غزه، اوکراین و جایگاه تخریبشده اروپاییها در افکار عمومی
آرون دیوید میلر در یادداشتی که وبسایت اندیشکده آمریکایی کارنگی آن را منتشر کرد؛ نوشت: در قرن 19، وزرای خارجه، روسای جمهور آینده تلقی میشدند؛ اما پس از جنگ جهانی دوم و بهویژه در سالهای اخیر، با گسترش نقش آمریکا در جهان و ماهیت متغیر سیاستهای آمریکا، روسای جمهور برای تعیین وزیر امور خارجه کموبیش دنبال افرادی بودهاند که از سیاستهای انتخاباتی به دور بوده و طمع ریاست جمهوری نداشته باشند.
البته استثناهایی هم وجود داشته است، ازجمله هیلاری کلینتون که علیرغم جاهطلبیهای سیاسی آشکار، یک وزیر امور خارجه باتجربه و توانمند نیز به شمار میرفت، اما سمتهای کابینه، ازجمله سمت وزارت امور خارجه، سکوی پرتاب به ریاست جمهوری نبوده است.
بااینحال، مایک پمپئو، نماینده سابق جمهوریخواه کنگره از کانزاس که جاهطلبیهای سیاسی خود را بهندرت پنهان کرده است، بهوضوح خلاف این الگو محسوب میشود. سال گذشته گزارشهای معتبری از تمایل وی به رقابت برای کرسی سنا از کانزاس حکایت میکرد. وی در پاسخ پرسش 2019 در مورد تمایلش به ریاست جمهوری نیز اظهار کرد: «بله مایل هستم».
در همین حال، تعصب ایدئولوژیکی و جاهطلبیهای سیاسی پمپئو هیچ جا بهاندازه ایجاد «کمیسیون حقوق غیرقابل انکار» در سال گذشته به نمایش درنیامده است که گزارش پیشنویس آن اوایل امسال توسط وی اعلام شد. ظاهراً این کمیسیون به مسئولیت پمپئو در مراقبت از منافع ملی در خارج بسنده نکرده و در فعالیتهای فرهنگی داخلی نیز موقعیت وی را دوچندان کرده است تا جاهطلبیهای سیاسی وی برای انتخابات ریاست جمهوری 2024 را محقق سازد.
ارتباط این فعالیتهای پمپئو با سیاست خارجی آمریکا، بهویژه با توجه به سابقه انتقادآمیز دولت آمریکا در اولویتهای حقوق بشر، پیچیده است. درست است که آمریکا هر دو کشور چین و روسیه را تحریم کرده است، اما (اگر اظهارت جان بولتون را باور کنیم) رئیسجمهور آمریکا دست شی جین پینگ، رئیسجمهور چین در ساخت اردوگاههای اجباری برای مسلمانان اویغور را باز گذاشته و برای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، بهشتی امن ایجاد کرده است.
در مورد پمپئو، عکس خندان وی با محمد بن سلمان پس از قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار، گویای همهچیز است. میتوان نتیجه گرفت که این کمیسیون (که برخی در وزارت خارجه به آن آبوتاب دادهاند) تلاشی مذبوحانه بوده تا احتمالاً برای جلب نظر پایگاه جمهوریخواهان محافظهکار و پلتفرمی برای ریاست جمهوری در آینده در اختیار پمپئو قرار دهد. تا جایی که ما میدانیم، هیچکدام از وزرای خارجه برای منافع سیاسی احتمالی خود، به این نوع جنگ پارتیزانی وارد نشده است.
مهمترین میراث ماندگار پمپئو (که هیچ افتخاری ندارد) سیاسی سازی وزارت امور خارجه و تخریب نهاد تحت مسئولیت خویش برای پیشبرد اهداف سیاسی خود و حفاظت از ترامپ در برابر پاسخگویی و حاکمیت قانون است.
وی برای دستیابی به این اهداف، ظاهراً بر دروغ رئیسجمهور در مورد تهدید رئیسجمهور اوکراین سرپوش گذاشته، مقامات وزارت خارجه را به خاطر همکاری با کنگره و شفافسازی در مورد موضوع اوکراین توبیخ کرده و کنگره را از اجرای نقش نظارتی مشروع و اجرای وظایف قانون اساسی آن و ارائه اتهامات در استیضاح رئیسجمهور باز داشته است.
علاوه بر این، پمپئو تلاش کرده است تا بر استیو لینیک، بازرس کل وزارت خارجه، پیشدستی کند که در مورد اتهامات مختلف در مورد سوءاستفاده پمپئو و برخی از زیردستان وی از قدرت، تحقیق میکرد. پمپئو سوءاستفاده از قدرت را تکذیب کرد و سرانجام ترامپ این بازرس کل (منتقد پمپئو) را به درخواست پمپئو برکنار کرد.
عدول پمپئو از ارزشها و هنجارها شوکآور است. درواقع، این سقوط قابلتوجه ادارهای است که بهطور سنتی از همه نهادهای سیاسی بالاتر بوده و نماینده وحدت و عزم ملی محسوب میشود. در نهایت فقط باید امیدوار بود که جانشینان پمپئو از رویکرد وی پیروی نکنند.
0 Comments