شورای راهبردی آنلاین- رصد: در حالی که اسرائیل بمباران لبنان را تشدید کرده و احتمال یک درگیری گسترده در منطقه وجود دارد، دولتهای غربی مانند تماشاچیانی منفعل شاهد نمایشی به درازای یک دهه هستند که مسئولیتش را به عهده دارند.
دردسر اسرائیل برای غرب
ریکاردو آلکارو در تحلیلی که در وبسایت موسسه امور بینالملل -ایتالیا منتشر شد، نوشت: اسرائیل مدعی دفاع از خود در برابر دشمنانی است که مصمم به نابودیاش هستند. با این حال اسرائیل در دهههای گذشته باعث افراطی شدن دشمنانش شده و طرفداران رویکردهای عملگرا را به حاشیه رانده است و آمریکا و اروپا هیچ مانعی برای اقداماتش ایجاد نکردهاند.
روند صلحی که هرگز وجود نداشت
در فوریه 1994، باروخ گلدشتاین با تیراندازی به نمازگزاران مسلمان در مسجد الخلیل 29 نفر را کشت و 125 نفر را زخمی کرد. این کشتار جنجال مربوط به روند صلح اسلو را آشکار کرد. مخالفان روند صلح شامل افراطگرایان و حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو بود که با تشکیل کشور فلسطین مخالف بود و مخالف خواهد ماند. ترور اسحاق رابین، معمار اصلی روند اسلو در سال 1995 اسرائیل را بیشتر دچار اختلاف کرد. با پیروزی آریل شارون در انتخابات سال 2001 آخرین امیدها و مذاکرات صلح از بین رفت. حماس که اسلو را محکوم میکرد حملاتی را آغاز کرد که به انتفاضه دوم منجر شد.
مشروعیت زدایی از آرمان فلسطین
انتفاضه دوم اعتبار حماس را به عنوان یک نیروی ضد اشغالگر افزایش داد، اما اسرائیل حضور حماس در غزه را توجیهی برای حق دفاع از خود قرار داد که منجر به کنترل تقریباً کامل اسرائیل بر نوار غزه شد. این امر منجر به عملیات نظامی مستمر و تعداد قابل توجهی تلفات در میان فلسطینیان شده است. اسرائیل همچنین در درگیری با حزب الله لبنان و در مخالفتش با تعامل دیپلماتیک غرب با ایران به موضوع دفاع از خود استناده کرده است.
دفاع غرب از حق اسرائیل برای دفاع از خود
آمریکا و اروپا تا حد زیادی روایت اسرائیل برای دفاع از خود را پذیرفتهاند. به خاطر نفوذ قوی لابی حامی اسرائیل هیچ سیاستمدار آمریکایی نیست که امیدوار به ادامه فعالیت سیاسی باشد و حمایت کامل و بیقید و شرط از اسرائیل را اعلام نکرده باشد.
اغلب کشورهای اروپایی هم بی چون و چرا این مسیر را دنبال کردهاند و آلمان حتی امنیت اسرائیل را «مصلحت ملی» دانسته است. اروپاییها برای این کار 20 سال دیپلماسی معقول و مستقل آغاز شده با بیانیه ونیز را کنار گذاشتند.
اسرائیل با وتوی آمریکا در شورای امنیت حمایت شد و با حمایت دیپلماتیک، تامین تسلیحاتی و توافقات مشارکتی با آمریکا و اروپا در تمامی حوزهها پاداش گرفت و در مصونیت اقدام کرد. غرب اسرائیل را متحد خود میداند اگرچه با تحریمهای غرب علیه مسکو همراهی نکرد، به تجارت فنآوری پیشرفته با چین ادامه دادو بیوقفه خلاف اهداف اعلام شده دولتهای آمریکا (اوباما و بایدن) و همه دولتهای اتحادیه اروپا (مانند توافق هستهای با ایران و راه حل دو کشوری در فلسطین) عمل کرد.
این الگو پس از هفتم اکتبر 2023 در مقیاس وسیع تکرار شد. آمریکا و اروپا بر حق اسرائیل برای دفاع از مردمش تاکید کردند اما نتوانستند توضیح دهند که این حق چطور با ویرانیهای تحمیل شده بر دو میلیون مردمی که در غزه زندگی میکنند، همخوانی دارد. حملات اسرئیل بیش از دهها هزار کشته بر جای گذاشته، حدود دو سوم خانهها آسیب دیده یا تخریب شده و خبرنگاران و نیروهای امدادی به عمد هدف گرفته شدهاند.
