمریکا جلوتر است.
درکنار تغییرات فضای امنیتی و اجماع رو به زوال حول محور آمریکا، اشغال اوکراین توسط روسیه ممکن است عزم رهبران چین را برای فشار بیشتر به قدرتهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در راستای تلاش بیشتر برای دستیابی به استقلال استراتژیک و کاهش نقش رهبری آمریکا تقویت کرده باشد. فشارهای ناکام دولت بایدن برای اینکه کشورهای خاورمیانه تصمیم پوتین برای حمله نظامی به اوکراین را محکوم کنند، نشان داد که دوران تکقطبی در خاورمیانه، مانند خیلی از مناطق دیگر درحال رنگ باختن است. میشود گفت جریان مقاومت دربرابر ترجیحات سیاستگذاری آمریکا درحال افزایش است و حتی از محاسبات واشنگتن و پکن هم سریعتر پیش میرود.
درحالی که کاهش تولید نفت اوپک پلاس میتواند از یک ذهنیت بیپروا و قمارگونه در مواجهه با آنچه واشنگتن یک لحظه تاریخی تعیینکننده میداند پرده بردارد، همین ارزیابی میتواند یک چاقوی دولبه باشد. چراکه برداشت از وضعیت موجود، چه دقیق باشد و چه اشتباه، رفتار کشورها را مشخص میکند و تغییرات ژئواستراتژیک ناخواسته را سرعت میبخشد. به طور مثال بسیاری از تحلیلگران تصور میکنند بخشی از تصمیم پوتین درباره حمله نظامی به اوکراین ناشی از اشتباه محاسباتی بود که تصور میکرد آمریکا بعد از خروج فاجعهآمیز از افغانستان، به قدری درگیر مواجهه با رشد قدرت چین است که در یک مناقشه دیگر مداخله نخواهد کرد.
روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با چین سطحی نیست؛ این روابط علاوه بر ایجاد منافع مستقیم اقتصادی، بهعنوان ابزاری استراتژیک برای ایجاد توازن در روابط چین و ایران از طریق ارضای جاهطلبیهای اقتصادی چین در حاشیه خلیج فارس و تشویق یک مشارکت استراتژیک جامع بین پکن و تهران که کیفیت پایینی دارد عمل میکند. به بیان دیگر، کشورهای حاشیه خلیجفارس اصلا تمایل ندارند که ببیند چین و ایران بیش از حد برخلاف منافع آنها به یکدیگر نزدیک شوند. تاکنون، بیتوجهی ضمنی چین به احساسات آنها درکنار تحریمهای غربی علیه ایران، به صورت غیرمستقیم کشورهای حاشیه خلیج فارس، به خصوص عربستان و امارات را به سمت پیشگیری از تقویت روابط چین و ایران هدایت کرده است. این در شرایطی اتفاق میافتد که از دید کشورهای حاشیه خلیج فارس، به نظر میرسد کاخ سفید دور از نگرانیهای استراتژیک آنها، نسبت به ازسرگیری توافق هستهای با ایران مصمم است. برای تعداد بسیاری در منطقه، امضای یک توافق هستهای دیگر با ایران اعتماد میان آمریکا و بسیاری از کشورهای عرب منطقه و اسراییل را شکنندهتر خواهد کرد.
با اینحال، درحال حاضر، درپی حضور شیجینپینگ در قدرت برای سومین دوره، چین استراتژی خود را برای بیاعتمادی نسبت به قدرت آمریکا در بسیاری از مناطق ازجمله خاورمیانه عمق خواهد بخشید. تصمیم اوپک پلاس برای کاهش تولید نفت که برخلاف انتظار عمومی از جایگاه مسلط آمریکا در حاشیه خلیج فارس رقم خورد، چین را تشویق میکند که جریان چندقطبی شدن خاورمیانه را با سرعت بالاتری به اجرا درآورد.
0 Comments