شورای راهبردی آنلاین – رصد: دور دوم ریاست جمهوری ترامپ، به ویژه به دلیل نگرانی فزاینده ایالات متحده از الحاق کرانه باختری به اسرائیل، خطرات جدی را برای اردن به همراه دارد.
دکتر نیل کویلیام در تحلیلی که اندیشکده انگلیسی چتم هاوس منتشر کرد، نوشت: انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا باید موجی از شوک را به دستگاه سیاسی اردن وارد کرده باشد.
بیشتر رهبران جهان از جمله در اردن، در تلاش برای محافظت از خود در برابر تحرکات سیاسی غیرمنتظره ایالات متحده، اظهارات مثبتی درباره ریاست جمهوری آینده ترامپ بیان کرده اند. اما بازگشت ترامپ به سه دلیل کلیدی باید نگرانی اردن را برانگیزد.
نخست، ترامپ بار دیگر اهمیت اردن برای منافع آمریکا در خاورمیانه را نادیده خواهد گرفت. ایالات متحده و کشورهای غربی مدتهاست که پادشاهی هاشمی را به دلیل روابط تاریخی و پایدار با اسرائیل، شریک امنیتی قابل اعتماد و معتدلی در منطقه میدانند.
اردن تا زمان امضای توافقنامه ابراهیم در سال 2020 یکی از تنها دو کشور عربی بود که با اسرائیل پیمان صلح امضا کرده بود. این نه تنها به اردن موقعیت ویژه ای در مذاکرات صلح خاورمیانه میداد، بلکه آن را از حمایت مالی قابل توجه ایالات متحده بهرهمند کرده بود.
با این حال، ظهور توافقات ابراهیم تحت حمایت ترامپ که منجر به برقراری روابط دیپلماتیک کامل اسرائیل با امارات و بحرین (و بعداً مراکش و سودان) شد، ارزش اردن را برای ایالات متحده کاهش داد و این کشور دیگر برای آمریکا یک بازیگر منحصر به فرد در منطقه نبود.
در همان زمان، ارزش امارات برای دولت ترامپ افزایش یافت، زیرا رهبری ابوظبی تمایل خود را برای عادی سازی روابط با اسرائیل به طور همه جانبه از جمله در زمینه هایی مانند فناوری، امنیتی، مالی، مراقبت های بهداشتی و انرژی نشان داد.
به این ترتیب، “صلح” امارات متحده عربی با اسرائیل بسیار فراتر از “صلح سرد” است که مشخصه روابط بین امان و تل آویو است. این امر چشم انداز ایجاد یک ساختار امنیتی منطقه ای جدید توسط ایالات متحده را ایجاد کرده است.
اگرچه بایدن در سال 2021 به سرعت روابط ایالات متحده و اردن را احیا کرد، اما ترامپ با وجود تغییرات عمیق در فضای امنیتی منطقه از دور قبلی ریاست جمهوریاش، مایل است جانی تازه به توافقنامه ابراهیم بدهد. این بدان معناست که ارتباط اردن با ایالات متحده حداقل برای چهار سال دیگر تنزل خواهد یافت – و عواقب آن این بار گسترده تر خواهد بود.
دوم، با توجه به ماهیت رابطه ترامپ با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و مواضع سیاسی شخصیتهایی که به تازگی منصوب کرده است – از جمله مایک هاکبی به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل و پیت هگزث به عنوان وزیر دفاع – نگرانی فزاینده ای وجود دارد که ایالات متحده به الحاق کرانه باختری به اسرائیل یا حداقل بخشهای قابل توجهی از آن «چراغ سبز» نشان خواهد داد. از این گذشته، هاکبی در اولین مصاحبه خود پس از اعلام انتصابش به رادیو ارتش اسرائیل گفت که “البته الحاق یهودا و سامره در زمان کاخ سفید ترامپ دوم امکان پذیر است.”
چشم انداز الحاق به طور فزاینده ای محتمل به نظر می رساند. این دیگر صرفاً لفاظی و ایده ای حاشیه ای در سیاست اسرائیل نیست، بلکه جاه طلبی وزرای برجسته کابینه مانند بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی است.