اسرائیل و حامیانش در واشنگتن، برلین و دیگر کشورها نتوانستهاند توضیح دهند که چطور امنیت اسرائیل دست اندازی مستمر به بیت المقدس شرقی و کرانه باختری، مصادره خانهها، دزدی زمین و چندین دهه سرکوب سیستماتیک میلیونها انسان را توجیه میکند.
اسرائیل از رودخانه تا دریا
بعد از کشتار جمعی 1994 گسترش اسرائیل در اراضی فلسطینی هرگز متوقف نشد. امروز موجودیت اسرائیل در گرو سرکوب مستمر فلسطینیها است. در نهایت زمانی که صحبت از دفاع اسرائیل به میان میآید، آنچه در معرض خطر است، امنیت مرزهای 1967 نیست بلکه یک پروژه توسعهطلبانه عمیقا نژاد پرستانه در بیتالمقدس شرقی و کرانه باختری (و شاید دوباره غزه) است. نتانیاهو این پروژه را نه فقط برای ایدئولوژی بلکه برای مزایای عملی آن پذیرفته است؛ همان طور که ائتلاف با بن گویر و اسموتریچ در تعدادی از محاکمههای مربوط به تقلب در انتخابات و دیگر موارد از او حفاظت کرده است.
تداخل منافع ایدئولوژیک افراطگرایانه و شخصی راهبرد دولت نتانیاهو را توضیح میدهد: عدم آتشبس در غزه حتی به قیمت جان گروگان های باقی مانده؛ و گشایش جبهه شمالی علیه حزبالله، اقدامی که از سوی رهبری نظامی حمایت میشود و میتواند به ایران نیز گسترش یابد. فقط جنگ میتواند شرم هفتم اکتبر را از بین ببرد و تنها جنگ به اسرائیل اجازه میدهد که گسترش به سمت شرق را تا زمانی که کنترل تمامی اراضی بین رودخانه و دریا را به دست گیرد، ادامه دهد.
همدستی غرب
آمریکا و دولتهای اتحادیه اروپا هدف اصلی خود را آتش بس در غزه، آزادی گروگانها و جلوگیری از تشدید تنش منطقهای اعلام کردهاند. آنها همچنین از ایجاد یک کشور فلسطینی حمایت کرده و گفتهاند که شهرکسازی اسرائیل مانعی برای صلح است. با توجه به اینکه اسرائیل نه تنها منافع آنها را نادیده گرفته، بلکه آنها را تضعیف کرده است، سیاست مورد انتظار آنها ترکیبی از فشار بر دشمنان اسرائیل و فشار بر خود اسرائیل خواهد بود.
میتوان انتظار داشت که آمریکا و اروپا بر آتش بس در غزه به عنوان ضروریترین اولویت پافشاری کنند. آمریکا و متحدانش میتوانند انتقال تسلیحات به اسرائیل را متوقف و رفتارش در تمامی اراضی فلسطینی و لبنان را به صورت دیپلماتیک محکوم کنند. آمریکا و اروپا باید بر بازگشایی نوار غزه به روی خبرنگاران، حفاظت از امکانات پزشکی و امدادگران، و از سرگیری کمکهای بشردوستانه در مقیاس گسترده پافشاری کنند.
مهمتر از همه، انتظار میرود سیاستگذاران آمریکایی و اروپایی ازدیدگاه نژادپرستانه و برتریطلبانه قومی که به طور فزایندهای در گفتمان اسرائیل درباره فلسطینیان غالب شده است، مشروعیتزدایی کنند. بنگویر و اسموتریچ باید تحریم شوند و همه دولتها و سازمانهای جامعه مدنی فعال در حمایت و توسعه شهرکهای اسرائیلی در بیتالمقدس شرقی و کرانه باختری با لغو روادید، تحریمهای مالی و سایر محدودیتها هدف گرفته شوند.
آمریکا و اروپا هیچ اقدامی از موارد فوق را انجام نخواهند داد. در عوض به اسرائیل اجازه خواهند داد که برخلاف اهداف اعلام شده آنها به کار خود ادامه دهد. آنها که مدتها است روایت حق همه جانبه اسرائیل برای دفاع از خود را پذیرفته و بر اساس آن عمل کردهاند، فقط میتوانند امیدوار باشند که حزب الله و ایران در برابر اسرائیل خویشتنداری بیشتری به خرج دهند تا از خطر درگیر شدن -دست کم برای آمریکا- در جنگی که به دنبالش نبودهاند، جلوگیری شود.
0 Comments