جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
نگاهی به کتاب “خاورمیانه؛ از فروپاشی تا نظم یابی”
نقد و بررسی کتابها و مقالات در سایت شورای راهبردی روابط خارجی با هدف اطلاع از نگاههای کارشناسانه صورت میگیرد و به منزله تایید محتوای این متون، تبلیغ آنها یا قابل انتساب به این شورا نیست. مسئولیت نقد و بررسی ارایه شده نیز صرفا بر عهده نویسنده است. |
عزیز حاتم زاده – دانشجوی دکتری روابط بین الملل
نویسنده که استاد روابط بین الملل در دانشگاه ایالتی میشیگان آمریکاست، با نشان دادن مهمترین رشته های بحران در خاورمیانه کنونی، پیوند بین آنها و نحوه اثرپذیری این بحرانها را بر یکدیگر شرح می دهد. بحران هایی که به گفته او، نه تنها در سطح ملی و منطقه ای، بلکه در سطح بین المللی نیز می تواند پیامدهای فاجعه باری در پی داشته باشد.
ایوب به واسطه آثارش در حوزههای ژئوپلیتیک، مسایل امنیتی جهان در حال توسعه و اسلام سیاسی شناخته میشود. او از جمله متفکران فعال در حوزه روابط بین الملل است که به دلیل ریشه های جهان سومی خود همواره در زمینه توجه به مشکلات جهان سوم به طور عام و خاورمیانه و جهان اسلام به طور خاص اهتمام ورزیده است.
او قیامهای مردمی در کشورهای عربی را “در حال تلو تلو خوردن بر لبه گور” می داند و در مقابل از “زمستان عربی” سخن می گوید. از دید ایوب، اگرچه این قیامهای مردمی ناکام مانده، اما پیامدهای مهم و زیانبار آن نه تنها فرایند گذار دموکراتیک را در کشورهای عربی تقویت نکرده، بلکه ساختار دولت-ملت را در بسیاری از این کشورها شکننده و شکاف های قومی و مذهبی را تشدید کرده است. این قیامها نه تنها به آرامش و شکوفایی منجر نشد، بلکه زمینه ساز انفجار و توفان شده است.
این کتاب که مهدی زیبایی و سجاد بهرامی مقدم آن را ترجمه کردهاند و پژوهشکده مطالعات راهبردی در سال 1394 چاپ اول آن را روانه بازار کرده، مشتمل بر شش فصل است. ایوب در فصل اول ضمن تصویر صحنه ای در حال انفجار از خاورمیانه، پنج منبع عمده چالش در این منطقه را افزایش نقش اسلام سیاسی و واکنش شدید به آن، کشمکش دائمی اسرائیل و فلسطین، موضوع هسته ای ایران، تشدید رقابت قدرت های منطقه ای در خاورمیانه و نقش و منافع قدرت های بزرگ در منطقه می داند که اگرچه برخی از آنها قدیمی و برخی جدید است، اما موضوع نگران کننده، حاد شدن همه این موضوعات در شرایط کنونی است. به گونه ای که این کشمکش ها به شکلهای متنوعی از یکدیگر تغذیه می کنند. او در فصل های بعدی کتاب به تشریح هر یک از این بحران ها و مسایل و ارتباط آن با سایر موضوعات می پردازد.
در فصل دوم، به قدرت یابی اسلام میانه رو (در مقابل اسلام رادیکال) در نتیجه قیامهای مردمی عربی پرداخته می شود که با نگرانی و سوء ظن غرب همراه بود. به اعتقاد نویسنده گرایش اسلام گرایان به فعالیت سیاسی و رقابت انتخاباتی در کشورهایی مانند مصر و تونس حاکی از این است که گروههای تندرو و رادیکال اسلام گرا به حاشیه رانده شدند. اما ایوب معتقد است که این گروهها اگرچه از بعد سلبی (مخالفت با رژیمهای خودکامه و غرب) موفق بوده اند، ولی در صورت آزمون از جنبه ایجابی و اداره حکومت موفق تخواهند شد. با این حال، او استدلال می کند که سرکوب این جریان های میانه رو با هدایت عربستان و حمایت ضمنی غرب، مانند آنچه در مصر بر سر حکومت مرسی و اخوان آمد، بار دیگر گروههای اسلامی را به سمت مبارزه مسلحانه سوق خواهد داد و موضع اسلام گرایان رادیکال را در منطقه تقویت خواهد کرد.
در فصل سوم، او نشان می دهد که چگونه زیادهخواهی کابینههای مختلف در رژیم صهیونیستی و حمایت بی قید و شرط آمریکا از این رژیم، کشمکش فلسطین و رژیم صیهونیستی را تبدیل به یک “بازی با حاصل جمع جبری صفر” کرده است. او معتقد است موج قیامهای عربی به تقویت موضع حماس در برابر رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان منجر شده و از احتمال وقوع “انتفاضه سوم فلسطینیان” در کرانه باختری سخن می گوید که می تواند ابعاد گسترده تر و خشونت آمیزتری داشته باشد. از دید ایوب، “راه حل دو دولت” به پایان خود رسیده و آنچه بیش از همه محتمل است، شکل گیری “یک دولت آپارتاید” است که نه تنها پایان بحران نیست، بلکه عامل تشدید آن خواهد بود.