الحاق و انتقال جمعیتی که در پی آن روی میدهد، یک تهدید امنیتی مستقیم برای اردن خواهد بود – تهدیدی که پادشاهی اردن آن را به عنوان اعلان جنگ اسرائیل توصیف می کند. مصر با امتناع از پذیرش آوارگان فلسطینی در برابر انتقال جمعیت از غزه مقاومت کرده است و اردن نیز همین کار را خواهد کرد.
با این حال، عواقب پذیرش پناهندگان فلسطینی برای اردن بسیار بیشتر از مصر خواهد بود. جمعیت آن در حال حاضر تقریباً بیش از 60 درصد از اردنیهای دارای میراث فلسطینی و همچنین جمعیت قابل توجهی از پناهندگان از سایر کشورهای همسایه از جمله سوریه و عراق را تشکیل میدهند.
دولت اردن با علم به اینکه انتقال جمعیت هرگز موقتی نیست، مرزهای خود را بسته نگه می دارد تا از تغییر دائمی در جمعیت این کشور جلوگیری کند.
به همین خاطر، یک بحران بزرگ به دلیل استقرار پناهجویان در امتداد کرانه باختری رود اردن پدید خواهد آمد و دولت اردن تحت فشار شدید شرکای خود، به ویژه ایالات متحده، برای تغییر سیاست خود قرار خواهد گرفت. امتناع از این کار به شدت به روابط با کاخ سفید ترامپ آسیب وارد می کند.
سوم، ایالات متحده تلاشهای خود را برای تشویق عادیسازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل تشدید خواهد کرد که – در صورت موفقیت – باعث کاهش بیشتر اهمیت اردن برای واشنگتن خواهد شد. نگرانی بیشتر برای اردن این است که اسرائیل و ایالات متحده در مذاکرات با عربستان سعودی بحثی را در مورد قیمومیت مسجد الاقصی و سایر اماکن مقدس مسیحی و اسلامی در بیت المقدس شرقی مطرح کنند.
هاشمیها به عنوان خاندان سلطنتی اردن، از سال 1924 متولی این مکانها بودهاند؛ موضعی که در توافقنامه صلح اسرائیل و اردن در سال 1994 و در توافقنامه سال 2013 بین تشکیلات خودگردان فلسطین و اردن مجدداً تأیید شد.
با توجه به اینکه روابط اردن و اسرائیل در پایین ترین سطح خود از سال 1994 تاکنون قرار دارد و ترامپ به دنبال دستیابی به توافق است، این صرفا یک احتمال نیست که ایده پردازان در دولت او و کابینه اسرائیل به فکر آن باشند که با وعده دادن تولیت این مکانها به آل سعودِ حاکم بر عربستان سعودی به دنبال شیرین کردن هرگونه توافق باشند.
البته عربستان سعودی به اردن اعلام کرده که خاندان آل سعود، هاشمیها را بهعنوان تولیت قانونی اماکن مقدس بیتالمقدس به رسمیت میشناسد و عادیسازی با اسرائیل تنها در صورتی حاصل میشود که پیشرفتهای مشخصی در جهت ایجاد کشور فلسطین حاصل شود.
در واقع، موضع عربستان سعودی می تواند در بازدارندگی اسرائیل از الحاق کرانه باختری نقش کلیدی داشته باشد، به خصوص اگر ترامپ جایزه بزرگتر را تضمین عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل بداند و نتانیاهو را برای انجام چنین اقدامی تحت فشار قرار دهد. به هر حال، امارات متحده عربی زمانی که با امضای توافقنامه ابراهیم موافقت کرد، سابقه توقف الحاق را به وجود آورد. بنابراین جای تعجب نیست که هم ملک عبدالله و هم حسین، ولیعهد اردن ماه گذشته برای تقویت روابط از ریاض دیدن کردند.
اگرچه تلاشهای دیپلماتیک اردن در واشنگتن احتمالاً به در بسته خواهد خورد، اما میتواند با همکاری نزدیک با شرکای منطقهای خود برای کاهش برخی از خطرات ناشی از ریاستجمهوری ترامپ تلاش کند تا پیامی به کاخ سفید بفرستد که امنیت منطقه به بهترین نحو تامین میشود.
در این روند، شرکای اروپایی اردن هم همچنان مسئول هستند. آنها نیز باید به خطرات آگاه شوند و دیپلماسی جمعی خود را به سمت ریاض، ابوظبی، تل آویو و واشنگتن هدایت کنند.
0 Comments