نویسنده در فصل چهارم رقابت قدرت های منطقه ای (ایران-عربستان-ترکیه) و قدرت های بزرگ (آمریکا-روسیه) را در پرتو تحولات جاری خاورمیانه در مصر، سوریه، یمن، عراق و لیبی به تصویر می کشد. اوج این رقابت متداخل را در سوریه می توان دید که نه تنها چشم انداز رسیدن به راه حل را از بین برده، بلکه باعث تشدید آن و سرایت ابعاد این تنش داخلی به سایر موضوعات و مناطق خاورمیانه شده است. ایوب معتقد است که این رقابت ها نه تنها سرشت کشمکش های داخلی را بدتر کرده، بلکه فرایند گذار به جوامع باز و دموکراتیک را نیز پیچیده و دشوار ساخته است. در تمام این تحولات نقش عربستان به عنوان یک نیروی “ضدانقلاب” برجسته است.
فصل پنجم کتاب، “چالش هسته ای” ایران را مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده با تشریح “منطق” ایران در تاکید بر انرژی هسته ای، نشان می دهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی چگونه با تهاجمی نشان دادن این رویکرد دفاعی ایران، آن را به موضوعی لاینحل تبدیل کرده اند. او با تاکید بر اینکه حمله نظامی به ایران موضوع را حل نمی کند و پیامدهای مخربی نیز دارد، راه حل برون رفت از این مساله را ایجاد “خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای” می داند که آمریکا و رژیم صهیونیستی مهمترین مخالفان آن هستند. ایوب معتقد است هم حمله نظامی به ایران و هم رقابت تسلیحاتی اتمی پیامدهای ناگواری برای منطقه درپی خواهد داشت.
در فصل ششم، نویسنده با یاس واقع بینانه از پایان غیرقابل انتظار قیامهای عربی سخن می گوید که “در پشت باتلاقی از نظام های سیاسی ورشکسته، دولت های ناتوان، جنگ های نیابتی و چشم انداز خیزش مجدد رادیکالیسم اسلامی قرار دارد”. از این منظر، این قیامهای مردمی نه تنها به سرمنزل مقصود نرسید بلکه تاثیر مخربی بر ساختار دولت در جهان عرب به جای گذاشت. او می نویسد که “نیروهای رها شده ناشی از بهار عربی، مشکلات از پیش موجود در خاورمیانه را بدتر نموده و همچنین ابعاد جدیدی به آنها افزوده است”. ایوب معتقد است کودتا در مصر و سقوط اسلام گرایان میانهرو، افزایش رادیکالیسم اسلامی در بین اسلام گرایان سراسر منطقه را در پی خواهد داشت. او همچنین با توجه به روند بحران سوریه و عراق کشمکش داخلی اسلام گرایان در قالب شیعه-سنی را رو به افزایش می داند. او احتمال متلاشی شدن خاورمیانه را از درون زیاد دانسته و شرایط آن را با اروپای قبل از جنگ جهانی اول مقایسه می کند.
نویسنده در پایان تصویری تاامید کننده از کشورهای عربی با توجه به اوضاع مصر، سوریه، لیبی، یمن و بحرین ترسیم می کند و مشکلات تمام این کشورها را ناشی از “تبانی فعالانه عربستان سعودی و همدستی منفعلانه آمریکا” می داند. ایوب کتاب خود را با این جمله تمام می کند: تردید وجود دارد که در طولانی مدت خبرهای خوشی از جهان عرب بشنویم.
نقد کتاب
استفن والت پژوهشگر برجسته روابط بین الملل درباره این کتاب به درستی گفته است:” این کتاب راهنمایی مطمئن درباره نیروهای رقیب در خاورمیانه و هشداری به موقع درباره مخاطرات پیش روست”. نویسنده به خوبی از جریانهای مهم خاورمیانه، قدرت و میزان اثرگذاری بازیگران مختلف و همچنین پیوندها و تاثیرپذیری موضوعات به خوبی آگاه است و با رویکردی واقع بینانه، دورنما را در پرتو تحولات کنونی ترسیم کرده است.
این کتاب مجموعه مقالاتی است که آخرین آنها در سال 2013 نوشته شده است. اگرچه داعش در آن مقطع به تدریج در حال ظهور بود، اما امروز با گذشته دو سال از نگارش کتاب، پیش بینی های اصلی نویسنده به درستی محقق شده و همانطور که او استدلال نموده سرکوب و به حاشیه راندن اسلام گرایان میانه رو عرصه را برای یکه تازی رادیکالها در قالب داعش فراهم کرده است، روند مورد پیشبینی وی برای خاورمیانه با سرعت تمام در حرکت است و چالش های داخلی کشورها درحال سرایت به کل منطقه و حتی فراتر از آن به کل جهان است.
0 Comments